✔️"گمشده_در_خیال "✔️

من در قطره ای اشک
و تو در قابی سرخ
غروب خورشید پنهان شده ای،
در هیاهوی دلگیر شهر
صدای پرندگانی که به سوی لانه برمیگردند
عجیب گوشم را نوازش میدهد
اما پشت این سکوت شب
در سینه ام قایقی در اسارت
طوفان می شکند و شکسته هایش
قلبم را خراش میدهند،
انگار امشب تمام ابرهای شهر
روی شانه هایم میخواهند
باران را ببارند...

#سالارنامی

#غروبتون_دلنشین
🧡

مرابه یک غروب بۍ دغدغه مرابه عمق صدایت،
وقت گفتن"دوستت دارم "میهمان ڪن !



مرا مخاطب خاص،
مرا میهمان ویژه ۍ دلت ڪن..!


#چیستا_یثربۍ


غروبتون_درحریــم_یــار🧡
‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌
#غروبتون زیبا

می خواهم واژه را وادار کنم
که از بیش بر پا شوند
جور چین بر عصاره خواستن ها را نمیدانم
بی گمان جرعه ای نوشیدم
از اقیانوس الفبای عشق
پیسوز دل را کناری افکنم
تنگنای تابناک غروب را بدور از دلتنگی
خضاب کلامی گردانم
تا بگویمت : آنچه در تمنای رگبرگ تنم آوند گون نوید میدهد
رفعت دوستت دارم هاست ...م.ن
#منوچهرـافتخارزاده
#غروبتون_تابان_عشق_ودلدادگی❣️

🤍🕊🤍




غروب را
با تمام دلتنگی اش دوست دارم
همیشه کنار پنجره ی تنهایی می ایستم
به آینه ی آسمان نگاه می کنم
همان آسمانی که تو هم
نظاره گر آنی
زیباست افقش
چرا که چشمان تو را در آن می نگرم

از پس فاصله ها
عشق و احساسم را
در ترنم های عاشقانه
به سویت گسیل می دارم
می دانم که تو نیستی
دوری
خیلی دور
دلت در آن آینه با من نیست
اما قلب من
همچنان تب دار خواستن توست....




#باران_مقدم
#غروبتون_زیبا

🤍🍂🤍



#تـو
تلخ و شـیرینِ زندگیمے ....
شیرینـی ڪه هیچ ....
تو همان قهوه ے تلخی ڪه
طعمش .. شیرینی عصرهای پاییزی ست ...
تـو ...
ناراحتـی و خوشحالـے زندگیمـے...
خوشـحالی ڪه هیچ ،،،،
تو همان دلخوریهاے ڪوچڪِ تنگ #غــروبـے ،،،
هنگام انتظار ڪشیدنت ...
هرلحظه تمنا ڪردنت ...
تــو...
همان فـراز و نشیبِ زندگیمـے ...
فراز ڪه هیچ ....
تو آن نشیب ڪوچڪ ڪوچه اے...
ڪه دوان دوان میشتابم به هنگام حس باورِ قدمهایت ....
تــو ...
همه چیــزِ منـے !! دورت بگــردم...



#شیوامیثاقی
#غروبتون_بی_غـم

و من
سکوت خسته ى پاییزم
دلتنگ‌تر از برگ مجروحِ باغ تنهایی‌ها
و صدایم
صدای سکوت غروب…

#جواد_بدیع_زاده


#غروبتون سرشاراز آرامش

‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎

🤍🍂🤍



هنگامیڪه روی سنگ فرش خیابانها
قـدم میــزنـے ،،،
بـوقت تنـگ #غـروب ،،،
دقت ڪن...
من... زیـرِ تنـهاترین سنگِ این شهر خفته ام،،،
#دقت ڪن ...
بیش از این پـا روے دلـم نگـذاری . .



#شیوامیثاقی
#غروبتون_عاشــقانه

غروب ها كه مے آيند
دلتنــگ مے شوم
بے حوصله....
و تو
غــروب ها
كمے بيشتـر
از هميشه نيستے
تو بیــا
من قول مے دهم
حال تمام
اين غروب هاے بے حوصله
خوب شود... فقط بیا



#غروبتون_بیغم
‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎

🤍🤍



پرسہ در
ڪوچه های دلتنگ شـهر ...
بوقت #غروب ...
عادت دیرینه ای بود ...

از آنزمان ڪه دونفره...
دست در دست ...
شانہ به شانہ
#غـربتِ آسمان را شرمنده میڪردیم
تا اڪنون ڪه به تنهایـے ...
روی #جدول‌‌_هایـے قدم میزنـم ..
ڪه حل نمیشـوند ...



#شیوامیثاقی
#غروبتون_بی_غم

🤍🤍



پیـش از هـر سخـنی...
بدان ڪه #دوستت_دارم
و سـپس...
میان سخت ترین لحظات...
و پس از تمام اتفاقات مبهم زندگیمان...
آن جمله ی اول را
هرگـز فراموش نڪن...



#شیوامیثاقی
#غروبتون_به_رنگ_رویا🧡😍🧡😍

#غروبها زورق دلتنگیم میشڪند
در دریاے احساست
محو افق خیال چشمانت میشوم
غوغا بہ پا میڪند شمیم عطر تنت

ابرهاے تڪہ تڪہ تو آسمون قلبم
بہ غم نشستہ
ڪوچ پرستوے چشمام تو اوج خواستنت
دلهرہ هاے شبونہ شعر هاے عاشقونہ

چشمڪ زدن ستارہ بے تابے منو
بغض قنارے اے تڪرار آرامشم‌

میسرایمت غزل بہ غزل
میخواهمت ....
نفس بہ نفس



#سیامڪ_جعفری

#غروبتون_دلنشین_ڪنار_یار

روزگــار
چرخش دواریـست
ڪہ با طلوع خورشید آغاز و
با #غروب آن پایان میــابد  ...
و مــابین ایــن دو ...
لحظاتِ یڪنواختے ست
ڪہ آنرا #زنــدگے مینامــند..
تو میـتوانی
چاشنے هاے تـلخ و شیرینی  بہ آن اضافہ ڪنے .
مانند اڪنون . ،
ڪہ آغوشت میتواند
تنگتـر از غروب مرا در خود جاے دهد و
بوسہ ات...
تلخے نشستہ بـر لبـم را
بہ وسعت یڪ لبخند شیرین سـازد ...



#شیوامیثاقی

#غروبتون_شاد

ای کاش غروبی که سفر میکردی
یک لحظه نظر به پشت سر میکردی

بی شک اگر احوال مرا می دیدی
از دور شدن صرف نظر میکردی



#منصور_پیکانپور
#غروبتون_بدور_از_دلتنگی 🧡