داستان
انوشیرواندادگر و پرداخت بهای نمک!
http://ariapars.persianblog.ir/post/383/روزی برای
#انوشیرواندادگر، فرمانروای
#ساسانی، در شکارگاهی شکاری را کباب میکردند، نمک برای کباب وجود نداشت، یکی از کارگزاران را برای آوردن نمک از روستایی که در آن نزدیکی فرستادند، پیش از آن
#انوشیروان به او فرمان داد تا حتما بهای نمک را بپردازد تا زمانی این موضوع باعث بیدادگری و عادت و ویرانی ده و روستا نگردد. از
انوشیروان پرسیدند از این بهای اندک نمک به چه کسی زیان خواهد زد؟
انوشیروان دادگر گفت: «بنیاد و آغاز سِتَم در جهان در آغاز اندکی بوده است، هرکس که روی کار آمد بر آن مقداری افزود تا بدین اندازه رسیده است.»
---
اگر فرمانروا از باغ مردم سیبی بدون پرداخت بهای آن بخورد، کارگزاران آن فرمانروا درختان سیب را از بیخ بیرون میآورند و اگر فرمانروا بهاندازهی 5 تخممرغ بر مردم ستم کند، لشکریان او هزار مرغ را بر سیخ کباب خواهند کرد. داستان از زبان
#سعدی شیرازی: «آوردهاند که نوشین روان عادل را در شکار گاهی صید کباب کردند و نمک نبود غلامی به روستا رفت تا نمک آرد نوشیروان گفت نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد گفتند از این قدر چه خلل آید گفت بنیاد ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است هر که آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده»
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی /*/ بر آورند غلامان او درخت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد /*/ زنند لشکریانش هزار مرغ بر سیخ