Imam__mahdi313

#تا_کربلا
Канал
Религия и духовность
Персидский
Логотип телеграм канала Imam__mahdi313
@imam_mahdi255Продвигать
420
подписчиков
5,08 тыс.
фото
5,03 тыс.
видео
521
ссылка
کانال الصمصام المنتقم / شمشیر انتقام گیرنده . سلامتی امام الزمان مهدی فاطمه عج الله صلوات جانم فدای امام سید علی خامنه‌ای @he313
Forwarded from اتچ بات
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
👉 ادامه از پست قبلی
.

در #جبهه نیروهای گردانش را کاملاً زیر نظر می گرفت و وضعیت آن ها را بررسی می کرد. به شهر که می آمد همّ و غم او بر این بود که به وضع زندگی بچه ها رسیدگی کند.
وقتی قرار شد منطقه ی عملیاتی کربلای۴ را ترک کنیم بچه ها زیاد #گریه می کردند. خیلی ها میخواستند همان جا پیش همرزمان #شهیدشان بمانند و دیگر به شهر باز نگردند. خود حاجی با چشمانی #اشک بار می گفت: از زنده ماندن خسته شده ام.
بالاخره هر طور بود سوار اتوبوس شدیم و در سکوتی سرد به مقرّ رسیدیم. وقتی بچه ها نگاهشان به #خیمه ها افتاد گریه امانشان را گرفت، صدای هق هق گریه و زاری از هرسو شنیده می شد.
پیاده شدیم، وقتی بچه ها جای خالی دوستانشان را دیدند، خود را روی
#خاک ها انداختند و ساعتی گریستند.
وقتی به #حاج_احمد_کریمی در گوشه ی #چادر نگاه کردم، فهمیدم او چند روزی بیشتر مهمان ما نخواهد بود .گریه ی عجیبی می کرد و دائم می گفت : خدایا چرا ما ماندیم!
حاج احمد کریمی در مسئله ی #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر بسیار دقیق بود.
اگر خلاف و منکری می دید، محال بود بی اعتنا از کنار آن بگذرد.
در هر شرایطی امر به معروف و نهی از منکر را بر خود واجب می دانست.
او از کسانی نبود که وقتی به مرخصی می آید، دنبال کار شخصی خود برود و نسبت به مسائلی که در شهر می گذرد بی اعتنا باشد.
یک بار یکی از بچه ها را فرستاد دنبالم، وقتی رفتم #سنگر فرماندهی به من گفت:
دوست دارم شعر #کبوتر بام #حسین_علیه_السلام رو برام بخونی.
گفتم حاجی قصد دارم این #شعر رو برای کسی نخونم! آخه برای هر کی که خواندم #شهید شده.
گفت:حالا که این طور شد حتماً باید برام بخونی. هر چی اصرار کردم که حاجی الان دلم نیست بخوانم، زیر بار نرفت. نشستم و شروع کردم به خواندن :

دلم می خواد کبوتر بام #حسین بشم من
فدای #صحن #حرم و نام حسین بشم من
دلم می خواد ز #خون پیکرم #وضو بگیرم
مدال افتخار نوکری و از آقام بگیرم

همین طور که می خواندم حواسم به حاجی بود. حال و هوای عجیبی داشت صدای گریه اش پیچید توی سنگر.
ادامه دادم:
دلم میخواد چو #لاله ای، نشکفته پرپر بشوم
شهد #شهادت بنوشم مهمان اکبر بشوم

توی کربلای۵ وقتی #گلوله توپ کنارش اصابت کرد مهمان علی اکبر امام حسین علیه السلام شد.
همان طوری که میخواست اون قدر پاره پاره شد که همه ی بدنش را جمع کردند توی یک کیسه کوچک!
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#شهید_احمد_کریمی
#کتاب #تا_کربلا صفحه ۱۵۱ تا ۱۵۴

شادی ارواح طیبه #شهدا #صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#شهدا_زنده_اند_و_نزد_پروردگارشان_روزی_میخورند
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
https://telegram.me/joinchat/BZdLnDwPhBfxof6g6idp2Q