گلزار شهدای تهران

#نحوه_شهادت_شهید_حسن_آقاخانی
Канал
Логотип телеграм канала گلزار شهدای تهران
@golzarshohadaПродвигать
781
подписчик
4,2 тыс.
фото
571
видео
588
ссылок
@chanel_admin110 منتظرنظرات شماهستیم👆 سايت جستجوي مزارشهدا http://www.golzar.info/ سايت اطلاع رساني گلزارشهدا https://www.yashahid.com/ اپليكيشن گلزار https://cafebazaar.ir/app/info.golzar.shohada
#شهیدی_که_با_حلقوم_بریده_به_اربابش_سلام_داد
روحانی شهید
#حسن_آقاخانی
شهادت 8 بهمن 65
#عملیات_کربلای_5
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

قبل از #عملیات_کربلای_4 بود که #شهید_حاج_ناصر_اربابیان معاون #گردان_تخریب لشگر10سیدالشهداء(ع) من را دید و گفت جعفر: رفته بودم #پادگان_دو_کوهه و سری به تعاون لشگر27 حضرت رسول زدم و روحانی جوانی بود و سلام و علیکی کردیم و وقتی فهمید من از تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) هستم گفت : سلام ما رو به فلانی برسون .
گفتم اون کی بود گفت روحانی جوان و جمع و جوری به نام #حسن_آقای_آقاخانی بود.
گفتم حاج ناصر کارش رو درست میکردی و میاوردیش تخریب!!!!خیلی به درد ما میخوره.
این فضیه گذشت و خیلی دوست داشتم شهید حسن رو در جبهه و با لباس آخوندی ببینم اما این توفیق نشد و مشغول کار عملیات شدیم و حسن آقاخانی در مرحله پنجم #عملیات_کربلای_5 از شلمچه پرکشید..

شهید حسن درسته 18 سالش بیشتر نبود وقتی شهید شد اما به قول امام ره صدساله را یک شبه طی کرده بود و حکایت شهادت حسن موید این مطلب است.

خاطره ای از #نحوه_شهادت_شهید_حسن_آقاخانی بر سرزبانهاست که این مطلب را بنده از 3 نفر بلاواسطه شنیدم
که... شهید حسن با گلوله توپ مستقیم دشمن سر از پیکرش جدا میشود و بدن بی سرچند قدمی برمیدارد و از حلقوم بریده صدای حسن را میشنوند که میگوید. السلام علیک یا اباعبدالله

1- از آقای صالحی خوانساری یکی از منبری های معروف تهران که ایشان از فرزندشان که با شهید حسن در یک حوزه علمیه درس میخواندند و درجبهه همراه ایشان بوده

2- از مداح اهل بیت حاج محمدرضا غلامرضا زاده که با دعای کمیلش پشت بقیع و دعای عرفه در عرفات شناخته شده است که ایشان هم در تبلیغات لشگر27 از نزدیک این شهید را میشناختند

3- ازمداح اهل بیت حاج جواد علی گلی که ایشان مسوول تبلیغات ل27 بودند و از نزدیک شاهد شهادت این عزیز بودند .

و این خاطره را به روایت حاج جواد علی گلی میخوانید.
امام جماعت واحد تعاون لشگر27 حضرت رسول (ص) بود. بهش می گفتند حاج آقا آقاخانی، روحیه عجیبی داشت. زیر آتیش سنگین عراق در شلمچه شهدا رو منتقل می کرد عقب، توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش رو جدا کرد. من چند قدمیش بودم. «هنوز تنم می لرزه وقتی یادم میاد» از سر بریده شده اش صدا بلند شد:« السلام علیک یا ابا عبدالله»

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@golzarshohada