👈بایدها و نبایدهای گستره شهری بانگاه ویژه به اراک
بخش نخست
✍️#فرزین_وفائـےنژاد #شهر_من_درد_مناین مطلب را شنیده یا به چشم دیده ایم که همواره شهر را شهرسازان نمی سازنند.
حال این پرسش پیش می آید که آیا هر جا که یک قشر از جامعه گرد هم می آیند و زندگی روزمره خود را می گذراند و در آن مراوده دارند را می توان به آن شهر گفت ؟!
مفهوم حق شهر از کجا می آید و حقوق شهر و شهروندی کجای این کلونی تعریف می گردد؟!
از آنجا که شهر همانند یک موجود زنده است پس نامیدن یک مکان با شرایط فوق به هیچ عنوان بیانگر نام شهر نیست.
در نگاه توسعه گرای نوزا همچنین افزایش شاخص های کیفی شده در جهان امروز، دیگر هر خوابگاه یا اقامتگاهی که مجموعه ارتباطات و تعاملات بین ساکنین در آن اتفاق می افتد؛ بیانگر و در بر گیرنده سکونتگاه استاندار و زیست پایای شهری نیست!
با ورود به هزاره نوین و افزایش آگاهی جمعی نسبت به نیازهای روز آمد همچنین در عبور از شهرهای فیزیکی به شهرهای هوشمند و نوآور همواره برداشت ما از شهر روبه افزایش می باشد و نیازهای نوینی برجسته گردیده است.
امروزه شهر جایی است که در آن هوای پاک، مسکن مناسب، آب آشامیدنی سالم، حمل و نقل فراگیر، رفاه همگانی و عدالت شهری یک اصل پذیرفته است و محیط آن محلی برای افزایش تعاملات انسانی و برگرفته از دنیای فیزیکی-سایبری در هم آمیخته در ارایه خدمات و فرصت های رقابتی بر محور خلاقیت و نوآوری است.
طراحی و برنامهریزی مدل های کارآمد جهانی همواره از گسترش شهرها جلوگیری می کند و آنرا خط قرمز زیست سالم می داند، زیرا افته های علمی به ما خبر می دهد که توسعه با رویکرد ساختمان سازی و راه انداختن لودرها و پولدوزرها در شهر به بهانه شهرسازی فیزیکی عبور کرده و مسائل و معضلات اساسی مانند توانایی شهر در ایجاد فضای مطلوب، محبوب و خدمات مقبول، اصل قرار گرفته است.
باتوجه به تجربه پاندومی کرونا و ظرفیت های شهری و محدودیتهای ساختمان ها در پاسخ به نیاز مردم، مهمترین دغدغه های شهرسازان در همه ی جهان می باشد که تامین سلامت همگانی، آب با کیفیت و هوای مطلوب و سهولت دسترسی به امکانات، مرکز کانونی توجهات شهروندان است و آنها بدنبال پاسخی مطلوب به این نیاز منطقی هستند.
بزرگ شدن ابعاد خانه ها و مهاجرت معکوس به روستا ها با رویکرد ویلا سازی همچنین چگونگی رفت و آمد خصوصا عدالت شهری در میزان دسترسی به امکانات و خدمات عمومی در تصویر ذهنی شهروندان رو به افزایش و بسیار برجسته شده است.
باید بدانیم در کنار این دیدگاه مشکلاتی چون حاشیه نشینی جرم خیزی، فساد فراگیر،اشتغال کاذب،ناامنی شغلی، نابرابری اجتماعی، فقر و کاهش کیفیت زیست دیگر شهروندان نیز سبب کاهش حس تعلق آنان به شهرها بوده و حس مشارکت را در پی داشته است که سبب گسترش شکاف های اجتماعی و گسست نسلهای ساکن در محلات شده است و خبر از آینده ای ترسناک را می دهد.
در مطالعات صورت پذیرفته در مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی که بر محور توسعه سرمایه شهری صورت پذیرفته هرگونه گسترش شهری و افزایش تراکم زیستی که ناقض حقوق شهروندی باشد را ممنوع نموده و با نگاه مثبت به آثار بازآفرینی شهرهای محله محور، افزایش پهنه های شهری را تنها در احیای بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری به ویژه در حاشیه های پر آسیب شهر، مجاز دانسته است.
در این دست مطالعات، همواره یک پرسش را مطرح می کنند که شهر ظرفیت پذیرش حداکثر چه میزان جمعیت را دارد تا شهر زنده و پویا بماند و تاب آوری شهری را تقویت گردد؟!
این بدان معنی است که سرانه شهر در ارایه خدمات، زیرساخت ها و تامین نیازهای شهروندان در حوزه های مختلف همچون آب استاندارد، هوای پاک، فضای سبز، فضای زیست شهروندی، دسترسی به خدمات اورژانسی چون مراکز درمانی و امنیتی، تردد مناسب و نحوه ارائه و توسعه خدمات مدیریت شهری خصوصاً عدالت شهری تا چه میزان است و در یک شهر حداکثر چند نفر می توانند زندگی کنند؟!!!
این سوال یکی از مهمترین سوالاتی است که باید امروزه شهرسازان به آن پاسخ دهند و مجموعه مدیریت شهری و اعضای شورای شهر باید توجه ویژه ای به این مقوله داشته باشند.
اکنون با توجه به بحران های هویتی و منابع در دسترس، ظرفیت اسکان شهرهایی همچون اراک و ساوه باید بررسی و بر اساس استانداردهای توسعه پایدار ، باز تعریف گردد تا مراکز و عوامل موثر در گسترش بی رویه شهرها شناسایی و محدود یا حذف شوند، زیرا با اخطارهای مکرر مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری و مرکز مطالعات مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس شورای اسلامی و مراکز دانشگاهی، بزرگترین مشکل پیش روی شهرها، تامین آب است که با بروز مشکلات پیش آمده برای اصفهان و همدان این ابرچالش در آینده نه چندان دور برای همه شهرها خصوصاً شهرهای استان مرکزی رخ خواهد داد.