اشعار قاسم نعمتی

#محرم
Канал
Логотип телеграм канала اشعار قاسم نعمتی
@ghasemnemati_irПродвигать
6,84 тыс.
подписчиков
475
фото
229
видео
193
ссылки
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است ارتباط با ادمین👈 t.center/ghneamati 🔰ایتا: https://eitaa.com/ghasemnemati 🔰بله: https://ble.ir/ghasemnemati 🔰سروش پلاس: https://splus.ir/ghasemnemati
دست بر سینه رو به کرببلا
السلام علیک یا سقا

#قاسم_نعمتی #علقمه#ابا_الفضل_العباس #کربلای_معلی #زیارت#تاسوعا #عاشورا #باب_القبله #محرم#توسل#یاکاشف_الکرب_عن_وجه_الحسین_اکشف_کربی_بحق_اخیک_الحسین_علیه_السلام #چقدر_نام_تو_زیباست_اباعبدالله #یاام_البنین_سلام_الله_علیها_مدد
https://www.instagram.com/reel/C9Zpv1vIY-9/?igsh=MTF6Nms2NnJ4OTBveQ==
صلی الله علیک یا اباعبدالله
#محرم
#مناجات
#امام_حسین_علیه_السلام

گفتیم یاحسین و خدا هم خریدمان
امسال هم نکرده خدا نا امیدمان

 با پای خویش مجلس روضه نیامدیم
زهرا خودش به ماه
محرم کشیدمان

یاد تمام گریه‌کنان حرم بخیر
پیرِ غلام‌های محاسن سپیدمان

 آرام تا نوای حسین جان بلند شد
آمد صدای چند رفیق شهیدمان

 اجداد ما برای حسین تکیه میزدن
پرچم‌به‌دوش روضه خدا آفریدمان



خاصیت حسین جدایی ز غیر اوست
یک جلوه کرد و از همه  عالم بریدمان

 با این همه گناه چه تحویلمان گرفت
گویا به وقت معصیت اصلا ندیدمان

جامانده‌ایم از سفر کربلا چه‌قدر
آمد شمیم سیب و به اینجا کشیدمان

 هرکس که خوب گریه کند یار فاطمه‌ست
زهرا برای یاریِ خود برگزیدمان

 مادر " بُنَیَّ " گفت
محرم شروع شد
آن آتش جگر چه به آتش کشیدمان

#قاسم_نعمتی
#محرم
#مناجات
@ghasemnemati_ir
#معارف_حسینی
#محرم

🩸آویزان شدن پیراهن خونین إمام حسین علیه‌السلام از شب اول
محرم | سرّ عزاداری دلدادگان سیدالشهداء علیه‌السلام د‌ر شب اول محرم

در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

📋 اِذَا هَلَّ هِلَالُ مُحَرَّمٍ نَشَرَتِ المَلَائِكَةُ ثَوبَ الحُسَينِ علیه‌السلام
▪️هنگامی که هلال ماه
محرم دمیده می‌شود، ملائکه پیراهن مبارک امام حسین علیه‌السلام را در عرش آویزان می کنند

📋 وَ هُو مُخرَقُ مِن ضَربِ السُّيُوفِ وَ مُلَطَّخُ بِالدِّمَاء
▪️در حالی که از ضربه‌های شمشیر پاره پاره شده و به خون آغشته شده است.

📋 فَنَرَاهُ نَحنُ وَ شِيعَتُنَا بِالبَصِيرَةِ وَ لَا بِالبَصَرِ فَاِذًا تَنفَجِرُ دُمُوعَنَا
▪️ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت و نه با چشم ظاهر می‌بینیم و پیکر مالک اشک هایمان نیستیم و اشک از دیدگان‌مان سرایز می‌شود.

📚ثمرات الاعواد ج۱ ص۳۷
📚خصائص الزینبیه ص۸۴

@ghasemnemati_ir
#نوحه_شبهای_محرم

گفتم حسینُ، ناله کشیدم
با اذن زهرا، مشکی پوشیدم

گریه شد کارم، سینه زنِ یارم
با زینب می خوانم، با زهرا می بارم

لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..

با چشم گریان، بر روی دارم
با کام عطشان، جان می سپارم

چشمم به راهت، کو آقا سپاهت
یابن الزهرا گشته، کوفه قتلگاهم

لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..

کوفه هم آقا مثلِ مدینه
بغض علی را دارد به سینه

آمده لشکر بهرِ علی اصغر
میریزد در صحرا جسم علی اکبر ..

لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله



شب دوم


آید از اینجا . بوی جدایی
حاجی زهرا . شد کربلایی

می رسد از راه . باسینه ای پر آه
دلنگران زینب . همراه ثارالله

حسین ثارالله یا اباعبدالله

آید به گوشم . بادیده تر
از این حوالی . صدای مادر

جان عباسم . می دانی احساسم
من روی گیسوی . تو خیلی حساسم

حسین ثارالله یا اباعبدالله

با چه شکوهی . حجابم کامل
پایین آمدم . ز عرش محمل

واویلا آن دم . که با قامتی خم
محمل نشین گردم . همراه نامحرم

حسین ثارالله یا اباعبدالله


نوحه شب سوم


کنج خرابه . شد عرش اعلا
خوش آمدی ای عزیز زهرا

ای قرار من . چشمم شده روشن
سر تو بگذارم . آهسته بر دامن

مهربان بابا یا اباعبدالله

کردم نوازش . با گریه مویت
چیزی نمانده از ماه ِ رویت

شکل هلالی . دارم یک سوالی
بدون گوشواره . گوشم شده خالی

مهربان بابا یا اباعبدالله

گم شدم  آن شب . تا در بیابان
گفتم یا زهرا . با چشم گریان

دیدم یک بانو . دستش روی پهلو
مرا بغل می کرد . با ورم بازو

مهربان بابا   یااباعبداله


نوحه شب چهارم


دو‌بچه شیر از ‌. اولاد جعفر
قربانی های . دختر حیدر

این دو رزمنده . دل ز عالم کنده
تانشود مادر . یک لحظه شرمنده

یا ذبیح الله یا اباعبدالله

بر دوش اینها . کرده حمایل
شمشیری مادر  . با ابوفاضل

آبرودارند . چون حیدر تبارند
جای زینب اینها . راهی پیکارند

یاذبیح الله یااباعبدالله

ز میدان آمد. تا حسین دلخون
زینب نیامد . از خیمه بیرون

یعنی برادر . گریه نکن دیگر
این دو جوان من . قربانی اکبر

یاذبیح الله یااباعبدالله


نوحه شب پنجم


بوی مدینه . دارد شمیمم
عبدالله هم من . ابن الکریمم

من جگردارم . ارث جمل دارم
ده ساله ام اما . شیر هر پیکارم

جانم حسن جان . جانم حسن جانم

بودم اسیر دستان عمه
تا مرکب آمد . جانب خیمه

دستم کشیدم . سوی  تو دویدم
گیسویت را دست . یک بی حیا دیدم

یاذبیح الله یااباعبدالله

دستم سپر شد. بر حنجر تو
افتادم بی دست . بر پیکر تو

گشتم در غوغا . دست و‌پاگیر اینجا
از تو جدا کردند . بانیزه جسمم را

یاذبیح الله یااباعبدالله


نوحه شب ششم

ماه حرم شد . از خیمه عازم
سقا صدا زد. جانم به قاسم

بت شکن آمد. کفن به تن آمد
باسربند سبزِ . جانم حسن آمد

جانم حسن جان . جانم حسن جانم

نقش بازویش. ذکر جاء الحق
با یک ضربه زد . گردن ز ازرق

بر پا شد طوفان . شد فاتح میدان
نعره کشید عباس . ایوالله عموجان

جانم حسن جان جانم حسن

شادی سر آمد . بی بال پر گشت
کوته رفت اما . کشیده برگشت

می زد دست و پا . روی خاک صحرا
سینه شکسته شد . چون مادرش زهرا
یا ذبیح الله یا اباعبدالله


شب هفتم

ششماه یارِ نارک گلویم
خون گلویت . شد آبرویم

ای علی جانم . می لرزد دستانم
آهسته برایت . لالایی بخوانم

لای لای علی جان . لالایی علی جان

یکی دوتا نیست . این لحظه دردم
با چه رویی من . خیمه برگردم

درخیمه مادر . منتظرت اصغر
روی سینه من . پاره شده حنجر

لای لای علی جان لالایی علی جان

آماده کردم . یک قبر کوچک
می آید از راه . مادر کودک

تو سربلندی . حق داری می خندی
مهلت نشد بابا . چشمت را ببندی

لای لای علی جان لالایی علی جان


شب هشتم

با چه وقاری . مانند حیدر
روی به میدان .علی اکبر

ای همه هستم . محاسن بر دستم
حرز یا زهرا بر . بازوی تو بستم

یاعلی اکبر جانم علی اکبر

تا ناله کردی . خود را ساندم
بهتر بگویم . خودرا کشاندم

بگو کجایی . تو‌پخشِ صحرایی
پیش نگاه من . تو اربااربایی

یاعلی اکبر جانم علی اکبر

نیزه کشیدم . از پهلوی تو
افتاده بودم . بی جان روی تو

ای نامرتب. جانم شده برلب
از تو جدایم کرد . گریه کنان زینب


شب تاسوعا

برخیز علمدار . پشتم شکسته
تیر سه شعبه . چشم تو بسته

ای علمدارم . بی کس و بی یارم
بارفتنت عباس . خورده گره کارم

یاابوفاضل جانم ابوفاضل

افتاده دستت  در بین راهم
خیره به جسمت . مانده نگاهم

خوش قد و بالا . پاشیده ای حالا
گوید کنار تو . یاولدی زهرا

یا ابوفاضل جانم ابوفاضل

بعد تو زینب . در اوج غربت
آماده گردد. بهر اسارت

خیمه بلوا شد . روی دشمن وا شد
برخیز و کاری کن . خواهرم تنها شد

#نوحه_شبهای_محرم
#نوحه_دهگی
#محرم
@ghasemnemati_ir
.
━◦💫○◉🌅◉○💫◦━
طور من است مرقد ِموسای کاظمین
قـربـان آن دو گنبـد ِ زیبــای کاظمین

بعداز غـدیر و جـلوه مستانه نجف
تعظیـم می‌کنیـم به آقـای کاظمین
.
كلام؛قاسم نعمتى
.
━◦💫○◉🌅◉○💫◦━
#سالروز_ولادت_حضرت_موس_بن_جعفر
#قاسم_نعمتى #موسى_بن_جعفر#ولادت
#ذى_الحجه #كاظمين #غدير #نجف
#باب_الحوائج #باب_المرد #بغداد
#محرم #كربلا #بين_الحرمين #حرم
#كريم_غريب #سراج_الحسين
#العتبة_الكاظمية_المقدسة #العتبة_الحسينية_المقدسة #العتبة_العباسية_المقدس
@ghasemnemati_ir
Forwarded from اشعار (جمع آوری)
نوحه شب‌های محرم


گفتم حسینُ، ناله کشیدم
با اذن زهرا، مشکی پوشیدم

گریه شد کارم، سینه زنِ یارم
با زینب می خوانم، با زهرا می بارم

لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..

با چشم گریان، بر روی دارم
با کام عطشان، جان می سپارم

چشمم به راهت، کو آقا سپاهت
یابن الزهرا گشته، کوفه قتلگاهم

لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..

کوفه هم آقا مثلِ مدینه
بغض علی را دارد به سینه

آمده لشکر بهرِ علی اصغر
میریزد در صحرا جسم علی اکبر ..

لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله



شب دوم


آید از اینجا . بوی جدایی
حاجی زهرا . شد کربلایی

می رسد از راه . باسینه ای پر آه
دلنگران زینب . همراه ثارالله

حسین ثارالله یا اباعبدالله

آید به گوشم . بادیده تر
از این حوالی . صدای مادر

جان عباسم . می دانی احساسم
من روی گیسوی . تو خیلی حساسم

حسین ثارالله یا اباعبدالله

با چه شکوهی . حجابم کامل
پایین آمدم . ز عرش محمل

واویلا آن دم . که با قامتی خم
محمل نشین گردم . همراه نامحرم

حسین ثارالله یا اباعبدالله


نوحه شب سوم


کنج خرابه . شد عرش اعلا
خوش آمدی ای عزیز زهرا

ای قرار من . چشمم شده روشن
سر تو بگذارم . آهسته بر دامن

مهربان بابا یا اباعبدالله

کردم نوازش . با گریه مویت
چیزی نمانده از ماه ِ رویت

شکل هلالی . دارم یک سوالی
بدون گوشواره . گوشم شده خالی

مهربان بابا یا اباعبدالله

گم شدم  آن شب . تا در بیابان
گفتم یا زهرا . با چشم گریان

دیدم یک بانو . دستش روی پهلو
مرا بغل می کرد . با ورم بازو

مهربان بابا   یااباعبداله


نوحه شب چهارم


دو‌بچه شیر از ‌. اولاد جعفر
قربانی های . دختر حیدر

این دو رزمنده . دل ز عالم کنده
تانشود مادر . یک لحظه شرمنده

یا ذبیح الله یا اباعبدالله

بر دوش اینها . کرده حمایل
شمشیری مادر  . با ابوفاضل

آبرودارند . چون حیدر تبارند
جای زینب اینها . راهی پیکارند

یاذبیح الله یااباعبدالله

ز میدان آمد. تا حسین دلخون
زینب نیامد . از خیمه بیرون

یعنی برادر . گریه نکن دیگر
این دو جوان من . قربانی اکبر

یاذبیح الله یااباعبدالله


نوحه شب پنجم


بوی مدینه . دارد شمیمم
عبدالله هم من . ابن الکریمم

من جگردارم . ارث جمل دارم
ده ساله ام اما . شیر هر پیکارم

جانم حسن جان . جانم حسن جانم

بودم اسیر دستان عمه
تا مرکب آمد . جانب خیمه

دستم کشیدم . سوی  تو دویدم
گیسویت را دست . یک بی حیا دیدم

یاذبیح الله یااباعبدالله

دستم سپر شد. بر حنجر تو
افتادم بی دست . بر پیکر تو

گشتم در غوغا . دست و‌پاگیر اینجا
از تو جدا کردند . بانیزه جسمم را

یاذبیح الله یااباعبدالله


نوحه شب ششم

ماه حرم شد . از خیمه عازم
سقا صدا زد. جانم به قاسم

بت شکن آمد. کفن به تن آمد
باسربند سبزِ . جانم حسن آمد

جانم حسن جان . جانم حسن جانم

نقش بازویش. ذکر جاء الحق
با یک ضربه زد . گردن ز ازرق

بر پا شد طوفان . شد فاتح میدان
نعره کشید عباس . ایوالله عموجان

جانم حسن جان جانم حسن

شادی سر آمد . بی بال پر گشت
کوته رفت اما . کشیده برگشت

می زد دست و پا . روی خاک صحرا
سینه شکسته شد . چون مادرش زهرا
یا ذبیح الله یا اباعبدالله


