✔️"گمشده_در_خیال "✔️

#فروغ
Канал
Политика
Юмор и развлечения
Музыка
Другое
Персидский
Логотип телеграм канала ✔️"گمشده_در_خیال "✔️
@gomshode_dar_khialПродвигать
362
подписчика
6,28 тыс.
фото
2,71 тыс.
видео
1,05 тыс.
ссылок
ƒαянα∂❤кια شعرهایی که وقت تنهایی به ذهنم تراوش می کنند... حرفهای دلم... از رنجی که می برم... رازهای نهفته در پنهان خانه ی دلم... و هزار و یک حرف و حدیث نگفته... و ترانه های دوست داشتنی... @Gomshode_Dar_Khial 🔘ارتباط بامدیر @Akharin_Jam_Tohi
دست‌هایت،
بویِ پاییز می‌دهد
به وقتِ شهریور
شاید از چیدنِ انار می‌آیی؛
شاید از کوچه‌هایِ دلتنگی
شاید از بغضِ کالِ خرمالو
شاید از فصلِ انتظار می‌آیی؛
چشم‌هایت،
رنگِ پاییز می‌‌‌شود
به وقتِ شهریور

در نگاهت چیزهایی هست
مثلِ رازِ یک جنگل
مثلِ خوابِ یک کودک
مثلِ عطرِ بابونه
مثلِ رقصِ پروانه
شاید از پیله‌های بی‌قرار می‌آیی؛
شوقِ ماندن،
در نگاهت نیست

می‌دانم؛
گویی از جاده‌‌های پُر غبار می‌آیی ...
من دلم بهار می‌خواست
اما؛ دست‌هایت،
بوی پاییز می‌دهد
به وقتِ شهریور ...


#میرمحمد_شهیدی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#زیبایی_ببینیم..
#دختران‌مان🥰


#رقص_آتش 🔥
اثر: #استاد_اردشیر_کامکار
کمانچه: #یکتا_کرمانی
سازهای کوبه ای: #پارمیس_موسوی




من از سلاله‌ی درختانم‌ ..
تنفس هوای مانده ملولم می‌کند ..!

پرنده‌ای که مرده بود به من پند داد ..
که پرواز را به خاطر بسپارم ..!

نهایت تمامی نیروها پیوستن است ..
پیوستن به اصل روشن خورشید .....

و ریختن به شعور نور طبیعی‌ست ..
که آسیاب‌های بادی می‌پوسند ..!

چرا توقف کنم ..؟


#فروغ_فرخراد


#آگاه_پیروز_آزاد_وسربلند_باشید
تصویر : هاله خورشیدی بسیار کمیاب که در هنگام غروب خورشید ثبت شده است.
☺️☺️
انسان متمدن آن کسی است که
در تنهایی احساس تنهایی نکند
.
تو باید برای خودت، یک دنیای درونی داشته باشی
و همچنین تکیه‌گاه‌های ثابت روحی و فکری؛
یعنی در عین حال که در میان مردم زندگی می‌کنی،
خودت را کاملاً از آنها بی‌نیاز بدانی...

#فروغ_فرخزاد
پیشانی بلند تو در نور شمع‌ها
آرام و رام بود چو دریای روشنی
با ساقهای نقره نشانش نشسته بود
در زیر پلکهای تو رویای روشنی

من تشنه‌ی صدای تو بودم که می‌سرود
در گوشم آن کلام خوشِ دلنواز را
چون کودکان که رفته ز خود گوش می‌کنند
افسانه های کهنه‌ی لبریز راز را

آنگه در آسمان نگاهت گشوده گشت
بال بلور قوس و قزح‌های رنگ‌ رنگ
در سینه قلب روشن محراب می‌تپید
من شعله ور در آتش آن لحظه‌ی درنگ

گفتم خموش (آری) و همچون نسیم صبح
لرزان و بی‌قرار وزیدم بسوی تو
اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز
در سینه هیچ نیست به جز آرزویِ تو

#فروغ_فرخزاد
با چه چیز می توان عشق را به بند جاودان کشید
با کدام بوسه با کدام لب
در کدام لحظه در کدام شب ؟
کاش در میان بازوان من خاک میشدی...!

