ص۴
و ادعا دارند (با همان کلید واژه خمینی)
سلطنت مترادف سلطه و استبداد است
و برایش تئوری,بافی هم میکنند
بدون
نیم بند سند علمی و بدون توجه به خاستگاه این سخن !
و تبعات آن!
و بدون توجه به قانون اساسی!
و کلام و فلسفه گفتمانی ارائه شده توسط شهریار ایران
و این شگفت آور است
ضروریترین عنصر اکنون برای سامانه پادشاهی ایران چیست؟
برساخت یک فلسفه گفتمانی بعنوان آلترناتیو گفتمانی برای ,گفتمان جمهوری اسلامی است
که اولاً به ملت چشم انداز , میدهد که چه میخواهیم
چرا میخواهیم
و از باز تعریف و تعاریف اختراعی آن دیگران, نیز جلوگیری میکند(که چه بسا تعمدا هزار صدایی را تزریق میکنند)
و از طرفی
موجب انسجام سامانه پادشاهی ایران حداقل در حوزه نظری و وحدت نظری میشود
و این آغازی میشود برای وحدت عملی و حرکت به سمت کار مشرک سازمانی و ظرفیت سازی با همگامی و همیاری و هم افزایی...
اگر ایران را یک کل در نظر بگیریم
و نظام شاهنشاهی ایران را در طول تاریخ را
در درون این کل در نظر بگیریم
دایرهای که در اندرون این قرار میگیرد در سیر تداوم تاریخی پادشاهی ایران, مشروطه سلطنتی ایران نام دارد
و دال مرکزی این فلسفه گفتمانی که به تصریح در درون متن و محتوای قانون اساسی مشروطه سلطنتی ایران تصریح و تدوین گردیده
و کل ملت ایران را نمایندگی میکند
#سلطنت_استهمان سلطنتی که اختصاصا متعلق به ملت ایران است
چرا که قانونگذار مشروطه
اگاهانه و شکوهمندانه و متفکرانه,
سلطنت و حق حاکمیت را اختصاصاً متعلق به ملت ایران آورده است
پس به این اعتبار فرد فرد ایرانیان صاحبان
سلطنت یعنی صاحبان حق حاکمیت و حکومت در ایران هستند و امین و وکیل منتخب این صاحبان
سلطنت شهریار ایران نامیده میشود
پس فصل اشتراک و اتحاد همه ملت ایران برابر قانون , دارندگی حق حاکمیت است
و تا روزی که مجلس موسسانی تشکیل نشده و تغییراتی در این قانون اعمال نگردیده این موضوع به اعتبار خود باقی هست
تمام استدلالهایی که در رد این واژه به صورت اختراعی مطرح شده
برخاسته از همان هایپرالیتی خمینی هست
بصورت بداهه میتوانم ۱۰۰ اندیشمند واژه شناس حقوقدان سیاستمدار در طول تاریخ مشروطه تاکنون را نام ببرم که
هر کدام, ستارهای درخشان در سپهر آسمان ایران بوده و هستند که از اساس این هایپررئالیتی خمینی را رد کردهاند
در مواجهه با گفتمان انقلاب اسلامی
#سلطنت یک آلترناتیو سیاسی برای امروز و آینده ایران است
این سلطنتی که از آن صحبت میکنیم در چارچوب قانون اساسی مشروطه سلطنتی ایران تعریف میشود
ذیل دولت شاهنشاهی ایران و در تداوم تاریخی شاهنشاهی ایران
چرا که وفق قانون
سلطنت متعلق است به ملت ایران
و این آغازی برای اتحاد تمام ملت حول یک محور مشخص و واحد است
یعنی اعاده حق حاکمیت ملت ایران که در ۵۷ از ملت ایران این حاکمیت و حق حاکمیت انحصاری و اختصاصی به ملت از او سلب گردیده و به ولایت فقیه در گفتمان انقلاب اسلامی هبه گردیده و ملت ایران از جایگاه شهروندی به جایگاه رعیت سقوط نموده است
پس فلسفه ,اعاده حق
سلطنت ملت ایران
گام اول اتحاد ملی
به جهت برانداختن برانداختن رژیم و گفتمان حاکم رژیم, در ایران میباشد
اگر هوشمندانه و سیاسی بنگریم
تمام گرفتاری ما از روزی آغاز شد
که از شهروندی به رعیت بودن در ۵۷ سقوط کردیم
و در نبود حق حاکمیت ملت ایران
بود که رژیم هر بلائی بر سر ایرانی و ایران آورد
و این مصیبت ادامه دارد
پس مهمترین عنصر بر اتحاد ملت ایران
,اعاده حق حاکمیت ملت ایران است
و آن حق ,در مشروطه سلطنتی ایران نهادینه بوده و هست..
برای اینکه بحث دراز دامن نشود
از ورود به مباحث تخصصی در این مرحله پرهیز نموده
و بخشی از مانیفست و فلسفه گفتمانی که توسط شهریار ایران
برگرفته از قانون اساسی مشروطه سلطنتی ایران
و فلسفه, مشروطیت ارائه شده است را برای عزیزان تقدیم مینمایم
سلطنت در ایران در واقع یک جزئی هست از تاریخ و تمدن و فرهنگ این مملکت
از اینجا به بعد
تماما کلام شهریار ایران است که یک مانیفست و یک گفتمان سیاسی آلترناتیو است, دقیق توجه فرمایید
سلطنت طبیعی است که برای مردم ایران یک مفهومی دارد و اگر امروز در ایران یک اکثریتی هستند که خواهان بازگشت آن نظام هستند این یادآوری خواهد بود از تداوم فرهنگی اجتماعی و آن چیزی که در تاریخ ایران بوده است و جزو فرهنگش بوده است و نهاد
سلطنت یک نهادی بود که توانسته بسیاری از این دست مسائل را برای مردم ما حفظ کند
سلطنت یک راه حل سیاسی برای ایران است
و
سلطنت یک آلترناتیو سیاسی برای امروز و آینده ایران است
به فرمی که مردم خود بتوانند سرنوشت خودشان را تعیین کنند (داخل پرانتز این سخن از من است این گفتار دقیقاً ترجمان عصر ۳۵ و ۳۶ قانون اساسی ایران است)