Смотреть в Telegram
👆 اَنَس، که خدا از او راضی باد، می‌گوید: برادری داشتم که او را در همان نزدیکی‌ها از شیر باز گرفته بودند. او گنجشکی داشت که با او بازی می‌کرد. وقتی آن‌حضرت برادر کوچکم را می‌دید، با دنیایی از شوق و فرحت به او لقبی می‌داد و از او در مورد گنجشک او می‌پرسید و می‌گفت: «یا أبا عمیر، ما فعل النُّغیر؟» (7) جالب است که بدانید که ابن‌القاص -ابوالعباس احمد بن أبی‌احمد الطبری- فقیه نام‌بُردار شافعی، در خصوص همین روایت رساله‌ای فراهم آورده و سپس شصت آموزۀ تربیتی و فقهی از آن استخراج کرده و در مقابل خواننده‌اش گذاشته است. هم‌چنین، ابن‌بطال نِکات مُعتنابهی از آن به‌دست داده و ابن‌حجر عسقلانی در جلد 10 صفحۀ 852 فتح‌الباری به تفصیل در خصوص آن به بحث پرداخته است. اَنَس که ده سال مفتخر به خدمت در حضور مبارک ایشان بود، نقل می‌کند که در مدینۀ منوّره خانواده‌ای یهودی می‌زیستند. کودکی داشتند که او گرویدۀ اخلاق و منش سیّد ما شده بود. چند روزی غایب شد. علت غیابت او را پرسیدند. گفتند بیمار شده. آن‌جناب شخصاً به خانۀ پدر او رفت تا احوال او را جویا شود. وقتی آن‌جا رفت، از برکت قدوم خجستۀ او، آن کودک به دولت ایمان مفتخر شد. آن‌حضرت در حالی از خانۀ آن مرد یهودی بیرون شد که با خود تکرار می‌کرد: خدای را می‌ستایم که او را از آتش رهایی بخشید. (8) می‌شود با تأمل در این روایت، به خوبی از خوی بلند و ارجمند آن‌جناب واقف شد که از یک‌سو در مجلس او حتی کودکی یهودی می‌تواند حاضر شود و از سوی دیگر، وقتی آن کودکِ نامسلمان بیمار می‌شود، همان شخصیت عظیم‌الشأن که به تعبیر جناب سعدی: بعد از خدا بزرگ تویی قصه مختصر، به عیادت او می‌رود و می‌خواهد که احوال همان کودک یهودی را جویا شود. همین‌گونه که خود او، هم به کودکان رسیدگی می‌کرد و هم به آنان شخصیت قایل می‌شد و هم برای آیندۀ آنان هدف‌گذاری می‌کرد، برای خانواده‌های آنان نیز در مورد آداب و اهداف تربیتی و حقوق و وجایب آنان نیز مطالب پُرشماری را بیان می‌داشت. ایشان از کُلّی‌ترین مسائل، تا جزئی‌ترین مسائل تربیت فرزندان را به یاران خود آموزش می‌داد و از آنان می‌خواست تا آن را در قضیۀ تربیۀ کودکان خود رعایت کنند. از عادات شریف ایشان بود که کودکان خانوادۀ خود را به فراوان مورد نوازش و شفقت قرار می‌داد. روزی در حالی‌که آن‌جناب بر صورت نواسۀ گرامی‌اش، حسین، بوسه می‌زد، أقرع که در همان مجلس حاضر بود و این عمل آن‌حضرت را مشاهده می‌کرد، گفت: من ده فرزند دارم، تا کنون صورت یکی را هم نبوسیده‌ام! آن‌جناب در یک جملۀ کوتاه به او یادآور شد: کسی‌که مهربانی نکند، با او نیز مهربانی نمی‌شود. (9) روزی دیگر مردی صحرانشین او را در حالی مشاهده کرد که بر گونۀ کودکی بوسه می‌زد، او با شگفتی گفت: آیا شما کودکان خود را می‌بوسید؟! ما چنین نمی‌کنیم! آن‌جناب عملِ او را نادرست خواند و قُبح کار او را برایش یادآور شد. به همۀ احوال، این رشته سری دراز دارد. اگر بگویم شرح آن بی‌حد شود؛ مثنوی هفتاد مَن کاغذ شود. پرسشی که می‌سزد که هریک از ما از همدیگر بپرسیم، این است که آیا ما به‌عنوان دنباله‌روان راه مبارک و فرخندۀ او، برخوردی مشابه با برخورد او با کودکان داریم و یا متفاوت و یا هم، خدای‌ناخواسته، دگرگونه و متضاد با رفتار او؟! ______________________ (1) بخاری: 5376. (2) ترمذی: 2516. (3) بخاری: 2351. (4) طبرانی (المعجم الأوسط): 4545. (5) احمد: 2397. (6) بخاری: 1442؛ طیالیسی: 2734. (7) بخاری: 6203. (8) بخاری: 1358. (9) بخاری: 5997. #ربیع‌الأول_ربیع‌الأنوار
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств