Смотреть в Telegram
-چرا به من نگفتی؟ +چیزی نبوده که بخوام بگم. -چیزی نبوده؟ +نُچ. -این نامه‌ی پذیرش دانشگاه، اینم دعوت‌نامه‌ای که برات فرستادن. تو داری از ایران می‌ری یک کلمه‌ام به من نگفتی؟ می‌دونی من تا کجا رو با تو دیدم و ساختم تو خیالم؟! +تا کجا؟ -جدی دارم حرف می‌زنم! +خب عزیزم، که داری جدیم حرف می‌زنی، وقتی چیزیو از قبل نمی‌دونی؛ قیافه‌تو برا من این شکلی نکن! -چیو نمی‌دونم؟ +همین که من قرار نیست جایی برم. -پَس این چیه؟ +اون مالِ قبله. -قبلِ چی؟ +اومدنِ تو. -یعنی چی درست توضیح بده من نمی‌فهمم. +خب درست‌تر از این نمی‌دونم باید چجوری توضیح بدم. خب من و مامانم قرار بوده به اصرارِ من، واسه همیشه از ایران بریم. بعد بابامم که می‌دونی یه هفته درمیون اونجاست. همه‌ی کارامونو داشتیم می‌کردیم که من تصمیمم عوض شد. -چرا؟ +گرفتارت شدم دیگه. به خدا! -یعنی به خاطرِ من نرفتی؟ +اوهوم. حالا پر رو نشو! فقط به خاطر تو نبوده به خاطر دل خودمم بوده که، گرفتار شده دیگه. -نمی‌ذارم آب تو دلت تکون بخوره. +می‌دونم. حالا الان بازجویی تموم شد؟ می‌تونم برم؟ -ساحل! +جونم؟ -نری یه وقت! +نمی‌رم یه وقت. •پوست شیر/۱۴۰۱
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств