سرِ شام گریه نکنید؛ غذا رو به مردم زهر نکنین.
سماورِ بزرگ و استکان نعلبکی هم به قدر کفایت داریم؛ راه
نیفتین دورهی در و همسایه پیِ ظرف و ظروف.
آبِروداری کنین بچهها؛ نه با اسراف، با آداب!
سفره از صفای میزبان خرم میشه؛ نه از مرصع پلو!
حرمتِ زَنیَتِ مادرتون رو حفظ کنین.
محمد ابراهیم! خیلی ریز نکن مادر؛ اون وقت میگن
خورشتشون فقط لپه داره و پیاز داغ!
میمونه یه حلوا؛ هدیهی صاحبانِ عزا به اهلِ قبور.
تنها شیرینیِ ضیافت مرگ، عطر و طعمش دعاست. روغنِ
خوبم تو خونه داریم؛ زعفرونم هست.
اما چربی و شیرینی ملاک نیست؛ این حرمتیه که زندهها
به مردههاشون میذارن!
اجرشم نزولِ صلوات و حمد و قول هو اللهست.
•مادر/۱۳۶۸