فردین علیخواه

Канал
Логотип телеграм канала فردین علیخواه
@fardinalikhahПродвигать
11,36 тыс.
подписчиков
▪️نوشته هایی به دور از قلمبه سلمبه گویی دربارۀ زندگی روزمره ایرانی ارسال نظر مستقیم: @alikhahfardin ▪️شیوۀ حمایت مالی از فعالیت ها: از طریق سایت حامی باش: https://hamibash.com/fardinalikhah
آئین تقدیر و تجلیل جواد یساری
سرگذشت نظام‌های ایدئولوژیک به ویژه در عرصه فرهنگ عمومی بسیار قابل تامل و موضوعی جالب برای پژوهش‌های جامعه شناختی است.

یکی از ویژگی‌های نظام‌های ایدئولوژیک آن است که واقعیت‌های اجتماعی را دیر هنگام درک می‌کنند و این شامل واقعیت‌هایی که هم اکنون با آن سر ستیز دارند نیز می‌شود. پس افتادگی یا تآخر نسبت به جامعه همیشه در آنان وجود دارد.

وقتی صدا و سیمای حاکمیت جواد یساری را به برنامه‌ای دعوت کرد نوشتم که این را باید شکست ملموس و محسوس حاکمیت در عرصه فرهنگ تلقی کرد.
Audio
تحلیلی اجتماعی از ویدئویی پربازدید در شبکه‌های اجتماعی

زوج‌ها چگونه با هم آشنا می‌شوند؟
(پژوهشی از دانشگاه استنفورد)

ارائه: فردین علیخواه

لطفا قبل از گوش دادن به این فایل صوتی، حتما یکبار ویدئوی یادشده را ببینید. برای تماشا روی لینک زیر کلیک کنید.
https://uploadkon.ir/uploads/496626_24download.mp4
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📝 «جانِ شهر» - گفتارهایی در جامعه شناسی شهری
👤 دکتر فردین علیخواه
       جامعه شناس



توضیحات کامل:
برای مشاهده کلیک کنید

🔗 ثبت‌نام:

۱. از طریق سایت: برای ثبت نام از طریق سایت کلیک کنید
۲. از طریق تلگرام: @toAkademi

برگزار کننده:
🏛  موسسه‌ی فرهنگی و هنری نیک اندیشان زمان
🏛  موسسه‌ی فرهنگی و هنری زیر سقف آسمان مهر

نحوه‌ی برگزاری:
🔹 حضوری / آنلاین
🔹 ظرفیت حضوری: ۲۰ نفر
🔹 ظرفیت آنلاین: ۳۰ نفر

🔘 مبلغ کلاس حضوری و آنلاین: ۶۵۰,۰۰۰ تومان
✔️امکان پرداخت در ۲ مرحله

🔹 تعداد جلسات: ۶ جلسه ۲ ساعته
🔹 تاریخ شروع: ۲۶ مهر ۱۴۰۳
🔹 روز برگزاری: پنج‌شنبه‌ها
🔹 ساعت: ۱۴ تا ۱۶

🔹 کلاس آنلاین: پلتفرم اسکای روم
🔹 آدرس کلاس حضوری: تهران، خیابان کلاهدوز (دولت)، نبش خیابان یارمحمدی، پلاک ۶۸، طبقه ۴، واحد ۱۷


📌 پشتیبانی آکادمی پاسخگوی شماست:
📞 تلفن: 09391796923
💬 تلگرام: @toAkademi

📱 شبکه‌های اجتماعی آکادمی:
🔹 تلگرام: https://t.center/toAkademi_channel
🔹 یوتیوب: youtube.com/toAkademi
🔹 اینستاگرام: instagram.com/toAkademi

#جان_شهر  #فردین_علیخواه  #جامعه_شناسی_شهری  #شهر #معماری #دیزاین #کافه #پارک #پاساژ #خیابان #زندگی_شهری

.
دادستانی: فروش آب انگور در میدان تره بار تهران ممنوع شد/مردم برای خرید دبه آب انگور در صف می ایستادند

🔵خبر فوق متعلق به اردیبهشت سال 1402 است.

