🔖#خلاصه بحث اجتماعی جلسه هفتگی فتیه
✅جریان شناسی گروه های موسم به
#خط_سوم ، پس از انقلاب اسلامی
📌پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریج اختلافات میان جریانات سیاسی شکل آشکارتری به خود گرفت. این اختلافات که در یک سوی آن جریان مکتبی و در سوی دیگر جریان روشنفکری لیبرال قرار داشت، در زمان نخستوزیری مرحوم بازرگان نیز وجود داشت؛ اما با رویکارآمدن بنیصدر شکل شفاف و آشکارتری به خود گرفت.
در این میان بهتدریج عدهای از شخصیتهای نزدیک به جریان مکتبی با مطرحکردن ایده
خط سوم سعی در ایجاد جریانی جدید در میان جریانهای سیاسی کشور کردند. این جریان که میانهروی را در اتخاذ موضعی بینابین جریانهای موجود تعریف میکرد، تلاش داشت فاصله خود را با جریان لیبرال حفظ کند؛ اما دربرابر جریان مکتبی نیز موضع طردکنندگی اتخاذ کرد.
شعار اصلی این جریان نه بهشتی و نه بنی صدر بود و نسبت به شهید بهشتی و حزب جمهوری اسلامی موضعی تند داشتند و از عباراتی مانند رادیکال، افراطی، تندرو و رهبر چماقداران برای این جریان استفاده می کردند. یکی دیگر از مصادیق رفتاری این ها واکنش شدید به نمایندگانی مانند شهید دیالمه و شهید آیت بهواسطه انتقادات این افراد به بنیصدر بود که با برچسبهایی مانند تندروی، افراطیگری، چماقداری و... به آن ها حمله می کرد. اگر چه این جریان خود را میانه تعریف می کرد اما مواضع آن در عمل اغلب علیه جریان مکتبی بروز می کرد.
پس از برکناری و فرار بنی صدر و شهادت شهید بهشتی این جریان به مدت نزدیک به یک دهه به محاق می رود اگر چه به صورت غیر آشکار در قالب هایی مانند مجمع عقلا فعالیت می کند اما خود را در حاشیه جریانات سیاسی دیگر تعریف می کند.
اما بعد از جنگ این جریان با شکل گیری حزب کارگزاران سازندگی احیا شده و قدرت می یابد. البته ایده
خط سوم پس از جنگ به این جریان محدود نمی ماند و جریانات مختلفی مانند جریان دفتر تبلیغات اسلامی (نواندیشی دینی) ، جمعیت دفاع از ارزش ها ، حزب اعتدال و توسعه و جریان محسن رضایی و ... بر اساس همین ایده شکل می گیرند.
☑️ویژگی های این جریانات:
1️⃣فقدان گفتمان و هویت: محوری ترین ویژگی این جریانات فقدان یک گفتمان و هویت مستقل است. این جریانها معمولا با توسل به یکی از سیاستهای نه این و نه آن (مبتنی بر نفی مشترک جریان مکتبی و جریان غربگرا)، هم این و هم آن (مبتنی بر اتخاذ خطی نزدیک به هر دو جریان)، گاهی این، گاهی آن ( حمایت و تقریب زیگزاگی به یکی از دو جریان)، بین این و آن (گرفتن موضعی بینابین دو جریان غالب) سعی در گرفتن دالهایی از هر یک از گفتمانهای غالب و ترکیب آنها کردهاند تا از طریق هویتسازی برای خود و جذب نیرو از حلقههای ضعیفتر این جریانها به حیات خود ادامه دهند.
این جریان ها معمولا از طریق سلب و ایجاد غیریت به دنبال هویت بخشی به خود هستند. این وجه سلبی نیز معمولا با ایجاد غیریت و تضاد با جریان مکتبی و سوار شدن و حمله به اشتباهاتی که افرادی در این جریان انجام می دهند، بروز پیدا می کند.
این جریانات یا اصولا حرف ایجابی مشخصی ندارند و یا وجه ایجابی خود را با عبارتی کلی مانند کارآمدی یا جذب حداکثری بیان می کنند. این فقدان وجه ایجابی و تعریف خود در رابطه با سایر جریانات بعضا در نام این ها هم تجلی پیدا می کنند و معمولا نام هایی دو بخشی که هر بخش آن در فضای رسانه به یک جریان نزدیک تر دانسته می شود انتخاب می کنند. به عنوان مثال نواندیشی دینی، اصولگرایان اصلاح طلب، اصولگرایان تحولخواه، نو اصولگرا و ... معمولا هم این حزب ها و نام ها یا قبل از انتخابات ها یا بعد از شکست های انتخاباتی شکل می گیرند.
@fetye_ir