بیـا بنشین قلم امشب که میـل گفتگو دارم
شکسته بغض سنگینی که هرشب درگلو دارم
بیا تا پرده بردارم من از اسرار این سینه
هزاران حرف نـاگفته ، هزاران آرزو دارم
جواب خوبـی من را همیشه با بدی دادند
گله ازاین، گله ازآن، گله حتی از او دارم
سرسجاده ی غمها ، نمـاز درد میـخوانم
که من با اشک چشمانم تمام شب وضو دارم
من آن شمشاد دیروزم که از بخت بدم امروز
گل پژمرده ای هستم که نه عطر و نه بو دارم
به طعنه آینـه میگفت جوانی پیـر می بینم
نشان از موج غمهایم سپیدی هـای مو دارم
نه روز آرامشی دارم، نه شب آرام میخوابم
امان از خـاطـراتی کـه همیشه روبرو دارم
پر از دردم، پر از غصه، منم سنگ صبورغم
نترسانم مرا از درد که من با درد خو دارم
#جوادالماسی(سنگ صبور)
#راحله
🎤🥀🥀🥀
@javadalmasi59 کانال اشعار