نام شاعر:
#آرمان_کشاورز.
یه ابرِ پاک و سفید، همیشه میرقصید،
میونِ پنجرهای، که رو به چشمِ تو بود.
طلوع میکردم، به وقتِ لبخندت،
عجب شبی پشتِ، غروبِ چشمِ تو بود.
منم رفیقِ غمت، رفیقِ تیغِ غمت،
درست قلبمو زد، چقدر دقیقه غمت.
چشاتو بستی و شب، درِ خیالو شکست،
یه ابرِ زشت و سیاه، نشست رو شعرم.
دوباره واژهی غم، تلو تلو میخورد،
همیشه عُق میزد، یه مست رو شعرم.
منم رفیقِ غمت، رفیقِ تیغِ غمت،
درست قلبمو زد، چقدر دقیقه غمت.
منم یه مُهرِ سکوت، یه مبتلا به سقوط،
نشد پرنده بشی، که پَر بگیرم ازت.
کدوم ابرِ خیال، نشسته رو به چشات،
کجا برم که بشه، خبر بگیرم ازت.
منم رفیقِ غمت، رفیقِ تیغِ غمت،
درست قلبمو زد، چقدر دقیقه غمت.