فرین‌آنلاین

#ناگفته‌های
Канал
Логотип телеграм канала فرین‌آنلاین
@farinonlineПродвигать
458
подписчиков
32,4 тыс.
фото
2 тыс.
видео
16,7 тыс.
ссылок
خبری دِه به من ای باد که جانان چون است...
🔴 #ناگفته‌های_ظریفانه:

♦️به #سال ۹۲ برمی‌گشتم عین #همین کار را #می‌کردم...

#فرین‌نیوز
🆔 @farinnews

🔹ظریف، وزیر امور خارجه در پاسخ به رضا‌زاده نماینده مجلس که پرسید بهتر نبود از سال ۹۲ روی شرق سرمایه‌گذاری می‌کردید گفت:

🔸من نه به نگاه به شرق اعتقاد دارم و نه نگاه به غرب. معتقدم نگاه ما در سیاست خارجی باید تعاملی و متناسب با همه دنیا باشد.

🔸این چینی‌ها بودند که از سال ۹۲ که ما به سر کار آمدیم و درخواست رابطه استراتژیک کردیم تا سال ۹۴ به ما پاسخ ندادند چون شرایط قطعنامه‌های قبلی زمینه را برای‌شان فراهم نمی‌کرد.

🔸این یعنی همان‌قدر برجام برای حل مشکل غرب بود که برای حل مشکل شرق بود. سیاست خارجی ایران در طول تاریخ شاکله نگاه به شرق نداشته است و باید در مورد آن کار کرد.

🔸اگر امروز به سال ۹۲ برمی‌گشتم عین همین کار را انجام می‌دادم. حتماً سعی می‌کردم برجام را به نتیجه برسانم. امروز هم تمام سعی من این است که بر اساس منویات رهبری برجام را زنده کنیم تا مردم یک‌روز بیش‌تر تحت تحریم نباشند.

https://t.me/joinchat/AAAAADy_6ehyd92quOfmFw
🔴 #ناگفته‌های جدید #نجفی از قتل #میترا_استاد...

#فرین‌نیوز
🆔 @farinnews

🔹محمدعلی نجفی، شهردار پیشین پایتخت و ‌متهم به قتل همسر دومش میترا استاد در دادگاه گفت:

🔸از حدود ۶ ماه قبل به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک با توجه به عمق اختلافات به نتیجه نمی‌رسد و از مرحومه خواستم با توافق جدا شویم حتا به او گفتم در مدت چندماه مهریه را به او پرداخت می‌کنم، اما او قبول نکرد و می‌گفت دوستت دارم. من نیز او را دوست داشتم.

🔸مرحومه در محضر خواسته بود اختیار طلاق را به او بدهم اما گفتم این کار را نمی‌کنم اما به او دو تعهد دادم که هر موقع به نتیجه جدایی رسیدیم، از هم‌دیگر طلاق بگیریم.
من می‌دانستم حق طلاق با مرد است اما نمی‌خواستم زیر قول خود بزنم.

🔸میترا به من ناسزا می‌گفت. در چند مورد گذشته با شدت گرفتن بحث، میان من و میترا برخورد فیزیکی صورت گرفته بود، من در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم.

🔸حدود ساعت ۹:۳۰ میترا گفت به حمام می‌روم و گفت که بعد از حمام از منزل خارج می‌شود، از او پرسیدم کجا می‌خواهی بروی که گفت خودم می‌دانم، با این اظهارات بسیار عصبانی شدم، تمام ماجرا در حدود ۲ تا ۳ دقیقه طول کشید نفهمیدم چه شد و عصبانیت و خشم بر من مستولی شد.

🔸تصور می‌کردم مجوز حمل سلاح تمدید شده است.
می‌خواستم داخل حمام بروم و به او بگویم که باید راجع‌به طلاق تصمیم بگیریم و اگر او مخالفت کرد باید به‌نحوی کار را برای جدایی تمام کنم.

