اشعار قاسم نعمتی

#مرثیه_امیرالمؤمنین
Канал
Логотип телеграм канала اشعار قاسم نعمتی
@ghasemnemati_irПродвигать
6,84 тыс.
подписчиков
475
фото
229
видео
193
ссылки
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است ارتباط با ادمین👈 t.center/ghneamati 🔰ایتا: https://eitaa.com/ghasemnemati 🔰بله: https://ble.ir/ghasemnemati 🔰سروش پلاس: https://splus.ir/ghasemnemati
#امیرالمومنین علیه السلام
#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام
#بستر_شهادت
#مرثیه_امیرالمؤمنین علیه السلام
#غربت_امیرالمؤمنین علیه السلام


📌شعر بستری و شهادت امیرالمومنین
از زبان حضرت زینب سلام الله علیهم


این دو روزه چون سه ماهه مادرم لاغر شدی
حضرت خیبر شکن ،هم سطح با بستر شدی

چشم‌های نیمه بازت را به روی من نبند
مادرم را خواب میبینی مگر،باشد بخند

دور لبهایت زبانت را نچرخان جان من
شیر آوردم برایت نوش جان مهمان من

بد زده نامرد زخم تو نمی آید به هم
مثل زخم بازوی مادر سرت کرده ورم

آن غلافی که به کوچه بازوی مادر شکست
تیغِ آن در کوفه آمد بر سر حیدر نشست

قاتلت با طعنه می خندید بر احوال من
گفت بدجوری زدم ،بیهوده دست و پا نزن

مادرم ای کاش امشب بود تا کاری کند
مثل ایام اُحد از تو پرستاری کند

با تکان دست و پایت دست و پا گم کرده ام
آن کفن هایی که مادر داد را آورده ام

می روی از هوش می گویی کلامی بی صدا
کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا

چادرم را از چه می بوسی تو با گریه چنین
با تماشای وقارم پای می کوبی زمین

مَحرمان جمعند دور دخترت گریه نکن
بازهم وا می شود زخم سرت گریه نکن

تا ابوفاضل کنارم هست در آرامشم
چادرم را روی زخم صورت تو می کشم

از ازل بین حسین و قلب من ، احساس بود
مادرم هم روی گیسوی حسین حساس بود

هر چه می خواهی بگو ، بازی نکن با جان من
با تماشای حسین حرف جدایی را مزن

وای اگر روزی ببینم زیر پا افتاده است
زیر زانوهای قاتل از صدا افتاده است

شک ندارم آنکه اموال حرم را می برد
بعد ِ پیراهن می آید معجرم را می برد

کوفیان با ما دمِ دروازه بد تا می کنند
بر سربازار زینب را تماشا می کنند

نان و خرماهای تو روزی ز خاطر می رود
پیش پای دخترت زینب تصدق می شود


#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#امیرالمومنین علیه السلام
#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام
#ضربت_خوردن اميرالمؤمنين
#مرثیه_امیرالمؤمنین علیه السلام


📌شب نوزدهم
از زبان دختر امیرالمومنین علیه السلام


دل دل نکن مسجد نرو دلشوره دارم
خب دخترم ، تو بی‌قراری، بی قرارم

این چند ساعت راه رفتی گریه کردی
مهمان من یک لحظه هم بنشین کنارم

هر بار دستی بر محاسن می کشی تو
من دستهایم را به روی سر گذارم

امشب شدی مثل شب تشییع مادر
از گریه هایت خاطراتی تلخ دارم

کمتر بگو یافاطمه بس کن دلم ریخت
میل حبیبت کرده ای طاقت ندارم

دیدم کُلون در به شالت گیر کرده
تصویر شد کوچه به پیش چشم تارم

یاد ِ غلاف قنفذ و دست مغیره
از داغی مسمار عمری داغدارم

ای پیرِ نورانی نبینم غرق خونی
دارم سپیدی های مویت می شمارم

امشب دعا کردم زمین خورده نبینم
تا موقع بر گشتنت چشم انتظارم 

تو رفتی و ناگاه فریادی شنیدم
فزت و رب الکعبه زهرا جان رسیدم

از کوچه ها فریاد آمد حیدر افتاد
باصورتی خونین امیر خیبر افتاد

تا که شنیدم بی هوا شمشیر خوردی
در خاطرم آمد چگونه مادر افتاد

دیدم سرت را واشده احساس کردم
یکبار دیگر در به روی مادر افتاد

بعد از تو دیگر روز خوش زینب نبیند
پرده نشین کوفه در دردسر افتاد

روزی می آید بی تو می آیم در این شهر
در قلب من دلشوره های معجر افتاد

ای وای از آن شب که در کنج تنوری
خورشید من در دامن خاکستر افتاد

#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#امیرالمؤمنین علیه السلام
#شهادت_حضرت_علی علیه السلام
#مرثیه_امیرالمؤمنین علیه‌السلام

میان قبله محراب ناله ها کردم
به هرقنوت برای همه دعا کردم

برای اینکه به وصل حبیبه ام برسم
به قلب سوخته هر شب خداخدا کردم

گرفته مسجد کوفه شمیم تو زهرا
ببین چه محشری از عاشقی به پا کردم

میان گودی محراب تا زمین خوردم
عجیب یاد تو و داغ کوچه را کردم

تو گیر کردی و نام مرا صدا کردی
ببین به صورت خونین تورا صدا کردم

عزیز من به تو گفتم که بی تو می میرم
ببین به عهد چهل ساله ام وفا کردم

دلم زبس نگران نگاه زینب بود
دوشانه حسینین خودم رها کردم

محارمند کنون دور دخترم اما
اشاره جانب گودال کربلا کردم

تمام شاخه گلانش به نیزه چیده شود
به پیش دیده زینب گلو بریده شود


#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir