ساده نویسی خوب یا بد
برای این که بتوانیم خوب بنویسیم، لازم است خوب بیاموزیم. خواندن صرفا به ذهن سپردن و حفظ کردن نیست بلکه فهمیدن مطالب با عمق وجود است.
زمانی میتوانیم افکار خود را به رشتهی تحریر درآوریم که دقیقا بدانیم هدفمان از مکتوب کردن آن چیست.
یک نویسنده توانمند و ماهر قاعدتاً از روی تفنن نمینویسد بلکه قصد و قرضی دارد و
هدفمند مینویسد.
برخی نویسندگان نوقلم فکر میکنند که هر چه از واژههای دهن پرکن و به قول اساتید ادبیات پرطمطراق استفاده کنند متنشان قویتر دیده میشود در حالی که سادهنویسی بصورت واضح و شفاف خواننده را بیشتر بر سر ذوق میآورد تا مطلب را کامل بخواند و متوجه منظور نویسنده شود.
خاطرم هست از ابتدای آشناییم با دنیای نویسندگی سعی داشتم تا ساده بنویسم. در برخی از مقالات وبگاهام به این موضوع اشاره کردهام.
ساده نویسی را نباید با بیمایگی محتوا اشتباه گرفت.
یک نویسنده خوب با سادهنویسی میتواند به افکار خود
نظم دهد و به صورت منسجم و مشخص مفهوم و مقصود خود را بنویسد به نحوی که خواننده سردرگم و گیج نشود و به راحتی موضوع را متوجه شود.
ریچارد بل و لیندا الدر در کتاب
«آشنایی با هنر پرمایه نوشتن» براساس مفاهیم و اصول تفکر انتقادی به زیبایی این هنر را شفاف سازی کرده و گفتهاند:
«ما به بیان مکتوب حرفی ارزنده در مورد موضوعی ارزنده
هنر پرمایه نوشتن میگوییم.»
قطعا فراگیری این هنر در
رشد فکری ما اثرگذار بوده و باعث میشود تا بیشتر و عمیقتر دربارهی مسایل مختلف زندگی خود بیاندیشیم و بدین ترتیب به
رشد فردی و
شناخت بهتر از خود برسیم.
#پارهنویسی
https://t.center/faribanabizadeh