✔️"گمشده_در_خیال "✔️

#قیصر_امین_پور
Канал
Политика
Юмор и развлечения
Музыка
Другое
Персидский
Логотип телеграм канала ✔️"گمشده_در_خیال "✔️
@gomshode_dar_khialПродвигать
365
подписчиков
6,28 тыс.
фото
2,71 тыс.
видео
1,05 тыс.
ссылок
ƒαянα∂❤кια شعرهایی که وقت تنهایی به ذهنم تراوش می کنند... حرفهای دلم... از رنجی که می برم... رازهای نهفته در پنهان خانه ی دلم... و هزار و یک حرف و حدیث نگفته... و ترانه های دوست داشتنی... @Gomshode_Dar_Khial 🔘ارتباط بامدیر @Akharin_Jam_Tohi
گونه‌هایت دو راهِ بی‌برگشت، چشم‌هایت دو برکه‌ی دورند
وسط چشم‌هایت انگاری، مردمک‌ها دو حبّه انگورند

طرح موهای قهوه‌ای رنگت، کشف یک فرش‌باف تبریزی است
نقش برجسته‌های گیسویت چند سوغاتی از نشابورند

چشمی و دیدنت نمی‌آید، لب و خندیدنت نمی‌آید
شاخه‌ام، چیدنت نمی‌آید... لحظه‌هایت چه‌قدر مغرورند

دائم‌الخمرهای بی‌چاره، به شکرخنده‌هات معتادند
بت‌پرستانِ بخت‌برگشته، به پرستیدن تو مجبورند

قصدم از ماه، روی ماهت نیست، شب که خطِّ لب سیاهت نیست
شعرهایم بدون تقصیرند، حرف‌هایم بدون منظورند

به هوا پرت کن قبایت را، باز کن بالِ دکمه‌هایت را
سیب‌های سفیدِ لبنانی در سبدهای میوه محصورند

زیر باران که راه می افتی شاعران شعر تر می انگیزند
عده ای بی تو سخت منزوی اند عده ای قیصر امین پورند

#قیصر_امین_پور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چشم های من
این جزیره ها که در تصرفِ غم است
این جزیره ها که از
چهارسو محاصره است
در هوای گریه های نم نم است ،
گرچه گریه های گاه گاه من
آب می دهد درخت درد را
برق آه بی گناه من ،
ذوب می کند
سدِ صخره های سختِ درد را
فکر می کنم
عاقبت هجوم ناگهان عشق ،
فتح می کند پایتخت درد را

#قیصر_امین_پور
شبی دارم چراغانی ، شبی تابیدنی امشب
دلی نیلوفری دارم ، پَری بالیدنی امشب

شبی دیگر ، شبی شب تر ، شبی از روز روشن تر
شبی پر تاب و تب دارم ، تبی تابیدنی امشب

مشام شب پر از بوی خوش ِمحبوبه های شب
شبی شبدر ، شبی شب بو ، شبی بوییدنی امشب

برایش سفره ی تنگ دلم را می گشایم باز
بساطی گل به گل رنگین ، بساطی چیدنی امشب

#قیصر_امین_پور
#شبتون سرشار از آرامش
.

آسمان را...!
ناگهان آبی ست!
از قضا یک روز صبح زود می‌بینی
دوست داری زود برخیزی
پیش از آنکه دیگران
چشم خواب آلود خود را وا کنند
پیش از آنکه در صف طولانی نان
باز هم غوغا کنند

در هوای پشت بام صبح
با نسیم نازک اسفند
دست و رویت را بشویی
حولهٔ نمدار و نرم بامدادان را
روی هُرم گونه‌هایت حس کنی
و سلامی سبز
توی حوض کوچک خانه
به ماهی‌ها بگویی
سفره‌ات را وا کنی

نان و پنیر و نور
تا دوباره
فوج گنجشکان بازیگوش
بر سر صبحانه ات دعوا کنند
دوست داری
بی محابا مهربان باشی
تازه می فهمی
مهربان بودن چه آسان است...




#قیصر_امین_پور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب، بلکه در دل گُل کند لبخندهای ما

بفرمایید هر چیزی همان باشد که می‌خواهد
همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما

بفرمایید تا این بی‌چراتر کار عالم؛ عشق
رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما

سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ یاری
بیفشان زلف و مشکن حلقه‌ی پیوندهای ما

به بالایت قسم، سرو و صنوبر با تو می‌بالند
بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما

شب و روز از تو می‌گوییم و می‌گویند، کاری کن
که «می‌بینم» بگیرد جای «می‌گویند»های ما

