برای معشوقه ات
نامی از خدایان انتخاب کن
تا به وقت پرستیدن،
توجیه عاشقانه ای داشته باشی!
خداوندگار من خلق می کند!
پیشبندی که مملو از گل های زنبق است...
پای دشت را
به آشپزخانه باز کرده است
بنفش وُ رازآلود
و کارد در دستان ظریفش
در بُرش های آرامی که عادلانه است
به سهمی برابر فکر می کند
خداوندگار من آواز می خواند
پرنده های کوچک به شیشه می خورند
بال هایشان می شکند
همیشه همینطور است....
صدای "معشوقه ها" کشنده است
"زیبایی" کشنده است
و اوراد زنانه،
می تواند مردان زیادی را به تراس ها بکِشاند!
خداوندگار من می خندد!
اتاق بوی وحی می گیرد
معجزه اتفاق می افتد از چشم هایش
می خندد و من شبیه فرمانده ها
اعلام پیروزی می کنم
سربازها به پشت پنجره می رسند
تا جراحت گنجشک ها را جدی بگیرند
او رب النوع خانه ی من است
او را می پرستم
او را که الهه ی گلدان هاست
و وقتی غمگین است؛ می گریم
چرا که مرگ
زهره ی هر چیزی را آب میکند
وقتی غمگین است
به شانه هایش پناه می برم
و چون گناهکاری رنجور
در گوش های او اعتراف می کنم
خداوندگار من مهربان است
و چون همیشه مرا می بخشد
.
#حمید_جدیدی#خداوندگار_من