🔺به عنوان محقق و مدرّس آسیب های اجتماعی که با دانشجویانم(در رشته جامعه شناسی و حقوق) تحقیقاتی در خصوص مصرف الکل داشته ایم از خودم می پرسم اگر این سخت گیری ها نبود هم اکنون چند نفر از هموطنانمان زنده بودند و خانواده های کمتری سوگوار؟
🔺مسائل اجتماعی پیچیده اند. گاهی سخت گیری در جایی، مرگ عده ای در جایی دیگر را رقم می زند. به همین خاطر برای کاهش مرگ انسان ها گاهی باید مدارا کرد.
🔺سخت گیری، لزوما باعث تضعیف یک رفتار نمی شود، سخت گیری فقط مسئله را از جایی به جای دیگر منتقل می کند، جای دیگری که مسئله را به مراتب بدتر و وخیم تر می کند.
🔺ای کاش درباره تدوین و اجرای سیاست های اجتماعی، با دقت ارزیابی هزینه-فایده انجام می شد.
🔺اگر اینگونه بود حالا انسان های بیشتری زنده می ماندند.
ادامه مطلب: زن پوشان اینستاگرام...

🔺با پدیده «زنانه پوشی» به ویژه در عرصه رسانه و سرگرمی در سایر کشور‌ها آشنایی نسبی دارم و تاکنون منابع مختلفی را مرور کرده‌ام. به گمانم هر پدیده را باید در زمینه تاریخی و اجتماعی خاص خودش بررسی کرد، در نظر گرفت و درباره آن به قضاوت نشست. وضعیت زنان در کشورهای توسعه یافته لزوما مانند ایران نیست و به همین دلیل زنانه‌پوشی در عرصه هنر و سرگرمی آنان و اثرگذاری‌اش بر مخاطب نیازمند توجه و تحلیل متفاوتی است. محتوایی که این روز‌ها در خصوص زنانه پوشی در پلتفرمی نظیر اینستاگرام می‌بینیم در اغلب موارد تحقیرآمیز و تمسخرآمیز است و در نهایت حاصل آن بازتولید کلیشه‌های سنتی نسبت به زنان است و این امر بی‌تردید گامی به جلو محسوب نمی‌شود. افزون بر این، در جامعه‌ای که نهاد‌های مختلف اجتماعی به اشکال گوناگون راه پیشرفت زنان را ناهموار می‌کنند تولید چنین محتواهایی(بدون دقت‌ها و ملاحظات اجتماعی) منصفانه نیست. در تمسخر و تحقیر زنان این سرزمین، حداقل شما با نهادهای اجتماعی همدست نشوید.

🔺سخن پایانی آنکه، کاربران شبکه های اجتماعی. «توجه» شما در عصر کنونی کالایی باارزش است. آنرا در شبکه های اجتماعی ارزان به هر کسی نفروشید.


کانال نویسنده: @fardinalikhah
زن‌پوشان اینستاگرام، این منصفانه نیست

فردین علیخواه

🔺معمولاً در جشن‌های جامعه سنتی ایران نظیر عروسی‌ها، برخی مردان لباس زنانه می‌پوشیدند و با تقلید یا نمایش رفتار و گفتار زنان؛ سعی می‌کردند موقعیتی کمیک ایجاد کنند تا دیگرانی که غالبا مرد بودند بخندند. در این موقعیت‌ها، آنان بیشتر با اداء و اطوار دیگران را می‌خنداندند و کمتر با قِر و غَمزه سخنی می‌گفتند. مردان می‌خواستند مردان را بخندانند ولی برای این کار لباس زنانه می‌پوشیدند!

🔺در برخی اجتماعات، فردی که این چنین طنّازی می‌نمود با چادر گلدار و یا روسری صورت خود را نیز می‌پوشاند تا مبادا پس از مراسم، همچنان سوژه خنده باشد و یا حتی، هدف انگ‌زنی بلندمدت اجتماع قرار گیرد. علاوه بر جشن‌ها، مردان در حلقه‌های دوستانه نیز با زنانه‌پوشی سعی می‌کردند فضایی نشاط‌‌آور ایجاد کنند. معمولاً آنان در این شکل از مراسم، ادا و اطوار‌های جنسی هم داشتند. قابل تأمل آنکه، در حلقه‌های دوستانه، گاهی تماشاچی‌ها در قالب شوخی و یا با هدف انجام شیرین‌کاری، به سمت فرد زن‌پوش حمله می‌کردند و تظاهر به تعرّض جنسی(به اصطلاح دستمالی) می‌نمودند و این هم مایه خنده دیگران می‌شد.

🔺هنوز هم در برخی استان‌های کشورمان این رفتار‌ها شایع است. هنوز هم برخی از مردان وقتی می‌خواهند در مهمانی‌ها برقصند با گذاشتن دو دست بر روی سینه یا زیر چانه، تکان دادن نشیمنگاه به شکل و شمایل خاصی، و عشوه‌های گل‌درشت، زنانگی را موضوع خنده می‌کنند. چند روز قبل ویدئویی از یک مرکز ترک اعتیاد می‌دیدم که رقص معتادان(پیشین) در حال ترک، باعث معروفیت آن شده است. در آنجا نیز شاهد مردی زن‌پوش با کلاه‌گیس هستیم که حلقه‌ای از مردان در اطراف او شکل گرفته است و همگی با صورتی گشاده دست می‌زنند و او نیز با قر و غمزه می‌رقصد. صورت او نیز معلوم نیست.

🔺در تاریخ معاصر ایران، در تأتر‌های روحوضی نیز شاهد مردان زن‌پوش هستیم. اغلب این تأتر‌ها نیز در محیط‌های غالبا مردانه یا در اجتماعات و محله‌های سنتی اجرا می‌شد و حداقل یکی از دلایل آن، وجود محدودیت‌های اجتماعی و هنجار‌های سخت‌گیر نسبت به بازی زنان در چنین محیط‌هایی بود. ناگفته نماند که زنانگی نمایش داده شده در این تأتر‌ها، خود جای بحث و بررسی نشانه‌شناختی دارد. در اینجا نیز قصه، غالبا برای تماشاگر مرد تدارک دیده می‌شد و به همین دلیل شاهد بازنمایی شکلی مبالغه‌آمیز و در مواردی تحقیرآمیز از زنانگی بودیم. «چشم تماشاگر» یا «نگاه خیره» در اینجا مردانه(male gaze) در نظر گرفته می‌شد.

🔺در این نوشته کوتاه قصد ندارم به موضوع زن پوشی(queen drag) بپردازم چرا که بحث مفصّلی است. مسأله این نوشته موضوع نوظهور دیگری است.
آنچه تعجب مرا به عنوان یک پژوهشگر اجتماعی در یکی دو سال گذشته برانگیخته است افزایش زنانه‌پوشیِ به اصطلاح «واینرها» و کمدین‌ها و تلاش برای جذب مخاطبان در رسانه‌ها و به طور خاص شبکه‌های اجتماعی نظیر اینستاگرام است. به طور مشخص، منظورم مردانی هستند که لباس زنانه می‌پوشند، آرایش غلیظ می‌کنند و تصویری گل‌درشت و مبالغه‌آمیز از موضوعی مرتبط با زنان در زندگی روزمره نظیر خرید، کارهای خانه، مهمانی و غیره به تصویر می شکند. مشاهدات منظمی که دارم بیانگر افزایش روزافزون چنین ویدئو‌هایی در شبکه‌های اجتماعی است و چنین افزایشی باعث شده است تا حتی برنامه‌ای مانند جوکر هم برای جذب مخاطب به «زنانه‌پوشی» بازیگران مرد متوسل شود.
@fardinalikhah
🔺وضعیتی که توصیف شد دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد و گمان(و نه یافته) جامعه‌شناختی من شامل موارد زیر است:
۱)توسل به هر راه و روشی برای جذب فالوور(دنبال‌کننده) در شبکه‌های اجتماعی، ۲)جذابیت احتمالی تضاد موجود در تصویر برای مخاطب یعنی مردی که زن پوش است و مانند زنان رفتار می‌کند،
۳)قدرت گرفتن زنان در جامعه و استقبال بخشی از مردان از چنین ویدئو‌هایی که به شکلی مستقیم یا غیرمستقیم زنان را تحقیر و کوچک می‌کند،
۴)وجود سنت تحقیر و تمسخر زنان و زنانگی در جای‌جای زندگی روزمره ایرانی که به اشکال مختلف در حال بازتولید است،
۵) فقدان سواد رسانه‌ای تولیدکنندگان محتوا در شبکه‌های اجتماعی و به طور خاص فقدان آشنایی با نشانه‌شناسی تصویر و در نهایت
6) کم آوردن سوژه برای تداوم تولید محتوا و هراسِ از دست دادن فالوور.

ادامه در صفحه بعد👇🏽
◀️مجموعه داستان واویشکا

◀️تا طلاق نگرفتند کتاب ننوشتند: تحلیل هایی از جامعه ایران

برای سفارش پستی این دو کتاب یا یکی از آنها می توانید به آدرس زیر در تلگرام پیام بدهید
@sabapashakhani
در ایران مسائل هیچ وقت حل نمی شود فقط جای آنها در مراتب مسائل جابجا می شود. گاهی در صدر ، گاهی در وسط، و گاهی هم در پایین فهرست مسائل قرار می گیرند. به همین خاطر مدام می توان نوشته های چند سال قبل را بازنشر کرد.😞گویی بحث به همان روز تعلق دارد.

مصاحبه ای با روزنامه شرق درباره تغییر فرهنگ استفاده از مشروبات الکلی که همچنان جان می گیرد. این مصاحبه در تیر 1402 انجام شده بود👇🏼👇🏼👇🏼
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📝 «جانِ شهر» - گفتارهایی در جامعه شناسی شهری
👤 دکتر فردین علیخواه
       جامعه شناس

توضیحات کامل:
برای مشاهده کلیک کنید

🔗 ثبت‌نام:

۱. از طریق سایت: برای ثبت نام از طریق سایت کلیک کنید
۲. از طریق تلگرام: @toAkademi

برگزار کننده:
🏛  موسسه‌ی فرهنگی و هنری نیک اندیشان زمان
🏛  موسسه‌ی فرهنگی و هنری زیر سقف آسمان مهر

نحوه‌ی برگزاری:
🔹 حضوری / آنلاین
🔹 ظرفیت حضوری: ۲۰ نفر
🔹 ظرفیت آنلاین: ۳۰ نفر

🔘 مبلغ کلاس حضوری و آنلاین: ۶۵۰,۰۰۰ تومان
✔️امکان پرداخت در ۲ مرحله

🔹 تعداد جلسات: ۶ جلسه ۲ ساعته
🔹 تاریخ شروع: ۱۹ مهر ۱۴۰۳
🔹 روز برگزاری: پنج‌شنبه‌ها
🔹 ساعت: ۱۴ تا ۱۶

🔹 کلاس آنلاین: پلتفرم اسکای روم
🔹 آدرس کلاس حضوری: تهران، خیابان کلاهدوز (دولت)، نبش خیابان یارمحمدی، پلاک ۶۸، طبقه ۴، واحد ۱۷


📌 پشتیبانی آکادمی پاسخگوی شماست:
📞 تلفن: 09391796923
💬 تلگرام: @toAkademi

📱 شبکه‌های اجتماعی آکادمی:
🔹 تلگرام: https://t.center/toAkademi_channel
🔹 یوتیوب: youtube.com/toAkademi
🔹 اینستاگرام: instagram.com/toAkademi

#جان_شهر  #فردین_علیخواه  #جامعه_شناسی_شهری  #شهر #معماری #دیزاین #کافه #پارک #پاساژ #خیابان #زندگی_شهری

.
در صفحه «مکث در زندگی روزمره» بشنوید:

دوستی، در قاب جامعه‌شناسی
فردین علیخواه

سخنرانی ارائه‌شده به دعوت مدرسۀ گفت و گوی
شهرستان دماوند-شهر کیلان
پنجشنبه 12 مهر 1403

در شنوتو بشنوید

در کست‌باکس بشنوید

لینک حمایت مالی از صفحۀ «مکث در زندگی روزمره» (اینجا کلیک کنید)
برای اطلاعات بیشتر لطفا به لینک زیر بروید:

▪️▪️https://t.center/toAkademi_channel/233
فردیت بعد از مرگ حیات می یابد
▪️فردین علیخواه

در گوگل موضوعی را جستجو می کردم. وارد سایت یک مرکز آموزش فنی و حرفه ای تخصصی ایرانی شدم. آن مرکز کارکنان خود، شامل مدیران و کارمندان را با عکس و توضیح کوتاهی در زیر عکس ها معرفی کرده بود. عکس ها حرفه ای تهیه شده بود و علاوه بر آن، حرفه ای هم در سایت قرار گرفته بودند. آنچه می دیدم را تحسین کردم و بسیار پسندیدم.

واقعیت تلخ آن است که معمولا سازمان ها در ایران هویت های فردی را هیچ می انگارند. سازمان ها به کارکنان خود شخصیت و حسّ فردیت نمی دهند. در این زمینه، در سایت اغلب سازمان ها و شرکت ها یا هیچ نام و نشانی از کارکنان نیست(گویی امور سازمان به شکل اتوماتیک پیش می رود)، یا فقط نام آنان در یک صفحه پی‌دی‌اف در داخل جدولی به غایت بدترکیب آمده است با فونت هایی به شدت زشت. در نمونه های انگشت‌شماری هم که نام و عکس کارکنان آمده است عکسی بی‌نهایت بی‌کیفیت با تصاویری ترسناک، غیرحرفه‌ای، پریده‌رنگ، مایوس و غم‌زده، یا عصبی از کارکنان آمده است که بیشتر مایه هراس هر بیننده‌ای می‌شود به شکلی که حتی خود کارکنان با نفرت و انزجار به عکس خود نگاه می کنند و علاقه ای به معرفی خود از طریق آن عکس ها ندارند. این عکس ها آدم را به یاد قسمت «گمشده» روزنامه های قدیمی می اندازد. در برخی از سازمان نیز، فقط عکسی گل‌درشت از مدیر یا مدیران منتشر شده است و دیگر هیچ!

گذاشتن عکس و توضیحی هر چند کوتاه درباره کارکنان باعث ایجاد شوق و انگیزه می شود. اختصاص دادن قسمتی از سایت به یک فرد برای او هویت متمایز خلق می کند، این احساس مثبت که« من هم وجود دارم و در این سازمان اثربخش هستم». به باور نگارنده خلق فردیت در دل سازمان گامی مثبت است. این روزها، شخصیت و فردیت دادن به کارکنان علاوه بر همه سازوکارهای سازمانی، از طریق نحوه معرفی کارکنان در سایت سازمانی و اداری قابل فهم و درک است.

احترام گذاشتن به کارکنان را باید با دیدن سایت سازمان ها و شرکت ها ارزیابی کرد. البته در این خصوص وضع سازمان های دولتی بسیار اسف‌بارتر و تأسف‌برانگیزتر است، در اینجا نابودی فردیت به معنای کامل آن را شاهدیم. متأسفانه عکس بسیاری از کارکنان فقط بعد از مرگ در سایت قرار می گیرد. در واقع فردیت بعد از مرگ حیات می یابد آن هم بر روی اعلامیه ترحیم.

بار دیگر با دقت بیشتر به سایت آن مرکز نگاه کردم. نمی خواهم شتاب‌زده قضاوت کنم ولی به نظر می رسد که که گویی  برخی را حذف کرده‌اند و به عمد نیاورده‌اند. برای مثال هیچ عکسی از پرسنل خدماتی، نگهبان یا مسئول تاسیسات ندیدم. از خودم پرسیدم آیا این افراد کنار گذاشته شده اند و اگر بله به چه دلیلی؟ آیا سلسله‌مراتب کارکنان در اینکه عکس‌شان در سایت بیاید یا نیاید اثرگذار بوده است؟

نکته آن است که همه کارکنان، بدون توجه به جایگاه و مرتبه شغلی سازمانی شان، باید در جغرافیای سایت سازمان جایی داشته باشند. همه باید احساس مثبت شخصیت و فردیت سازمانی را تجربه کنند. سایت سازمان، تکمیل و تداوم کارت شناسائی سازمانی فرد است. همان طور که کارت شناسائی بازتاب فردیت و هویت فردی است انعکاس جایگاه فرد در سایت سازمان نیز درست همین عملکرد را دارد. گویی در جغرافیای سایت، ملکی به نام فرد ثبت شده است و این می تواند مایه مباهات و افتخار او باشد« من هم هستم».

سخن پایانی آنکه، در جامعه ای که نهادهای رسمی و غیررسمی به دنبال خلق «تودۀ همشکل» هستند ایجاد فردیت؛ حتی در دل سازمان های رسمی؛ می تواند راهگشا باشد. من فکر می کنم که در ایران، اینستاگرام دارد بار سنگین «محذوفان» از هر نوع‌اش را به دوش می کشد. حذف‌شدگان، برای خلق هویت به اینستاگرام پناه می‌آورند.
 
کانال نویسنده:
@fardinalikhah
دوستان گرامی.
اگر مجموعه داستان واویشکا را خوانده اید توصیه می کنم نگاه و نقد محمد حنیف، از نویسندگان نام آشنای کشورمان بر این مجموعه داستان را بخوانید. اگر هم نخوانده اید با مطالعه این نقد می توانید با فضا و موضوع داستان های این مجموعه آشنا شوید و اگر تمایل داشتید این کتاب را سفارش دهید. برای سفارش می توانید به آدرس زیر در تلگرام پیام بدهید
@sabapashakhani
برای این نشست حدود 40 نفر ثبت نام کردند. در جلسه نخست به چالش‌های کلی مهاجرت و زندگی در جامعه جدید پرداخته شد. در جلسه دوم که شنبه خواهیم داشت به طور خاص به چالش‌های زندگی دانشجویی در خوابگاه و موضوع «هم‌اتاقی» می پردازیم.

🔺اگر قبلا ثبت‌نام نکرده‌اید و علاقه دارید در این نشست شرکت کنید می‌توانید به شناسه زیر در تلگرام پیام بدهید.
@sabapashakhani
🔺هزینه شرکت در این کلاس ها 70 هزار تومان است که پرداخت آن کاملا اختیاری و داوطلبانه است. اگر توان و تمایل داشتید می توانید به
(اینجا)
بروید و حامی گسترش چنین فعالیت هایی باشید.
@fardinalikhah
........
طراح پوستر: ماهان
مسیریابی به بهای ویرانی هویت‌ محله‌ای

فردین علیخواه



🔺این روز‌ها تقریباً روی داشبرد اغلب ماشین‌هایی که در سطح شهر تردد می‌کنند شاهد ‌مانیتور یا تلفن همراهی هستیم که نقشه‌ای در صفحه نمایش آن‌ها دیده می‌شود و راننده با هدایت مسیریاب آنلاین در حال حرکت به سوی مقصد است. از زوایای مختلف جامعه‌شناختی می‌توان به تحلیل و بررسی مسیریاب‌های آنلاین پرداخت. اساساً هر فن‌آوری جدید را باید از قاب پیامد‌های اجتماعی تحلیل کرد. معمولاً در درس جامعه‌شناسی شهری با دانشجویان در خصوص پیامد‌های اجتماعی این مسیریاب‌ها گفتگو می‌کنیم. برای مثال حس داشتن همراه برای برخی از رانندگان تنها و حتی دلتنگی برای گوینده در زمان استفاده نکردن از مسیریاب، گسترش بیگانگی شهری، تقلیل شهر به نقشه گرافیکی، زمینه‌های تبدیل دستیار سخنگوی مسیریاب به انسان و تبدیل انسان(راننده) به رُبات، و تضعیف حّس مکان، از آن جمله‌اند. البته بیان این پیامد‌ها به معنای ندیده گرفتن پیامد‌های مثبت مسیریاب‌ها نیست. موضوع این نوشته اما، ویرانی هویت‌های محله‌ای است که در شهر رشت به سرعت در حال وقوع است.

🔺نکته شایسته توجه آن است که با گسترش زندگی کلانشهری هویت‌های محله‌ای کم و بیش در معرض تهدید قرار می‌گیرند ولی ورود و فراگیری استفاده از مسیریاب‌ها و دقت نکردن شرکت‌های سازنده به پیامد‌های اجتماعی آن چنین تهدیدی را جدی‌تر می‌نماید. بیشتر توضیح می‌دهم.