#فروغ_فرخزاد

#درگذشت
#ابراهیم_گلستان

(زاده ۲۶ مهر ۱۳۰۱ شیراز -- درگذشته ۳۱ امرداد ۱۴۰۲ انگلستان) کارگردان، داستان‌نویس، مترجم، روزنامه‌نگار و عکاس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همیشه بی دلیل می خواستمت
هیچگاه دنبال منطقی برای دوست داشتنت نبودم.
برای همین بود که بارها بارها رفتنم را به تاخیر انداختم.
یا پس از هر رفتن، بازگشتم
همیشه نگران بودم،
نگران اینکه کسی تو را دوست نداشته باشد
شاید هم نگران اینکه کسی بیاید بیش از من بی دلیل دوستت بدارد ...
چه می دانم!
به قول #فروغ:
انگار که من از جای بریدگی زخمی
در تن تو روییده ام
اگر هزار سال دیگر هم به دنیا بیایم
باز دوستت دارم، اگر باد هم خاکم را ببرد و هیچ بشوم بازهم دوستت دارم.♥️

#مهرلطیفان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عشقِ تو به من آموخت
تو را در هر چیزی جستجو کنم
و دوست بدارم درختِ عریانِ زمستان را،
برگ‌های خشکِ خزان را،
باد را ، باران را
و کافه‌ی کوچکی را که عصرها
در آن قهوه می‌نوشیدیم.


#نزار_قبانی
آواز
#عهدیه

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
#عصرتان دلنشين ❣️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترانه ی بسیار زیبای "ساحل غم" با صدای #فریدون_فرخزاد


صدایی که در ۱۵ مرداد ۱۳۷۱ خاموش شد🖤

...

#یادواره📜

۱۶ اَمرداد #روز_فریدون_فرخزاد است. او ۱۵ مرداد سال ۱۳۷۱ در شهر بن آلمان کشته شد و ۱۶ مرداد راز این جنایت فاش گردید🔥

فرخزاد شاعر، برنامه‌ساز رادیو و تلویزیون و دکترای حقوق سیاسی بود که در محل سکونتش بر اثر ضربات چاقو و به شکل فجیعی به قتل رسید. قتل او را در شمار قتل‌های زنجیره‌ای می‌دانند

فرخزاد پس از انقلاب ۱۳۵۷  عضو سازمان درفش کاویانی بود که در جریان قتل‌های زنجیره‌ای ایران، در سال ۱۳۷۱ در شهر بُنِ آلمان ترور شد🔥

از فریدون فرخزاد به‌عنوان «نامی‌ترین شومَن ایران» یاد می‌شود. او برادرِ #فروغ_فرخزاد، شاعر ایرانی، بود📖
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام خسرو امروز اومدم با تو دیداری تازه کنم .
#خسرو_شکیبایی

‍ ‍ ‍ ‍ ۲۸تیر درگذشت خسرو سینمای ایران #خسرو_شکیبایی

( زاده ۷ فروردین ۱۳۲۳ تهران -- درگذشته ۲۸ تیر ۱۳۸۷ تهران ) بازیگر تاتر، سینما و تلویزیون

در ۱۹ سالگی برای اولین بار و در سال ۴۲آغاز بکار کرد.
«روزی روزگاری» و «هامون» از آثار برجسته وی بود.
او علاوه بر هنرنمایی در نقش آفرینی سینما و تئاتر و تلویزیون، برخی از سروده‌های #فروغ_فرخزاد ، #سهراب_سپهری ، #علی_صالحی و #محمدرضا_عبدالملکیان را به صورت دکلمه اجرا کرده بود.
خسرو شکیبایی در ۶۴ سالگی درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده  شد.
یاد ونامش گرامی💐🖤
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️

