نام شاعر:
#مریم_مجدیشعری دوباره روح مرا چنگ میزند.
بر خوابهای شیشه ای ام سنگ میزند.
شعری دوباره خط خطی گریه ی مرا،
از پشت قاب بی کسی ام رنگ میزند.
شاید یکی نشسته کنارم به جای من.
از بودنت غزل بنویسد برای من.
انگار بغضهای ترک خورده ی مرا،
گم کرده در حوالی تو بی هوای من.
او رفته با تو توی خیالی که نیستم...
با تو نشسته آخر فالی که نیستم...
هی مینویسد از من و تشویش و انتظار.
از عشق و شرم و شوق و جدالی که نیستم...
باشد... غزل برای شما شب برای من.
آغوش و دل برای شما تب برای من.
تن پاره های سکسی من خانه ی شما.
این شعر گیج نیمه مرتب برای من.
رفتند... مانده ام من و شعر و کتابها.
این تستهای خسته و این اضطرابها.
آزادی اسیر میان چهار حرف.
تیک سیاه بر سر تک انتخابها.
یک تیک روی مورد بیداری خودم.
حذف گزینه ی ( من ) تکراری خودم.
این بار ( هیچ یک ) به گمانم درست بود.
از مریم و من و مدل کاری خودم.
یک سایه پشت پنجره پیدا... نه باز نه!
یک جا برای قافیه ها وا... نه باز نه!
تو رفته ای و آمده آن من که با تو بود.
با من دوباره من شده تنها... نه باز نه!