Смотреть в Telegram
دیگر مقابل تو هم زانو نمی زنم اصلا برای خنده ات رو نمی زنم آرامش نگاه تو در همم شکست من جز به سوی موج بلا پارو نمی زنم با من نمان، تمام تنم پر ز ترکش است ترکم کنی، به بخت خوشت جادو نمی زنم دیگر برای گیسوی مشکی دل کشت خود را به هیچ جانب و هر سو نمی زنم ای چشم های مهوش تو مستی مدام مردی شدم که دم ز دم بانو نمی زنم رویین تنی که نقطه ضعفش نگاه بود کوری شده و هر سحر کوکو نمی زنم من را نبین که اینچنین لاابالی ام دف را به جز سماع خود و هو نمی زنم د ا ش ر ف
Telegram Center
Telegram Center
Канал