نمی‌دانم کجایی یا که‌ای، آن قدر می‌دانم
که می‌آیی که بگشایی گره از بندهای ما

بفرمایید فردا زودتر فردا شود، امروز
همین حالا بیاید وعده‌ی آینده‌های ما

#قیصر_امین_پور

#درود بر دوستان گرامى صبحتان دل افروز ❣️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آسمان را...!
ناگهان آبی است!
از قضا یک روز صبح زود می‌بینی
دوست داری زود برخیزی
پیش از آنکه دیگران
چشم خواب آلود خود را وا کنند
پیش از آنکه در صف طولانی نان
باز هم غوغا کنند

در هوای پشت بام صبح
با نسیم نازک دیماه
دست و رویت را بشویی
حولهٔ نمدار و نرم بامدادان را
روی هُرم گونه‌هایت حس کنی
و سلامی سبز
توی حوض کوچک خانه
به ماهی‌ها بگویی
سفره‌ات را وا کنی

نان و پنیر و نور
تا دوباره
فوج گنجشکان بازیگوش
بر سر صبحانه ات دعوا کنند
دوست داری
بی محابا مهربان باشی
تازه می فهمی
مهربان بودن چه آسان است

#قیصر_امین‌_پور


#درود دوستان گرامى صبحتان نيكو❣️
می‌خواهمت چنان که شب خسته خواب را
می‌جویمت چنان که لب تشنه آب را

محو توام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده‌دمان آفتاب را

بی‌تابم آنچنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را

بایسته‌ای چنان که تپیدن برای دل
یا آنچنان که بال پریدن عقاب را

حتی اگر نباشی، می‌آفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را!

ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را

#قیصر_امین_پور

#شبتان دلنشين ❣️
Forwarded from Nadereh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینجا همه هر لحظه می پرسند:
«حالت چطور است؟»
اما کسی یک بار
از من نپرسید:
«بالت...

#قیصر_امین_پور
.
گاهی؛
-از تو چه پنهان-
با سنگ‌ها آواز می‌خوانم
و قدر بعضی لحظه‌ها را خوب می دانم!

این روزها گاهی؛
از روز و ماه و سال، از تقویم
از روزنامه بی خبر هستم.
حس می کنم گاهی کمی کمتر،
گاهی شدیدا بیشتر هستم ...




#قیصر_امین_پور


‌‌‌‌
#آتش_تردید

از ازل ، لاجرعه معجون هوس را سر کشیدم
ردپای عشق را ، جذاب و طغیانگر کشیدم

در تقاص دردناک از زخم های خاطراتم
عابری دلتنگ را ، با چشم هایی تر کشیدم

یک قفس دلدادگی ، شد پایمال انتظارم
در غروبی مرغ آمین را بدون پر کشیدم

چشمهایت گزمه ی شبگرد شهر قصه ها بود
بارها آوارگی کوچه را ، از سر کشیدم

تکیه دادم سال ها بر نرده های ایستگاه و
واگن دلتنگی ام را خالی از قیصر کشیدم*

در سرانجامی که کام تلخ من رهتوشه ام بود
آتش تردید را ، در زیر خاکستر کشیدم

غوطه می خوردم درون پرسش آیینه ها و
رنگ های اعتمادم را ملال آور کشیدم

روز آخر ، زهرخند تلخ چشمت ، قسمتم شد
حیف  شد ، سیگارهایی را که پشت در کشیدم

#محمد_جوکار 

قطار می‌رود
تو می‌روی
تمام ایستگاه می‌رود
و من چقدر ساده‌ام
که سال‌های سال
در انتظار تو
کنار این قطارِ رفته ایستاده‌ام
و همچنان
به نرده‌های ایستگاه رفته
تکیه داده‌ام!

#قیصر_امین_پور
می‌جویمت به نام‌ و نشانی که نیستی
دیر آشنای من ، تو همانی که نیستی

نزدیکتر ز تو به توام این عجب که تو
دور از منی و خویش ندانی که نیستی



      #قیصر_امین_پور
.
« یادداشتهای گمشده »

پس کجاست؟


چند بار
خرت و پرت های کیف باد کرده را
                                    زیر و رو کنم:

پوشه مدارک اداری و گزارش اضافه کار و کسر کار
کارت های اعتبار

کارت های دعوت عروسی و عزا
قبض های آب و برق و غیره و کذا

برگه ی حقوق و بیمه و جریمه و مساعده
رونوشت بخشنامه های طبق قاعده

نامه های رسمی و تعارفی
نامه های مستقیم و محرمانه ی معرفی

برگه ی رسید قسط های وام
قسط های تا همیشه نا تمام...

پس کجاست؟
چندبار
        جیب های پاره پوره را
                                      پشت و رو کنم:

چند تا بلیت تا شده
چند اسکناس کهنه و مچاله
                            چند سکه ی سیاه
صورت خرید خواروبار
صورت خرید جنس های خانگی...