شب هفتم

ششماه یارِ نارک گلویم
خون گلویت . شد آبرویم

ای علی جانم . می لرزد دستانم
آهسته برایت . لالایی بخوانم

لای لای علی جان . لالایی علی جان

یکی دوتا نیست . این لحظه دردم
با چه رویی من . خیمه برگردم

درخیمه مادر . منتظرت اصغر
روی سینه من . پاره شده حنجر

لای لای علی جان لالایی علی جان

آماده کردم . یک قبر کوچک
می آید از راه . مادر کودک

تو سربلندی . حق داری می خندی
مهلت نشد بابا . چشمت را ببندی

لای لای علی جان لالایی علی جان


شب هشتم

با چه وقاری . مانند حیدر
روی به میدان .علی اکبر

ای همه هستم . محاسن بر دستم
حرز یا زهرا بر . بازوی تو بستم

یاعلی اکبر جانم علی اکبر

تا ناله کردی . خود را ساندم
بهتر بگویم . خودرا کشاندم

بگو کجایی . تو‌پخشِ صحرایی
پیش نگاه من . تو اربااربایی

یاعلی اکبر جانم علی اکبر

نیزه کشیدم . از پهلوی تو
افتاده بودم . بی جان روی تو

ای نامرتب. جانم شده برلب
از تو جدایم کرد . گریه کنان زینب


شب تاسوعا

برخیز علمدار . پشتم شکسته
تیر سه شعبه . چشم تو بسته

ای علمدارم . بی کس و بی یارم
بارفتنت عباس . خورده گره کارم

یاابوفاضل جانم ابوفاضل

افتاده دستت  در بین راهم
خیره به جسمت . مانده نگاهم

خوش قد و بالا . پاشیده ای حالا
گوید کنار تو . یاولدی زهرا

یا ابوفاضل جانم ابوفاضل

بعد تو زینب . در اوج غربت
آماده گردد. بهر اسارت

خیمه بلوا شد . روی دشمن وا شد
برخیز و کاری کن . خواهرم تنها شد

#نوحه_شبهای_محرم
#نوحه
#محرم
@ghasemnemati
نوحه شب‌های محرم

یاحسین مظلوم
ارباب عالم
پیچیده بوی
ماه محرم

جان دو عالم فدای عزایت

لبیک یا ارباب
یا داعی الله
قتیل العریان
اباعبدالله

از عرش اعلا می آید صدایت

میا به کوفه
سالار زینب
جانم رسیده
از غصه بر لب
دلشوره دارم ای آقا برایت

ترسم که زینب
گردد گرفتار
آید با راست
در بین بازار

بالای نیزه می بیند دعایت


لبیک یا ارباب
یا داعی الله
یاحسین ِ مظلوم
اباعبدالله

آقای عالم شاهِ کربلایی

اهلا و سهلا
سبط المصطفی
شد کربلایت
عرش معلا

حاجی زهرا مهمان ِ منایی

زینب بگوید
دارو ندارم
دیگر از امشب
دلشوره دارم

آید از این صحرا بوی جدایی

می ترسم اینجا
برغم نشینم
زنده بمانم
داغت ببینم

اینجا مهمان تیغ و نیزه هایی

آیم با عزت
پایین ز محمل
غمی ندارم
با ابوفاضل

مَحرم ها دور ِ محملم هرجایی


نوحه شب سوم
نوحه شب‌های محرم

لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله

آقای عالم شاهِ کربلایی

زهرای شامم
ویران نشینم
ام البکایم
شورآفرینم
دیده به راهم دیدارم بیایی

بوسم لبانت
با اشک دیده
من قد خمیده
تو سربریده

خوش آمدی ای مهربان بابایی

بنشین ای بابا
روی زانویم
افتاده از کار
هردو بازویم

دیگر ندارد صورتم زیبایی


نوحه شب سوم
نوحه شب‌های محرم

لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله

آقای عالم شاهِ کربلایی

بنت الزهرایم
کوهِ وقارم
هدیه برایت
دو لشگر دارم
مزن دست رد بر این دو فدایی

مانند نجمه
کن رو سپیدم
نما چون رباب
ام الشهیدم

بپا کرده تو عجب منایی

دیدم در چشمت
اشک خجالت
نیامدم من
به استقبالت

نبینم آقا بی کس و تنهایی


نوحه شب پنجم
نوحه شب‌های محرم

لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله

آقای عالم شاهِ کربلایی

ده ساله اما
عبد خدایم
یاری تو از
خیمه می آیم

دارم در رگم خون ِ مجتبایی

دستم از دست
عمه کشیدم
پای برهنه
از تل دویدم

دیدم افتاده زیر دست و پایی

روی گلویت
دستم سپر شد
جسمم به روی
دو درد سر شد

از تو جدایم کرده ضرب ِ پایی

نوحه شب ششم
نوحه شب‌های محرم

لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله

آقای عالم شاهِ کربلایی

گشتم جانانه
از خیمه عازم
عمو غم مخور
نمرده قاسم

داری از نسل مجتبی فدایی

رجز می خوانم
اِنّی أنا الحق
گردن می زنم
اولاد ازرق

شاگرد ِ عباس می کند آقایی

کوبیده جسمم
با سم مرکب
زیبای خیمه
شد تا مرتب

رسیده بر قاسم ارثِ زهرایی

نوحه شب هفتم
نوحه شب‌های محرم

لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله

آقای عالم شاهِ کربلایی

ششماهه اما
پیرِ مسیرم
از غربت تو
باید بمیرم

معراجم شده معراجِ زیبایی

اگر چه بابا
نازک گلویم
پیش خدا من
با آبرویم

باب الحوایج هستم هر کجایی

از تشنه کامی
من نیمه جانم
روی دستانت
داده تکانم

تیر سه شعبه به جای لالایی

در خیمه مادر
دیده به راهم
آغوشت آخر
شد قتلگاهم

اشک‌خجالت میریزی تنهایی


نوحه شب هشتم
نوحه شب‌های محرم

لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله

آقای عالم شاهِ کربلایی

شبه پیمبر
همنام حیدر
اپل قتیلم
علی اکبر

دارد صورتم نور مصطفایی

ابن الحسین
ابن الحسنم
مانند طوفان
من صف شکنم

اسماعیل تو می شود فدایی

تا می نشینم
روی عقابم
همه می گویند
ابوترابم

ترسیده لشگر از این رونمایی

خوردم زمین تا
از روی مرکب
تسبیح جسمم
شد نامرتب

تا دیدی گفتی چه اربااربایی

مانند مادر
کوچه وا کردند
در پهلوی من
نیزه تا کردند

بالا نیاید از گلو صدایی


نوحه شب تاسوعا
نوحه شب‌های محرم

لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله

آقای عالم شاهِ کربلایی

سردار لشگر
زیباترینم
از شیرِ پاک ِ
ام البنینم

دادی تو به من منصب سقایی

عمود خیمه
علم به دوشم
به عالم تو را
نمی فروشم

رد کرده ام چه امان نامه هایی

افتاده دستم
در بین راهت
غربت گرفته
راه نگاهت

پیدایم کنی زدم دست و پایی

برگرد به خیمه
دلشوره دارم
برای زینب
من بی قرارم

ندارد سپاه ِ دشمن حیایی

مبر تنم را
تاخیمه آقا
شرمنده هستم
از روی زنها

بر پابشود درحرم غوغایی

نوحه شب عاشورا
نوحه شب‌های محرم

لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله

آقای عالم شاهِ کربلایی

دارو ندارم
بنشین کنارم
امشب حسین جان
دلشوره دارم

دارد نگاه تو بوی جدایی

می کند آخر
داغ تو پیرم
الهی پیش از
تو من بمیرم

دیگر ندارد گریه ام صدایی


فردا چه سازم
بی تو حسین جان
یک زنِ تنها
با این یتیمان

در چشم اینها ندیدم حیایی

#نوحه_شبهای_محرم
#محرم
#نوحه
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین
همزمان با فرارسیدن طلیعه ماه محرم و اقامه عزای سید الشهدا علیه السلام
طبق توصیه استاد عزیزم امسال دیگر اشعار آرشیو شده بارگزاری نخواهد شد و با استفاده از هشتک های زیر به اشعار سالهای گذشته دسترسی پیدا کنید.
#محرم
#دهه_محرم
#حضرت_مسلم
#ورودیه
#حضرت_رقیه
#دوطفلان_مسلم
#عبدالله_بن_الحسن
#قاسم_بن_الحسن
#علی_اصغر
#علی_اکبر
#تاسوعا
#عاشورا
#مناجات_با_امام_حسین

درضمن تنها مرجع ارایه اشعار حقیر همین کانال می باشد .

از تمام ذاکرین و نوکران آل الله التماس دعای خیر دارم و انشاءالله عاقبت مان با ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ختم به شهادت باشد .

