دستم را به سراسر شب کشیده ام... به ماه ، به ستاره ها... به بی قراری ها... به بی تابی ها به بی خوابی ها زیبای دوست داشتنی ... هیچ شبی... مثل با توووو بودن قشنگ نیست....
تا قطره ای از ماه به حلقم بچكانی شب پيش تو زانو نزدن بی ادبی بود . شب بود و تو بودی، شبِ ديگر تو نبودی شب ظاهراً از من گله مند و عصبی بود . روراست بگويم كه جهان بی تو برايم روی ورقی باطله سقفی حلبی بود . #مسلم_فدایی
دلتنـگی غروب را مـیان گیسـوانم پنهان ڪردم ... با زمـین و زمـان برای رسیـدن به تو جنگیدم ... براے رسـیدن به تویـی ڪہ سڪوتت عشــق را شــرمنده ڪرد و غروب را دلگــیر ،،،،