🔸بالش را برداشتم که اسلحه را نبیند و سلاح را با بالش به داخل حمام بردم، با ورود به حمام به‌صورت سینه به سینه مقابل میترا قرار گرفتم.
او مرا هل داد و دست‌هایش را روی شانه من گذاشت که من عقب رفتم و یک گلوله شلیک شد.

🔸ابتکار عمل از دستم خارج شده بود، اسلحه را به سمت بالا بردم که تیر به سقف بخورد، میترا دست راست مرا گرفت که به او گفتم مرا رها کن، ۴ گلوله شلیک شد و آخر تیر به وی اصابت کرد و احتمالاً تیر به‌صورت غیرمستقیم به وی خورده است و دیگر تیری شلیک نشد.

🔸چندبار تصمیم به خودکشی گرفتم اما منصرف شدم.
به نظرم رسید که متنی را بنویسم و داستان زندگی مشترک را بگویم، آن‌چه نوشتم با عجله و به‌صورت غیردقیق بود، من عنوان مهدورالدم را اصلاً در دفاعیات مطرح نکردم.

🔸قبول دارم که با برداشتن اسلحه اشتباه کردم، ۵ گلوله شلیک شد اگر قصد قتل داشتم شلیک یک گلوله کافی بود، ۴ گلوله حداقل به سقف خورد.

🔸می‌خواستم با همان خودم را بکشم، دوبار کنار او در وان نشستم و شلوار و پای من همان‌جا خونی شد. به بالکن رفتم و فکر کردم خودم را از آن‌جا پرت کنم.

🔸به راننده زنگ زدم؛ دو کیف اسناد خصوصی مثل پاسپورت و شناسنامه و مدارک پزشکی و قباله ازدواج و چندموبایل را چون نمی‌دانستم چه می‌شود به راننده دادم تا به دخترم بدهد.

🔸بعد به قم و زیارت حضرت معصومه و مزار پدر و مادر رفتم. گفتم به آن‌جا بروم و تصمیم بگیرم که چه کنم.
اسلحه را هم برده بودم؛ گفتم اگر بخواهم به پلیس تسلیم شوم بهتر است اسلحه را تحویل دهم و اگر بخواهم خودم را سر مزار پدرم بکشم بازهم باید اسلحه همراه باشد.

🔸من کارت حمل سلاح را در کمد خانه گذاشته بودم و کارت را که دیدم فهمیدم زمانش تا سال ۹۴ بوده. در قم بودم تصمیم گرفتم به تهران بروم؛ با تاکسی به ترمینال جنوب و سپس به اداره آگاهی مرکزی رفتم.

🔸بعد از افطار لباس بازداشتگاه را پوشیدم و بعضی سوال و جواب‌ها انجام شد و شب به پزشکی قانونی رفتیم. به هیچ عنوان قصد قتل در ذهن من نبود اما قبول دارم اشتباه کردم که اسلحه را برداشتم و پنج گلوله شلیک شد.
من با اسلحه آشنایی داشتم با شهیدچمران در ارتباط بودم و قصد رفتن به لبنان داشتم در کلاس‌های اسلحه شرکت می‌کردم.

🔸وقتی او درون وان بود شلیک‌ها متوقف شد اما در برخی رسانه‌ها گفته شده که میترا استاد با ۵ گلوله به قتل رسیده است که ۵ گلوله یعنی هم قتل و هم نفرت و...

🔸سه نفر در بازداشتگاه و یک نفر هم در آگاهی همین مطلب را از من سوال کردند و گفتند شما که آشنایی داشتید چرا یک فرمول دیگری پیدا نکردید. من گفتم اصلاً قصد قتل نداشتم.

https://t.me/joinchat/AAAAADy_6ehyd92quOfmFw
🔴 #ناگفته‌های مهم #فرمانده نیروی دریایی #ارتش از اعزام #کلاه‌سبزها برای کمک به #سانچی و #تاخیر در اعزام؛

🔻 #زمان را #راحت از دست #دادیم...