کمترین خادم آستان اهل بیت
قاسم نعمتی
@ghasemnemati
Forwarded from اشعار قاسم نعمتی (قاسم نعمتی)
.
━◦💫○◉🌅◉○💫◦━
طور من است مرقد ِموسای کاظمین
قـربـان آن دو گنبـد ِ زیبــای کاظمین

بعداز غـدیر و جـلوه مستانه نجف
تعظیـم می‌کنیـم به آقـای کاظمین
.
كلام؛قاسم نعمتى
.
━◦💫○◉🌅◉○💫◦━
#سالروز_ولادت_حضرت_موس_بن_جعفر
#قاسم_نعمتى #موسى_بن_جعفر#ولادت
#ذى_الحجه #كاظمين #غدير #نجف
#باب_الحوائج #باب_المرد #بغداد
#محرم #كربلا #بين_الحرمين #حرم
#كريم_غريب #سراج_الحسين
#العتبة_الكاظمية_المقدسة #العتبة_الحسينية_المقدسة #العتبة_العباسية_المقدس
#serajalhosein
#hajmansourarzi
#hajabolfazlbakhtiyari
Forwarded from اشعار قاسم نعمتی (قاسم نعمتی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▫️
⚜️الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ
⚜️بِوِلاَیَة‌أَمِیرالْمُؤْمِنِینَ‌وَالْأَئِمَّة‌عَلَیْهِمُ‌السَّلاَمُ

🔸شکر خداکه‌شامل‌این ‌دست‌‌گیری‌ام
🔹از بنـد غــم رهـا شده‌ام با اسیری‌ام
🔶این‌است‌شـور کودکی‌وعشق پیری‌ام
🔷بر سینه‌ام‌نوشته‌شده من غـدیری‌ام

🔺بـه نفس استاد حاج منصور ارضـى🎙
🔻به قـلم اين حقير قـــاسم نـــعمتى📝

#عيد_غدير #غديرى_ام_الحمدالله #ياعلي
#شعر #غدير #قاسم_نعمتی #شاعر #قلم
#حاج_منصور_ارضی #استاد #ستايشگر
#چهارده_معصوم #على_بن_أبي_طالب
#كليپ #نادعلیامظهرالعجائب #نجف
#كوفه #كربلا #ذى_الحجه #غزل
#كربلا #محرم #خادم_الشهدا
#هوياعلى #جانم_على #يازهراء
#ياصاحب_الزمان #ادركنى
#عيدولايت_حضرت_على
https://www.instagram.com/tv/CgFM3G0Irwe/?igshid=MDJmNzVkMjY=
Forwarded from اشعار قاسم نعمتی (قاسم نعمتی)
▪️

بساط مسلمیــه گر به مُلکِ ری برپاست
نشانه‌ای ز عنایــات حضـرت زهــــراست

به‌کوری‌عمرسعد(لعنت‌ا…)گندمِ‌این‌خاک
به‌ یک نگاه ِ حسن ،خرجِ سیدالشهداست

🔹🔹🔷
#قاسم‌نعمتی #مسلمیه #شهرری #ری
#حرم_سيدالكريم #مسلم_بن_عقيل
#حرم_سيدالشهدا #دسته_عزادارى #آه
#ارباب #کریم_غریب #امام_حسین #کربلا
#ذی_الحجه #محرم #عرفه #شعر #شور
#حاج_منصور_ارضی #نوحه #سینه_زنى
#روضه #مسجد_ارک #نجف #مسجدكوفه
#دارلعماره_كوفه #حسين_جان #مظلوم
🔸

🔸السَّلامُ‌عَلَيْک ‌يَا‌بَقِيَّةَ‌اللّٰه ‌فِي ‌أَرْضِهِ
🔶السَّلامُ عَلَيْک‌حِين‌تَحْمَدُوَتَسْتَغْفِرُ

بدون ترک گنه انتظار بی‌معناست
امید دیدن روی نــگار بی‌معناست

#قاسم_نعمتی #جمعه #حضرت_مهدى #بقيةالله
#دعا #مناجات #ال_ياسين #حاج_منصور_ارضى
#جمكران #دعاى_ندبه #دعاى_عهد #هجران
#روضه #محرم #ذى_الحجه #طراحی #پوستر
#روضه #سينه_زني #هيئت #عزاداری #غربت
https://www.instagram.com/p/CgCMNYdoSAU/?igshid=MDJmNzVkMjY=
غزل مصیبت
دروازه کوفه

زبان حال حضرت زینب سلام الله علیها

با سنگ های تیز بهم خورده روی تو
جا خوش نموده نیزه چرا در گلوی تو

تا باز شد لبان تو ،قاریِّ محترم
پرتاب شد زهر طرفی سنگ سوی تو

من تار ، تار، موی تو را شانه می زدم
حالا ز چوبِ نیزه کنم جمع موی تو

یک بخش ِصورت تو میان تنور سوخت
از آن به بعد گشته عوض رنگ و بوی تو

خیلی عوض شدی زصدا می شِناسَمَت
هربار محملم برِسَد روبروی تو

هرروز خونِ تازه می آید ز حنجرت
از بس ترک ترک شده شکلِ سبویِ تو

قرآن بخوان زحرمتِ زینب دفاع کن
بازی نموده شایعه با آبروی تو

رجاله ها به صورت تو سنگ می زدند
برپرده های محمل ما چنگ می زدند
#قاسم_نعمتی
#محرم
@karimegharib
یا قمر بنی هاشم علیه السلام

شیر میدان دار بودی پس چرا افتاده ای
ای امان خیمه‌ها از چه ز پا افتاده ای

من گُمَت کردم ، میان دشت حیرانم مکن
دست و پایی زن بدانم که کجا افتاده ای

آن‌قدر گفتی که هستم خاک پایِ مادرت
حال، روی دامن خیرالنساء افتاده‌ای

بشکند دستی که با نیزه دهانت بسته است
خاک عالم بر سر من، از صدا افتاده‌ای

دست هایت یک طرف ،سر یک طرف، تن یک طرف
سورهٔ قرآن چرا از هم جدا افتاده‌ای

کار داده دستِ تو این پهنیِ ضرب عمو
ریختی برهم چرا در زیرِ پا افتاده ای

قد رعنای تو شد هم ست با ضرب عمود
از سرِ زین گوئیا تو بی هوا افتاده ای

بعد از این معجر نگهداری زن‌ها مشکل است
دور از خیمه به صحرای بلا افتاده ای

گوئیا باحوصله عقده ز دل وا کرده‌اند
از کجا تا به کجا ای باوفا افتاده‌ایم
#قاسم_نعمتی
#محرم
@karimegharib
السلام علیک یا علی اکبر علیه السلام

زینب بیا ببین ثمرم ریخته زمین
بالابلند اهل حرم ریخته زمین

می خواستم بغل کنم اورا ولی نشد
ازلای دستها جگرم ریخته زمین

دست خودم که نیست اگر داد می زنم
در پیش چشم من پسرم ریخته زمین

دست خودم نبود که با زانو آمدم
دیدم که قوت کمرم ریخته زمین

مثل انار دانه شده پخش می شود
از دامنم ببین گوهرم ریخته زمین

دیدی خدا دعای مرا مستجاب کرد
صدها علی به دور و برم ریخته زمین
#قاسم_نعمتی
#محرم
@karimegharib
السلام علیک یا علی اکبر علیه السلام

سروِ رعنایِ قدت قامت من خم کرده
داغِ تو نام مرا شهرهٔ عالم کرده

پیرِ عشقم من و تو حاصل عمرم هستی
ای جوان ماتم تو عمر مرا کم کرده

خبرِ کشتنِ تودتا که رسیده به زنان
حرمِ امن مرا خیمه ماتم کرده

ارباًاربا تنِ تو این فزعِ آخرِ تو
لحظهٔ مرگ مرا خوب فراهم کرده

این شکافی که زده نیزه به پهلوت علی
صحن مادر و مسمار مجسم کرده

خیز و بین اشک من و کف زدن دشمن را
داغ تو شادی این قوم فراهم کرده

چه شده جسم تو از لایِ زره می‌ریزد
نیزه ترکیب تنت؛ وای چه دَرهم کرده

فرصتی داشت دشمن که چنین پیکر تو
قطعه قطعه به بُرِشهای منظم کرده

دختری بعد تو با اذن عموم عباسش
زیر چادر گره مقنعه محکم کرده
#قاسم_نعمتی
#محرم
@karimegharib
عبدالله بن الحسن علیه السلام

افتاده باز کار به دستِ کریم ها
مارانوشته اند گدا از قدیم ها
شانه زده به زلف کمندی نسیم ها
باید کشید نازِ نگاهِ یتیم ها

دستِ دعا به خاکِ قدم های او بزن
عبدِ خداست کودکِ ده سالة حسن

ده ساله بود قامتش اما وقار داشت
بالایِ چشم خویش دوتا ذوالفقار داشت
مثلِ ابالحسن سخنش اقتدار داشت
بر یاریِ عمو جگری بی قرار داشت

شهر مدینه با پدرش عهد بسته بود
از کودگی کنارِ بزرگان نشسته بود

با چشمِ خویش رفتنِ عشاق دیده بود
شش ماهه هم به فیضِ شهادت رسیده بود
او را عمو به بندِ محبت کشیده بود
دستش به دستِ عمة قامت رشیده بود

بوسید دست عمه به او التماس کرد
جان کند تا زخیمه خودش را خلاص کرد

پایِ برهنه جانب گودال می دوید
در بین ازدحام عجب موقعی رسید
فریادهای مادرت ِ سادات را شنید
فوری حسین پیکر او در بغل کشید

می خواست تا که ضربه نبیند ولی نشد
نیزه به پهلویش ننشیند ولی نشد

لعنت به حرمله گلویِ تشنه باز شد
این خون به رویِ چشم حسین چاره ساز شد
اصلا تمام کشتن این طفل راز شد
اما مقابل پدرش سرفراز شد

