فاطمه گريان شده شيعه پريشان شده مزار گل هاى او مدينه ويران شده دوباره اتش کشيد شعله ز حرم واااى دوباره گويد حسن که اى واى مادرم واااى مادر بى ياورم
واى واى واى واويلا
----------------------------
سيلى و ابر سياه مادر ما بى پناه خورده زمين بى هوا کوچه شده قتلگاه ميان کوچه مسير تو يک دفه بست واااى به گوشم اومد صداى سنگينى دست واااى هر دو تا گوشواره شکست
واى واى واى واويلا
----------------------------
شعله که بالا گرفت خون همه جا را گرفت ميخ درى بى حيا دامن زهرا گرفت به زير در مانده مادر ما چه کنيم؟ واااى شکسته پهلويش از لگدها چه کنيم؟ واااى غريب و تنها چه کنيم؟ شبيه بابا چه کنيم؟