#انقلاب_۵۷ سرشتی رخدادی داشت از آن رو که پیدایش فکر تاسیس جامعهای سراپا نو و عادلانه، جستجوی شقی دیگر به جای جهان آنگونه که هست و ساخت بدیلی برای وضع موجود و تلاشی برای تغییر جهان و همچنین امری غیرقابل پیشبینی و با مشارکت اکثریت مردم بود. مداخلهای فعالانه در وضعیت توسط مردم طردشدهای که برابری خود را به منطق پلیسی اعلام میکردند رخدادی که خود جزیی رخدادی بزرگتر و در تداوم سیری تاریخی از عصر
#مشروطه بود.
در مقابلِ نگاهی که یکسره به نفی ضرورت تاریخی انقلاب میپردازد و تحلیلی غیرتاریخی و غیرعلمی از آن ارائه میدهد و حتی خواستار بازگشت نظم پیش از انقلاب است؛ و همینطور در مقابل گفتمانی که با قلب کردن مفهوم تغییرخواهانه و پیشرُوی انقلاب، در پی حفظ وضع موجود است؛ ما ضمن آگاهی از اینکه
#انقلاب_۵۷ در تحقق خواستههای تاریخی مردم ایران توفیق نداشت از
#وفاداری_به_رخداد_۵۷ و بازگشت به آن دست از آرمانهای
رهایی
بخش انقلاب میگوییم. اما اگر از انحراف، به نتیجه نرسیدن یا
#شکست انقلاب سخن میگوییم آنگاه منظور از شکست دقیقاً چیست؟ آیا پس از شکست باید کل ایده را رها کرد و مسئلهی
رهایی را به گوشهای نهیم؟ آیا به واسطهی نتایج یک رخداد باید به تخطئه و نفی از پایهی آن رخداد بپردازیم؟ پاسخ این است که در واقع هر رخداد، و به طور مشخص در اینجا انقلاب، گسستی تاریخی در وضعیت است به گونهای که امکان بازگشت به قبل از خود را ناممکن میکند اما در عین حال امکانهای جدیدی را پیش روی ما می گشاید. انقلاب ایران نیز در مقابل خود هم امکانهای
#رهاییبخش و هم امکانهای ارتجاعی متعددی داشت و در نهایت وقوع برخی حوادث و تشکیل برخی مناسبات قدرت نمیتواند به عنوان ویژگی ذاتی آن انقلاب مردمی که علیه
#استبداد شکل گرفته بود، باشد.
وفاداری مسئلهای است مربوط به ساحت عمل. وفاداری یعنی پایبندی به رخدادهای عظیمی که قوام
بخش فاعلیت و سوژه شدن سیاسی مردم باشد باید چیزی را سازماندهی کرد، باید کاری کرد. وفاداری به یک رخداد در واقع هیچوقت تمام نمیشود با وفاداری به یک رخداد میتوان احضار پیاپی شبح آن رخداد اولیه را در تاریخ مشاهده کرد. همانگونه که خواستههای تاریخی مشروطه، نظیر حکومت قانون یا بحثها و محلهای اختلافی چون منشأ مشروعیت سیاسی بودن ارادهی مردم یا ارادهی الهی و... همچنان پس از سالها در انقلاب ۵۷ و حتی پس از آن در پی حوادث سرنوشتساز سیاسی دیگر بارها مطرح و تکرار شدند.
از این روست که ما وفاداری به رخداد ۵۷ را امروز در فریادهای کارگرانی میبینم که شعار
#شورا را بیرق مبارزات خود قرار دادهاند همان گونه که در پی جریان انقلاب و پیش از
#سرکوب هدفمند نیروهای مترقی، شوراهای مردمی در محلات و کارخانجات و موسسات جلوهای از «قدرت به دست مردم» و کنترل مردمی و کارگری بودند و نوید جهانی تازه و برابر را میدادند. وفاداری به رخداد ۵۷ را در تلاشها و جمعهای معلمان و دانشجویان پیشرویی میبیینم که همچون اخلاف مبارزشان در پی احیای کرامت انسانی و
#آزادی نوع بشر تلاش میکنند و در این راه سرکوبها و آزارها را به جان میخرند. وفاداری به رخداد ۵۷ را مقاومت و ایستادگی
#میرحسین میبینیم، او که با بریدن از تعلقات قدرت و تکیه بر
#سیاست_مردمی، سیاست راستین را به نسل ما آموخت.
قلب مفاهیم و کلمات و معنازدایی و تهی کردن آنها در این سالهای اخیر سکه رایجی بوده است. و خود کلمهی «انقلاب» دستخوش چنین تغییری شده است. در این وضعیت خواهش احیای معنای انقلاب و آرمانها و امکانهای
رهایی
بخش آن همان نقطهای است که میتوان بدون درگیر انفعال شدن، مرز خود را با جناح ها و نیروهای مختلف ارتجاعی داخلی و خارجی روشن ساخت و برای تغییر تلاش کرد.
@IUSTArman