* «حوالهگاه»، بنا بر فرهنگ نفیسی، دستکم دو معنا دارد: یکی، «مقام تفرجی [است] که گرداگرد شهر باشد.»
و دیگر، «جایی [است] که چیزی به آن حواله یا محوّل شود». (به نقل از سعید حمیدیان، شرح شوق، جلد ۴، ص. ۳۳۹۵) بنابراین، حوالهگاه، در این بیت، در معنای نخست، تفرجگاه تواند بود
و، در معنای دوم، میعادگاه؛ چنانکه حافظ در غزلی دیگر نیز گفته است: «صوفیِ صومعهٔ عالَمِ قُدسَم لیکن / حالیا دیرِ مُغان است حوالتگاهم»
اما میتوان از این هم پیشتر رفت
و از این عبارت فایدهای حقوقی به دست آورد: میدانیم که حواله در لغت به معنای انتقال
و در اصطلاح به معنای نقل دین
و تحول آن از ذمۀ محیل (بدهکار) به محالعلیه (شخص ثالث) است. (تعریفات جرجانی) بنا بر این، حوالهگاه (یعنی جای سپردن
و محلِ حواله) باید جایی، یا به عبارت دقیقتر، شخصی باشد که طلبکار (محتال) برای گرفتن طلب خود بدان رجوع مینماید؛ در این معنا، حوالهگاه همان محالعلیه است. اما در معنایی دقیقتر، هرگاه محیل از محالعلیه طلبکار باشد، میتواند از محتال بخواهد که طلب خود را از همان دین خاصی که محیل نزد محالعلیه دارد بخواهد
و، در این صورت، محل حواله (حوالهگاه) همان دین خاصی میشود که محیل نزد محالعلیه دارد
و محتال نیز چارهای جز رجوع به آن ندارد. (برای مطالعۀ بیشتر در باب محل حواله، بنگرید به: محمدجعفر جعفری لنگرودی، عقد حواله، شمارۀ ۱۵۲ به بعد)
#حقوق_و_هنر#شعر_و_حقوق@iranianlls@lawandart99