می خواست دست وپا بزند نیزه ها نذاشت
بابایِ خود صدا بزند نیزه ها نذاشت

در قتلگاه هر دو بدن زیرو رو شده
نیزه به رویِ نیزه به پیکر فرو شده
با پنجه های گرگ تنش جستجو شده
عریان به دستِ لشگرِ بی آبرو شده

مقتل نوشته با عجله مو کشیده اند
مثل کبوتری سر او را بریده اند

در قتلگاه روی تن او قدم زدند
با نعل تازه هر دوبدن را بهم زدند
یک عده جا نبود اگر ضربه کم زدند
بر نیزه جسم بی سر او چون عَلَم زدند

زینب گرفته دست به سر می کند نگا ه
درهم شده حسین و حسن بین قتلگاه
#قاسم_نعمتی
#محرم
@karimegharib
صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین

من کویر خشکم و محتاج بارانم حسین
اشکِ توبه می چکد برروی دامانم حسین

تا شنیدم گریه ، اسباب ِ رضایِ فاطمه است
با همه آلودگی دنبال جبرانم حسین

همنوا با خواهرت، تسکین قلب مادرت
هر تپش قلبم نوا دارد حسین جانم حسین

سائل دولت سرای روضه خوانان توام
شاهد این مدعایم چشم گریانم حسین

گرچه از زخم زبان آزرده ام اما بدان
تا قیامت پا رکابِ عشق، می مانم حسین

شد محرّم حجّ عشاق و منا کرب و بلاست
کن قبولم که ذبیح عید قربانم حسین

تو قتیل گریه ای، لیلی ترین عاشق کشی
بر دَرِ میخانه ات مجنون و حیرانم حسین

روضه هایت آبرو بخش بساط عالم است
از ازل شد گریه بر تو دین و ایمانم حسین

حُبّ تو سر منشأ انوار «یسعی نورهم»
من به شرط دوستی با تو مسلمانم حسین

روزمحشرچون خدا خواهد کندتعریف خویش
از گلویت شاهد تفسیر قرآنم حسین

اربعین موکب به موکب کاش بینم کربلا
باز هم بر سفرۀ عشق تو مهمانم حسین
#قاسم_نعمتی
#محرم
@karimegharib
صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین

عمری مريد ميکده و مست باده ايم
مستانه ،دل به حضرت معشوق داده ايم

قبل از سِر شتَن گِلِمان مفتخر شديم
در کوى عشق، نوکرِ اين خانواده ايم

جائى که جبرئيل ، ز خدّام اين در است
ما هيچ تر ز هيچ و يکی عبد ساده ایم

ما تازه با غم تو نگشته ايم آشنا
آقا کنيز زاده تو بنده زاده ايم

يا ايها الحسین به يک موى تو قسم
تا زنده ايم پاى رهت ايستاده ايم

بزم مصیبت تو به هر قیمتی بپاست
مابا خدا سرِ تو حسین هم اراده ایم

وقتى شهيد، تا به مقام شهود رفت
ما را بگو که تازه در آغاز جاده ايم

با عشقِ اينکه روزى از اينجا گذر کنى
صورت به تربتِ حرمِ تونهاده ايم

حق گريه را به نام شما افريده است
ما فيض گريه را به دو عالم نداده ايم


ما را ز جام گريه لبالب نوشته اند
ما را غلام حضرت زينب نوشته اند
#قاسم_نعمتی
#محرم
@karimegharib
السلام علیک یا اباعبدالله

ما را تکامل می‌دهد انوار هیئت‌ها
پیداست ،دستِ فاطمه در کار هیئت‌ها

آنان که بر تعطیلی روضه مُصِرّ هستند
چیزی نفهمیدند از اسرار هیئت‌ها

هیئت گناه‌آلوده را عبد خدا کرده
تاثیر دارد نور استغفار هیئت‌ها

خرج تمام روضه‌ها را مادرش داده
هیهات بی رونق شود بازار هیئت‌ها

رزمندگان غیرتی این سینه‌زن‌ها یند
درس شهادت می‌دهد رفتار هیئت‌ها

در خاطرات حاج‌قاسم افتخار این است
بوده تمام عمر پرچم‌دار هیئت‌ها

هرجا که شد حمله به بیرق های عاشورا
دست امیرالمؤمنین شد یار هیئت‌ها

آن کس که قیمت می‌گذارد روی پاکت‌ها
آلوده کرده نیت و معیار هیئت‌ها

عطر سیاهی‌ها همه از چادر خاکی ست
با گریه خوکرده در و دیوار هیئت‌ها

گفتم در و دیوار یاد مادر افتادم
بر شانه ما او نهاده بار هیئت‌ها

محشر امور بانیان دست کریمان است
وقتی حسن جان است سردمدار هیئت‌ها

در اربعین ای‌کاش ما هم کربلا باشیم
دنبال زینب قافله‌سالار هیئت ها
#قاسم_نعمتی
#محرم
@karimegharib
Ещё