اینقدر رابطه هاتون رو تو فضای مجازی نمایش ندید!
یکم از عالیجناب
#عباس_معروفی یاد بگیرید که گفت؛

"دوست دارم ماهِ من و تو،
همیشه پشت ابر بماند
و
هیچکس از عشق ما با خبر نشود…
آدم ها حسودند،
زمانه بخیل است
و دنیا عاشق کش است"…
▫️

صدای تو
عطری عجیب دارد
بوی مریم می دهد در عصر تابستان
خیال مرا گیج می کند،
چون پروانه ای در باد

صدایم کن
بگذار شهر را عطر تو بگیرد و نام من
بگذار مریم ها عصر تابستان
شهر را تسخیر کنند
و خیال شهر چون پروانه های
معلق در باد گیج بزند

صدایم کن
عطر صدای تو به من بال می دهد ...



#محسن_قریب


#عصرتان دلبرانه ❣️
خفته بوديم و شعاع آفتاب
بر سراپامان به نرمی می‌خزيد
روی کاشی‌های ايوان دست نور
سايه‌هامان را شتابان می‌کشيد

موج رنگين افق پايان نداشت
آسمان از عطر روز آکنده بود
گرد ما گویی حرير ابرها
پرده‌ای نيلوفری افکنده بود

دوستت دارم خموش و خسته جان
باز هم لغزيد بر لب‌های من
ليک گویی در سکوت نيم‌روز
گم شد از بی‌حاصلی آوای من

ناله کردم: آفتاب... ای آفتاب
بر گل خشکيده‌ای ديگر متاب
تشنه‌لب بوديم و او ما را فريفت
در کوير زندگانی چون سراب

در خطوط چهره‌اش ناگه خزيد
سايه‌های حسرت پنهان او
چنگ زد خورشيد بر گيسوی من
آسمان لغزيد در چشمان او

آه... کاش آن لحظه پايانی نداشت
در غم هم محو و رسوا می‌شديم
کاش با خورشيد می‌آميختيم
کاش همرنگ افق‌ها می‌شديم.

#فروغ_فرخزاد
شاید ای خستگان وحشت دشت!
شاید ای ماندگان ظلمت شب!
در بهاری كه می‌رسد از راه،
گل خورشید آرزوهامان،
سر زد از لای ابرهای حسود.

شاید اكنون كبوتران امید،
بال در بال آمدند فرود…

پیش پای سحر بیفشان گل
سر راه صبا بسوزان عود

به پرستو، به گل، به سبزه درود!


#فریدون_مشیری
📚بهار را باور کن
#روزتـون پراز رویـش مهـر☀️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎼

#وحید_تاج

#نوروز

آهنگساز و سرپرست گروه:
#کیوان_ساکت
شعر:
#فریدون_مشیری


یک روز دیگر از پگاه
چو چشم باز می کنی،
زمانه زیر و رو
زمینه پر نگار می شود

زمین، شکاف می خورد
به دشت، سبزه می زند
هر آن چه مانده بود، زیر خاک
هر آنچه خفته بود، زیر برف
جوان و شسته رفته آشکار می شود.

به تاج کوه
ز گرمی نگاه آفتاب
بلور برف آب می شود
دهان دره ها پر از سرود چشمه سارمی شود

نسیم هرزه پو
ز روی لاله های کوه
کنار لانه های کبک
فراز خارهای هفت رنگ،
نفس زنان و خسته می رسد
غریق موج کشتزار می شود.

در آسمان
گروه گله های ابر
ز هر کناره می رسد
به هر کرانه می دود
به روی جلگه ها غبار می شود.

در این
بهار، آه
چه یادها
چه حرف های ناتمام
دل پر آرزو
چو شاخ پر شکوفه، باردار می شود.