#فرین‌نیوز
@farinnews

🔹فرمانده نیروی دریایی ارتش گفت:

🔸در روز‌های اول و دوم حادثه و در حالی‌که بخش‌هایی از شناور در حریق نبود و به‌زعم ما امکان حضور کسانی در شناور برای امداد و نجات مهیا بود، بنده تصور کردم که شاید جرأت رفتن به روی کشتی وجود ندارد.

🔸به همین خاطر به شرکت ملی نفت‌کش و سازمان بنادر و دریانوردی پیشنهاد دادیم که کلاه‌سبز‌های نیروی دریایی آمادگی دارند بر روی عرشه شناور حاضر شوند و فقط باید تشریفات اعزام آن‌ها به چین فراهم شود.

🔸روز‌های اول حادثه، همه منتظر این بودیم که به محض اطفای حریق، امکان حضور تیم کنترل صدمات بر روی عرشه شناور وجود داشته باشد.

🔸وقتی که ما از کلاه‌سبز‌ها برای حضور در چین درخواست کردیم، بیش از یک تیپ کلاه‌سبز، آمادگی حضور خود را به صورت داوطلبانه اعلام کردند که این برای خود من یک افتخار بود.

🔸ما زمانی که این پیشنهاد را اعلام کردیم حدود ۳ روز از سانحه گذشته بود. تشریفات اعزام این عزیزان با توجه به این‌که باید ویزا می‌گرفتند، با چالش‌هایی مواجه شد. آن‌ها گفتند «نظامی» را برای حضور در این عرصه نمی‌پذیرند.

🔸تمهیداتی پیش‌بینی شد که اعلام کنیم این عملکرد و کاری که می‌خواهد انجام شود در قالب نظامی نیست. به ما گفتند این عزیزان نباید با لباس تکاوری در صحنه حاضر شوند. با وجود این‌که لباس تکاور‌ها برای‌شان یک ارزش بزرگ است، این لباس را از تن درآورده و حاضر شدند با هر آن‌چه آن‌ها پوشش اعلام کنند، در صحنه حاضر شوند.

🔸من خودم شخصاً با فرمانده نیروی دریایی چین مذاکره کردم. در روز سوم حادثه ساعت به وقت چین ۱۱ شب و به وقت ایران حدود ۵ بعدازظهر بود. به من اعلام کردند ساعت ۱۱ شب است و دسترسی نیست. تاکید کردم «دقایق برای ما خیلی مهم است و بعداً این حتماً پشیمانی به دنبال خواهد داشت، هرطور شده پیدا کنید تا با او صحبت کنیم». فرمانده نیروی دریایی چین را ساعت ۱۱ شب پیدا و با ایشان صحبت کردند.

🔸به سرعت همکاری کردند و هماهنگی لازم را با ارتش چین به عمل آوردند، به نحوی که یک ساعت بعد نماینده ارتش چین در مرکز هدایت عملیات حاضر شد و اعلام کرد آمادگی دارد هر تجهیزاتی را که نیاز است در اختیار بگذارد.

🔸فرآیند رفت و برگشت صدور ویزای چین برای کلاه‌سبز‌های نیروی دریایی کمی طولانی شد و ۲ تا ۳ روز طول کشید. همکاران من در روز هفتم وارد صحنه شدند و در روز هفتم با توجه به این‌که کشتی از سواحل چین دور شده و به سواحل ژاپن نزدیک شده بود، امکان اعزام به وسیله بالگرد به دلیل فاصله زیاد وجود نداشت.

🔸با سریع‌ترین شناوری که امکانش بود، تکاوران دریایی را به صحنه اعزام کردند و به محض آمادگی اعزام تکاوران به کشتی، انفجار مهیبی اتفاق افتاد و تمام عرشه را آتش فرا گرفت و متاسفانه با اندوه زیاد در همان لحظات شاهد غرق شدن این شناور بودیم. /جماران

https://t.me/joinchat/AAAAADy_6ehyd92quOfmFw