تاریخ و فرهنگ ایران بزرگ

#انوشیروان
Канал
Логотип телеграм канала تاریخ و فرهنگ ایران بزرگ
@iranhistorПродвигать
228
подписчиков
560
фото
33
видео
322
ссылки
مطالب معتبر درباره‌ی تاریخ٬ ادبیات و فرهنگ ایران + سرگرمی درخواست تبادل، نظرات و فرستادن پست برای کانال👇 رایانامه [email protected]
ابن_مقفع در کتاب دو قرن سکوت #زرین‌کوب عبدالحسین زرین‌کوب
http://bazguei.ir
«#روزبه_پور_دادویه» (=روزبه پسر دادویه) که در منابع گوناگون به «#ابن_مقفع» معروف است احتمالا در #فیروزآباد #فارس در سال ۱۰۴ هجری قمری زاده شد و در ۱۴۲ در بغداد به دست #اعراب کشته شد. روزبه پور دادویه، یکی از برجسته‌ترین #نویسندگان، #مترجمان و #زبان‌شناسان ایرانی ساکن در شهر بصره بود که با برگرداندن کتاب‌هایی مانند #کلیله_و_دمنه، تاج‌نامه‌ی #انوشیروان، آیین‌نامه، سخن‌وری (الأدب الکبیر) و سخن‌وری خُرد (الأدب الصغیر) و… از #زبان #فارسی_میانه (#پهلوی یا #پارسیگ) به #عربی (زبان چیره آن روزگار) کمک بزرگی به نگاه‌داری و پاس‌داری از #فرهنگ و #تاریخ و پیشینه‌ی ایران بزرگ کرد. به نظر می‌رسد ابن مقفع دارای آیین ایرانی #زرتشتی یا #مانوی بوده و با وجود چیره شدن اعراب و #اشغال_ایران به دست ایشان، هم‌چنان به ایران و فرهنگ ایرانی عشق می‌ورزیده و در پایان همین پرسمان باعث کینه‌ورزی دستگاه عربی خلیفه و مرگ او شده است.
——
یک بازگویی از #کتاب #دو_قرن_سکوت #زرینکوب را در نشانی زیر بخوانید:

http://bazguei.ir/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D9%85%D9%82%D9%81%D8%B9-%D8%AF%D9%88-%D9%82%D8%B1%D9%86-%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%AA-%D8%B2%D8%B1%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%DA%A9%D9%88%D8%A8/
داستان انوشیروان‌دادگر و پرداخت بهای نمک!
http://ariapars.persianblog.ir/post/383/
روزی برای #انوشیروان‌دادگر، فرمان‌روای #ساسانی، در شکارگاهی شکاری را کباب می‌کردند، نمک برای کباب وجود نداشت، یکی از کارگزاران را برای آوردن نمک از روستایی که در آن نزدیکی فرستادند، پیش از آن #انوشیروان به او فرمان داد تا حتما بهای نمک را بپردازد تا زمانی این موضوع باعث بی‌دادگری و عادت و ویرانی ده و روستا نگردد. از انوشیروان پرسیدند از این بهای اندک نمک به چه کسی زیان خواهد زد؟

انوشیروان دادگر گفت: «بنیاد و آغاز سِتَم در جهان در آغاز اندکی بوده است، هرکس که روی کار آمد بر آن مقداری افزود تا بدین اندازه رسیده است.»


---

اگر فرمان‌روا از باغ مردم سیبی بدون پرداخت بهای آن بخورد، کارگزاران آن فرمان‌روا درختان سیب را از بیخ بیرون می‌آورند و اگر فرمان‌روا به‌اندازه‌ی 5 تخم‌مرغ بر مردم ستم کند، لشکریان او هزار مرغ را بر سیخ کباب خواهند کرد. داستان از زبان #سعدی شیرازی: «آورده‌اند که نوشین روان عادل را در شکار گاهی صید کباب کردند و نمک نبود غلامی به روستا رفت تا نمک آرد نوشیروان گفت نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد گفتند از این قدر چه خلل آید گفت بنیاد ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است هر که آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده»

اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی /*/ بر آورند غلامان او درخت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد /*/ زنند لشکریانش هزار مرغ بر سیخ