𝗖𝗛𝗔𝗟𝗟𝗘𝗡𝗚𝗘 : این پیام رو به همراه یکی از چهار دیالوگ بالا فوروارد کنید تا شما رو به یکی از کاراکترهای پدرِ سینمای ایران تشبیه کنم💙 ظرفیت: خط خوردگی* پرایوتها حتما لینک بفرستن*
+نمیخواستم مامانو اذیت کنم. خیلی شوکه شد. -قربونِ چشات برم. پدر مادر همینن. از زمانی که بچههاشون راه میوفتن در حالِ شوکه شدنن. +نباید میگفتم. یه دردایی، مالِ خودِ آدمه؛ نمیشه با کسی قسمتش کرد. هادی انگار وقتی به کسی میگی از ارزشش کم میشه؛ دستمالی میشن داداش. -من نمیفهمم آدما چرا وقتی تو عشق شکست میخورن فیلسوف میشن. نخون این روزنامههای زردو. +من شکست نخوردم؛ از دست دادم! -برعکسِ این مزخرفاتی که گفتی؛ من فکر میکنم آدما با کنار هم بودن معنی پیدا میکنن. من ممکنه درد و رنجِ تو رو نفهمم؛ ولی یاسمن، یه جورِ دیگهشو خودم تجربه کردم. همین حنانه اگه نبود؛ تو دق و دلیتو سرِ کی خالی میکردی؟ تحمل میکنه؛ چون میفهمتت. یه دردایی مشترکه قربونت برم؛ مثلِ عشق، مرگ... نترس! فرار نکن از گریه کردن به خاطر کسی که دوسش داشتی و از دستش دادی. گریه کن! تو اگه گریه نکنی نمیتونی چشای قشنگی داشته باشی. بیا قربونت برم. بیا سرتو بذار رو شونهام یه دل سیر با هم گریه کنیم.
×تا جایی که من شنیدم؛ بیشترین مشکلتون از وقتی شروع شد که سرِ زایمانِ تو آرمان دیر رسید چون تو ترافیک بود. +نه نه، تو ترافیک نموند. تمامِ مدت دمِ درِ بیمارستان وایساده بود جرئت نکرد بیاد تو. میدونین چرا؟ چون از مسئولیتِ پدر شدن ترسید! چیه؟ چرا اینجوری نگام میکنی؟ مگه این حرفا رو خودت پیشم اعتراف نکردی؟ بگو دیگه! به تراپیستتم دروغ میگی؟!
+چیه؟ چرا اینجوری نگاه میکنی؟ -قربونت برم! اصلا از همین الان یه نوری افتاده تو صورتت؛ یه هالهای افتاده، دورِ سرت. بیخود نیست میگن بهشت زیرِ پای مادران استا! منو بخشیدی به خاطرِ این چند روز؟ +سعی میکنم درکت کنم. این جوجه هم ناراحت میشه اگه دلِ من با باباش صاف نباشه. -قربون تو و اون جوجه! جبران میکنم واست. مرد نیستم تنهات بذارم؛ حالا میبینی! +چه خوب قباد! -قباد...فهمیدی چی شد؟ بالاخره بعد از مدتها بهم گفتی قباد؛ نگفتی آقا و چیز و... گفتی قباااد!
سرِ شام گریه نکنید؛ غذا رو به مردم زهر نکنین. سماورِ بزرگ و استکان نعلبکی هم به قدر کفایت داریم؛ راه نیفتین دورهی در و همسایه پیِ ظرف و ظروف. آبِروداری کنین بچهها؛ نه با اسراف، با آداب! سفره از صفای میزبان خرم میشه؛ نه از مرصع پلو! حرمتِ زَنیَتِ مادرتون رو حفظ کنین. محمد ابراهیم! خیلی ریز نکن مادر؛ اون وقت میگن خورشتشون فقط لپه داره و پیاز داغ! میمونه یه حلوا؛ هدیهی صاحبانِ عزا به اهلِ قبور. تنها شیرینیِ ضیافت مرگ، عطر و طعمش دعاست. روغنِ خوبم تو خونه داریم؛ زعفرونم هست. اما چربی و شیرینی ملاک نیست؛ این حرمتیه که زندهها به مردههاشون میذارن! اجرشم نزولِ صلوات و حمد و قول هو اللهست.
میگن اگه چوپون نباشه گوسفندا تلف میشن. یا گم میشن یا گرگ بهشون میزنه یا از گرسنگی میمیرن؛ چون مغز ندارن. هر کی که مغز نداره به چوپون احتیاج داره؛ یه چوپون دلسوز! چوپون حکمِ پدرِ گوسفندا رو داره. آدم بدونِ پدر هیچی نیست! این چوپونه، ما همه گوسفنداشیم. اون به ما میگه کِی بریم؟ کجا بریم؟ چیکار کنیم؟ کِی بشینیم؟ کِی پاشیم؟ کِی بمیریم؟!
+تو میدونی تو عصر یخبندان کیا زنده موندن؟ خارپشتا. اونا دو تا راه بیشتر نداشتن؛ یا اینکه با هم جمع شن و از هم گرما بگیرن، یا واسه اینکه خارهاشون تو تنِ همدیگه نره از هم جدا شن و بمیرن. اونا راهِ اولو انتخاب کردن منِ احمق راه دومو! -جنسِ خوب زدی لیدا؟ حرفات خیلی قشنگه. +آدمایی مثلِ تو رو نباید دستِ پلیس داد. چون حتی اگه بابای گردن کلفتت نتونه کثافت کاریاتو لاپوشونی کنه و درت بیاره؛ وقتِ دادگاه و قاضی و وکیلو میگیری.
-چرا به من نگفتی؟ +چیزی نبوده که بخوام بگم. -چیزی نبوده؟ +نُچ. -این نامهی پذیرش دانشگاه، اینم دعوتنامهای که برات فرستادن. تو داری از ایران میری یک کلمهام به من نگفتی؟ میدونی من تا کجا رو با تو دیدم و ساختم تو خیالم؟! +تا کجا؟ -جدی دارم حرف میزنم! +خب عزیزم، که داری جدیم حرف میزنی، وقتی چیزیو از قبل نمیدونی؛ قیافهتو برا من این شکلی نکن! -چیو نمیدونم؟ +همین که من قرار نیست جایی برم. -پَس این چیه؟ +اون مالِ قبله. -قبلِ چی؟ +اومدنِ تو. -یعنی چی درست توضیح بده من نمیفهمم. +خب درستتر از این نمیدونم باید چجوری توضیح بدم. خب من و مامانم قرار بوده به اصرارِ من، واسه همیشه از ایران بریم. بعد بابامم که میدونی یه هفته درمیون اونجاست. همهی کارامونو داشتیم میکردیم که من تصمیمم عوض شد. -چرا؟ +گرفتارت شدم دیگه. به خدا! -یعنی به خاطرِ من نرفتی؟ +اوهوم. حالا پر رو نشو! فقط به خاطر تو نبوده به خاطر دل خودمم بوده که، گرفتار شده دیگه. -نمیذارم آب تو دلت تکون بخوره. +میدونم. حالا الان بازجویی تموم شد؟ میتونم برم؟ -ساحل! +جونم؟ -نری یه وقت! +نمیرم یه وقت.