پس کجاست؟
یادداشت های درد جاودانگی؟

🖌 #قیصر_امین_پور
📘 #گلها_همه_آفتابگردانند
هرچند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم

اندوه من انبوه تر از دامن الوند
بشکوه تر از کوه دماوند غرورم

یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم

بگذار به بالای بلند توببالم
کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم

#قیصر_امین_پور
‌‎‌


هشتم‌ آبان‌ ماه سالگروز درگذشت
قیصر شعر فارسی است؛ شاعری که از جنوب آمد و در قلب شعر فارسی نشست. قیصر امینپور از جمله شاعرانی‌ست که آوازه‌ی شخصیتش همراه با شعرش در تاریخ ادبیات فارسی جاودانه خواهد ماند.

#روحش شاد و یادش گرامی🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
می‌خواهمت ...
چنان که ، شب خسته ؛ خواب را ...

می‌جویمت ...
چنان که ، لب تشنه ؛ آب را ...

حتی اگر نباشی ؛
می آفرینمت ...
چونان که ، التهابِ بیابان ؛ سراب را !



#قیصر_امین_پور
‌در این شب زیبا بهترینهاا را براتون آرزو دارم


.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه شــــب ها
    من و آســــمان
        تا دمِ صبــــح

ســـــرودیم نم نم :
     تــــو را دوســـت دارم
.
.

#قیصر_امین_پور🌼
شبتـــون عاشقانه
قطار میرود

تو میروی

تمام ایستگاه میرود

و من چقدر ساده ام

که سالهای سال

در انتظار تو

کنار این قطار ایستاده ام

و همچنان

به نرده های ایستگاه رفته

تکیه داده ام.


#قیصر_امین_پور
انگار مدتی است که احساس می‌کنم 
خاکستری‌تر از دوسه ‌سال گذشته‌ام 
احساس می‌کنم که کمی دیر است 
دیگر نمی‌توانم 
هر وقت خواستم
در بیست سالگی متولد شوم 
انگار 
فرصت برای حادثه 
از دست رفته است 
از ما گذشته است که کاری کنیم 
کاری که دیگران نتوانند 
فرصت برای حرف زیاد است 
اما 
اما اگر گریسته باشی...
آه...
مردن چه قدر حوصله می خواهد 
بی آنکه در سراسر عمرت 
یک روز، یک نفس
بی حس مرگ زیسته باشی!

انگار 
این سال‌ها که می گذرد
چندان که لازم است 
دیوانه نیستم 
احساس می‌کنم که پس از مرگ 
عاقبت 
یک روز 
دیوانه می‌شوم!

شاید برای حادثه باید 
گاهی کمی عجیب‌تر از این 
باشم 
با این همه تفاوت 
احساس می‌کنم که کمی بی تفاوتی
بد نیست
حس می‌کنم که انگار 
نامم کمی کج است 
و نام خانوادگی‌ام ، نیز
از این هوای سربی 
خسته است!
امضای تازه ی من 
دیگر 
امضای روزهای دبستان نیست 
ای کاش 
آن نام را دوباره 
پیدا کنم 
ای کاش
آن کوچه را دوباره ببینم آنجا که ناگهان 
یک روز نام کوچکم از دستم 
افتاد 
و لابه لای خاطره‌ها گم شد 
آنجا که 
یک کودک غریبه 
با چشم‌های کودکی من نشسته است 
از دور 
لبخند او چه قدر شبیه من است!

آه، ای شباهت دور!
ای چشم های مغرور!
این روزها که جرأت دیوانگی کم است 
بگذار باز هم به تو برگردم!
بگذار دست کم 
گاهی تو را به خواب ببینم!
بگذار در خیال تو باشم!
بگذار...
بگذاریم!

این روزها
خیلی برای گریه دلم تنگ است !

#قیصر_امین_‌پور
امشب تمام حوصله ام را
در یک کلام کوچک
در تو!
خلاصه کردم

ای کاش می شد
یک بار
تنها همین
یک بار ...

تکرار می شدی !
تکرار ...

#قیصر_امین_پور
با توام
ای لنگر تسکین!
ای تکان های دل!
ای آرامش ساحل!
با تو ام
ای نور!
ای منشور!
ای تمام طیف های آفتابی!
ای کبودِ ارغوانی!
ای بنفشابی!
با تو ام ای شور ای دل شوره شیرین!
با تو ام
ای شادی غمگین!
با تو ام
ای غم!
غم مبهم!
ای نمی دانم!
هر چه هستی باش!
ای کاش…
نه،جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش!
اما باش!

#قیصر_امین_پور

8 آبان زادروز
استاد
#قیصر_امین_پور
گزامی
سلامی صمیمی تر از غم ندیدم
به اندازه‌ غم تو را دوست دارم

بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم: تو را دوست دارم...

#قیصر_امین_پور

درود دوستان جان ❤️
Ещё