نگار من،
امید
نوبهار من،
لبی به خنده باز کن
ببین، چگونه از گلی
خزان باغ ما بهار
می شود!


#سیاوش_کسرایی
▫️

"سبزی" چهارخانه ی پیراهنت،
"ساعت" های کنار هم بودنمان،
"سیر" نگاه کردنت
"سیب"ِ
لبخندت
"سکه"
های متبرک شده با لمسِ دستانت،
"سمنویی"
به شیرینی لحظه هایمان 
و سین هفتم هم بماند برای "سایه ات" روی زندگیم...
نیکو ترین سال ممکن است،
سالی که بهارش تو باشی...


#فاطمه_جوادی
▫️

گوشواری به دو گوشم می آویزم
از دو گیلاس سرخ همزاد
و به ناخن هایم برگ گل کوکب
می چسبانم.
کوچه ای هست که در آنجا
پسرانی که به من عاشق بودند، هنوز
با همان موهای درهم و گردن های باریک و پاهای لاغر
به
تبسم های معصوم دخترکی می اندیشند که
یک شب او را
باد با خود برد !


#فروغ_فرخزاد
دل گمراه من چه خواهد کرد
با بهاری که می رسد از راه؟
ِیا نيازی که رنگ می گيرد
در تن شاخه های خشک و سياه

دل گمراه من چه خواهد کرد؟
با نسيمی که می تراود از آن
بوی عشق کبوتر وحشی
نفس عطرهای سرگردان

لب من از ترانه می سوزد
سينه ام عاشقانه می سوزد
پوستم می شکافد از هيجان
پيکرم از جوانه می سوزد

هر زمان موج می زنم در خويش
می روم، می روم به جائی دور
بوتهء گر گرفتهء خورشيد
سر راهم نشسته در تب نور

من ز شرم شکوفه لبريزم
يار من کيست ، ای بهار سپيد؟
گر نبوسد در اين بهار مرا
يار من نيست، ای بهار سپيد

دشت بی تاب شبنم آلوده
چه کسی را بخويش می خواند؟
سبزه ها، لحظه ای خموش، خموش
آنکه يار منست می داند!

آسمان می دود ز خويش برون
ديگر او در جهان نمی گنجد
آه، گوئی که اینهمه «آبی»
در دل آسمان نمی گنجد

در بهار او ز ياد خواهد برد
سردی و ظلمت زمستان را
می نهد روی گيسوانم باز
تاج گلپونه های سوزان را

ای بهار، ای بهار افسونگر
من سراپا خيال او شده ام
در جنون تو رفته ام از خويش
شعر و فرياد و آرزو شده ام

#فروغ_فرخ‌زاد
عصیان/ جنون
#اسفند ١٣٣۶ - تهران
▫️

ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ! نگاه ﮐﻦ!
ﺑﻪ ﺑﺴﺘﺮ ﺭﮔﺎﻥ ﻣﻦ
ﺑﺒﯿﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻮﺝ ﻣﯽ‌ﺯﻧﺪ
ﻏﻤﺖ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﻥ، ﭼﻮ ﮔﯿﺴﻮﺍﻥ ﺑﺎﻓﺘﻪ
ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺎﻥِ ﺟﻨﮕﻞِ ﺑﻠﻮﺭِ ﺩﺳﺖﻫﺎﯼِ ﺧﻮﺩ
ﭘﻨﺎﻩ ﺩﻩ
ﺑﻪ ﺯﻫﺮِ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﻟﺘﯿﺎﻡ ﺩﻩ
ﻣﺮﺍ ، ﻣﺮﺍ ، ﺑِﮑﺶ ، ﺑُﮑﺶ
ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻩ ...


#نصرت_رحمانی

#نصرت رحمانی (زاده ۱۰ اسفند ۱۳۰۸ در تهران - درگذشته ۲۷ خرداد ۱۳۷۹ در رشت، یکی از شاعران معاصر نوگرا اهل ایران بود.
Ещё