🌹بسم الله الرحمن الرحیم
🌹📚وقتی که کوه گم شد
*
#قسمت_۱۴۵ *
□اتاق
#حاج_احمد#حاج_احمد بر روی نقشه، برای
#همت و تعدادی از فرماندهان چگونگی عمليات را تشريح میكند.
#حاج_احمد: وقتی يازده تا گردان از رودخونه عبور كردن، شش گردان؛ سمت چپ رو پوشش میدن و پنج گردان؛ سمت راست رو. محور سمت چپ، محور عملياتی
#محرمّه و محور سمت راست؛ محور عملياتی
#سلمان. فرمانده محور
#محرّم برادر
#وزوايی و فرمانده محور
#سلمان برادر
#شهبازی. از رودخونه تا دژ، چهارده تا بيست كيلومتر نفوذ می كنيد و سر ساعت مقرر، هماهنگ میزنيد به دژ.
#وزوايی: برادر
#احمد، گردان ها هنوز خيلی كار دارن، دقيقاًً چقدر تا عمليات زمان داريم؟
#حاج_احمد: زمان احتمالی برای عمليات، شب نوزده به بيست ارديبهشته، كه اين موضوع رو بايد وقتی از اينجا بيرون رفتيد، به طور كامل فراموش كنيد. چون محرمانه ترين موضوعه. برادرها توجه كنن شرط اول موفقيت، محرمانه موندن اطلاعاته.
#چراغی: برادر
#احمد فكر می كنيد تا شب نوزده به بيست، همه گردان ها و نيروهای پشتيبانی آماده بشن؟ خيلی وقت كمه.
#حاج_احمد: برادر جان ما تو شرايطی نيستيم كه انتخاب همه چی با ما باشه. هر لحظه امكان داره دشمن هوشيار بشه و همه چی بريزه به هم. به خاطر همين، هر چه سريع تر بايد وارد عمل بشيم و از امكان غافلگير كردن دشمن استفاده كنيم. فقط دعا كنيد كه دشمن تا اون شب خواب بمونه.
□اتاق مصطفی
مرتضی خطاب به فريبا و حميده میگويد: تا اون لحظه هيچ كس نمیدونست كه تو جبهه دشمن چه خبره و فرماندهان عراقی از ستاد فرماندهی خودشون چه دستوراتی رو دريافت
كردن. اين ماجرايی رو كه الان بهتون میگم، بعد از عمليات، از روی اسناد سرفرماندهی دشمن به دست اومده.
□تنومه - قرارگاه تاكتيكی سپاه سوم ارتش بعث
برگرد ميزی تمام فرماندهان لشكرها و تيپ های عراقی نشسته اند و سرلشكر ستاد صالح قاضی فرمانده سپاه سوم بر روی نقشه توضيح میدهد.
سرلشكر قاضی: طبق اطلاعات بدست اومده، به احتمال بسيار زياد ايرانی ها قراره به زودی از خلوت ترين محور كه در سمت شرق جاده اهواز، خرمشهره به ما حمله كنن. شما اگه به آرايش سنگرهای ما نگاه كنيد، متوجه میشيد كه همه سنگرهای ما رو به شماله، يعنی به سمت اهواز. چون تا حالا
احتمال حمله ايرانی ها رو از اون سمت میداديم. اما با اطلاعات به دست اومده، متوجه شديم كه احتمالاً دشمن قراره از خلوتی اين محور استفاده كنه و از پهلو به ما بزنه و از تاكتيك غافلگيری استفاده كنه. البته فرماندهی به اين حمله ايرانی ها يقين صد در صد پيدا نكرده، ولی جهت پيشگيری و
جلوگيری از غافلگير شدن ما اين طرح رو ريختيم كه طبق زمانبندی اون رو اجراء میكنيم.
حميده و فريبا با چهره های وحشت زده، چشم از نقشه و فرمانده سپاه سوم ارتش بعث می گيرند و به مرتضی می نگرند. زبانشان بند آمده.
مرتضی با لبخندی تلخ سرش را به علامت تأييد تكان میدهد و سپس با صدايی
آرام به حميده و فريبا میگويد: بله، سرفرماندهی دشمن به خلوتی اون بيست كيلومتر شك كردن. حالا ببينيد چه نقشه ای برای اونجا تدارك ديدن.
حميده و فريبا با ناباوری به سرلشكر عراقی می نگرند. سرلشكر صالح قاضی بر روی نقشه توضيح میدهد.
سرلشكر قاضی: ما تعداد زيادی موتور پمپ های فرانسوی تهيه كرديم تا به وسيله اونها، آب های منطقه شرق جاده رو به سرعت پمپاژ كنيم تو يه اين منطقه غرب جاده. از چه روزی؟ درست از روز دهم ارديبهشت. پنج روز پمپاژ ادامه پيدا میكنه تا روز پانزدهم، بعد از پانزدهم، سه روز می گذاريم زمين هوا بخوره. وقتی زمين خشك و محكم شد روز هيجدهم با تمام نيروهای پياده و زرهی حركت می كنيم و به كمك پل های شناور، روز نوزدهم از رودخونه عبور می كنيم و میريم اين سمت. توی اين سمت، به سرعت تمام دكل ها مخصوصاً
دكل هفتاد متری دشمن و تأسيسات انرژی اتمی رو منهدم می كنيم و با مين گذاری تمام اين منطقه، می آييم و در لب ساحل شرقی رودخونه، خط دفاعی تشكيل میديم. با اين عمليات به طور كامل خطر حمله ايرانی ها
منتفی می شه. موضوع كاملاً روشن شد؟ كسی سؤالی نداره؟
فرماندهان عراقی با حيرت به يكديگر نگاه می كنند، حميده و فريبا اما، با وحشت به يكديگر می نگرند.
مرتضی آرام میگويد: زمان حمله بچه های ما شب نوزده به بيسته، در حالی كه اينها از
شب دهم قراره كارشون رو، بر روی اون منطقه شروع كنند و شب نوزدهم، با تمام نيرو از رودخونه عبور كنن.
ادامه دارد...
#وقتی_که_کوه_گم_شد #بهزاد_بهزادپور 🆔️ @javid_neshan