در خانه تنهایی
قدم میزند رویا
تا به تصویر دوباره بکشد تورا
با لیوانی نسکافه
شکولات تلخ
و صورتی ترین لبخند
اما محالی بر دفتر زیست بود
می نواخت رمز ناپیدای
زیست بر زندگی
کمی لبخند بر آیینه
تبسم بر قاب دیوار
حال دما دمم را به هجر عشق
می خواند تا جا بگیرد
ماژور دوستت دارم
بر پارتی تور محال بودن ها
دم کرده هاله با بودنت بر قوری زیست
تا به اعتیاد بکشد تصویر رخسارت را
به شیرینی هر دم زندگی
باورت باشد یا که نه ابد بودنم
حریص عشقت خواهم ماند...م.ن
#منوچهرـافتخارزاده هر صبح به باور نشسته ام که می آیی
#هر شب به این باورم که فردا می آیی