🔺خیابان تعریف و انواع مشخصی دارد. برای مثال تقسیم خیابان به اصلی و فرعی؛ یکی از آنهاست. در مطالعات شهری، کوچه هم تعریف مشخصی دارد. معمولاً در محلات قدیمی رشت و هر محله دیگری، کوچه‌ها یکی از مؤلفه‌های هویت‌های محله‌ای‌اند. تردد ساکنان محلی در کوچه‌ها، درنگ و گپ و گفت بین آنان، نشستن کسبه و دوستان آنان در کنارۀ کوچه‌ها، فروش محصولات محلی توسط زنان کشاورز، دوره‌گرد‌هایی که با ساکنان محلی بگوبخند دارند و سالهاست آشنای ساکنین‌اند، همگی نمایانگر هویت‌های محله‌ای است. این تصاویر؛ هم تقویت‌کننده روابط اجتماعی‌اند و هم از نظر روانی آثار مثبتی بر ساکنان دارد.

🔺مسأله این نوشته آن است که شرکت‌های سازنده مسیریاب‌ها هیچ توجهی نه به تفاوت‌های بین انواع خیابان و کوچه‌ها دارند و نه به این امر آگاه‌اند که هدایت رانندگان به مقاصد مختلف از دل این کوچه‌ها و خیابان‌های فرعی چگونه حیات و هویت محله‌ای را ویران خواهد کرد. این‌ایده را بپذیریم که مسیر عبور ماشین ها برای رفتن به مقصد خیابان است خیابان! بیایید فرض کنیم که هدایت رانندگان از طریق خیابان‌های فرعی نیز اشکالی نداشته باشد، ولی متأسفانه سوق دادن راننده به مقصد از طریق کوچه‌های باریک با کارکرد کاملاً محله‌ای، باعث شده است تا بافت هویتی محلات دچار اختلال جدی گردد. در واقع خیابان بار خودش را بر کوچه تحمیل کرده است؛ کوچه‌ نحیفی که تحمل این بار سنگین را ندارد.

🔺خیابان‌های اصلی مملو از ماشین‌ها شده است. بعد نوبت به خیابان‌های فرعی رسید که این روز‌ها مملو از ماشین‌ها شده است. حالا نوبت به کوچه‌ها رسیده است با فرماندهی و هدایت مسیریاب‌هایی که فقط به رضایت مشتری خود فکر می‌کنند، و فقط به این فکر می‌کنند که مشتری هر چه سریع‌تر به مقصد برسد. هویت دارد فدای سرعت می شود. ماشین‌ها صدای موسیقی را بلند کرده‌اند تا در داخل ماشین سرزندگی ایجاد کنند ولی نمی‌دانند که با عبور از این کوچه‌های نزار، محله را از سرزندگی می‌اندازند.

🔺من اما به نگاه پیرزنان و پیرمردانی در این کوچه‌های گرم(سابق) فکر می‌کنم که پس از آدرس‌دهی مسیریاب‌های آنلاین، کوچه را ناامن و ناایمن می‌بینند و از گوشۀ پنجره نظاره‌گر ماشین‌هایی هستند که همگی غریبه‌اند و رانندگانی که به مسیریاب خود چشم دوخته‌اند. من به کودکانی فکر می‌کنم که به دلیل هجوم و غرّش ماشین‌ها دیگر در کوچه بازی نمی‌کنند، به زنانی فکر می‌کنم که در کوچه جرأت‌ایستادن و گفتگو و احوالپرسی با همسایه را ندارند چون ماشین‌ها به فکر زودتر رسیدن به مقصد و نجات از ترافیک سنگین خیابان‌اند.

🔺شرکت‌های محترم سازنده مسیریاب، شما در مقابل زوال حیات اجتماعی شهر هم مسئولیت دارید!
...........................................
🌐منتشر شده در پایگاه خبری تحلیلی گیل خبر
کانال نویسنده: @fardinalikhah
Telegram Center
Telegram Center
Канал