#رومان : مسیر زندگی
قسمت : ۷۵
نویسنده : اورانوس
مه: ویی نمایه
😱
باز گپخو بلند گفتم که همگی با تعجب سوالی طرف مه نگاه کردن
🤦♀
مه: یع...یعنی میگم همینجی گپبزنین ما خو از خودیم
زن ماما: مهشید جان اونجی راحت تریم
😊
خوده شکیب برفتن به طرف اتاق
اووف مه از کنجکاوی میمورم
😣
رویا: مه میفهمیدم به تنهایی میپرسن
🙁
مه: چری؟
رویا: شکیب عمراً پیش ما از احساسات خو نمیگفت باز پیش مادر مه راحت تره
مه: مه حالی از کنجکاویی میمورم
😫
رویا: کنجکاویی نه فضولی و مم همچنان
🤭
چشمم خورد به آرش که میره سمت اتاق
مه: اوهویی کجا؟
😮
آرش رو خو بگشتوند طرف مه
آرش: میرم پیش مادر جو برار جو خو
😊
و در اتاق وا کرد برفت داخل
😕ایته نمیشه مه دگه تحمل ندارم
😑 ایستاد شدم
مه: وخی رویا که بریم
😐
رویا: کجا؟
😕
مه: بریم گوش کنیم چی میگن
😊
رویا: دیونه شدی ما نمیگذارن آرش هم به زور رفته باشه
😐
مه: خومم میفهمم ما خو نمیریم بگیم اجازه وارد شیم نوچ بابا ما از پشت در گوش میکشیم
😉
مریم: ای کارا طفلانه دگه چیه بیازو چند دقه بعد معلوممیشه
مه: باا کو تا بیاین
رویا: راست میگه به گفته تو کنجکاوی بد دردیه بیا بریم
مه: بیازو گپاینا نصفه شده
هر دوتا ما برفتیم پشت در رویا پایین تر مه هم بالا تر گوشا خو بچسپوندیم به در
🤫🥸
شکیب : بابیلا مادر جو چند بار ماین تکرار کنین یک گپه میگم اولاً که مه زن نمام دوماً ازو دختر بدم میایه میفهمین
زن ماما: وی چری ایته میگی بیچاره چیکار کرده که میگی بد تو میایه ؟
شکیب: مه نمیخاستم ایته گپا بگم شما مه مجبور کردین که ایته بگم میفهمم دختر خوبیه ولی مه او نمام تمام
یعنی شکیب عالیه نمایه تا حدی که گفت ازو بدم میایه دلم شکست.
واقعاً خیلی خوشحال بودم که عالیه به عشق خو میرسه
😞
زن ماما: ازو چی بدی دیدی بچیمه ؟
شکیب: هیچ بدی دختر خوبیه اما مه مثل خوهر خو مام نه به دگه چشم
رویا سر خو بالا کرد طرف مه دید مم طرف رویا او هم مثل مه ناراحت بود میخاستم گوش خو از در جدا کنم که
زن ماما: خیره اگه نازنین قبول نداری پس دگه دختری خود تو نظر بدی ما میریم
چییی
😳 یعنی از اودم تا حالی راجب نازنین بوده به سرعت گوش خو پس بچسپوندم
شکیب: نه مادر
چری زن ماما از عالیه نمیگن از قرار معلوم دل زن ماما نمایه اسمی از عالیه بگیرن مگرم خودم دست به کار شم دست خو به دستگیر در بگرفتم
رویا: چیکار میکنی؟
میخاستم در وا کنم که صدا آرش بالا شد
آرش: مادر چری پس از عالیه چیزی نمیگین انتخاب دوم شما که به شکیب عالیه بود یعنی انتخاب مهشید بگم بهتره
زن ماما: ها عالیه هم است او هم دختر خوبیه اگه قبول کنی خاستگاری یو بریم
آرش: یاری از مه میشنویی برار از عالیه کسی بهتری پیدا نمیشه هم به خوبی هم به مقبولی
آفرین کله فندقی بلاخره به یک درد بخوردی اما چری شکیب گپ نمیزنه
😕
زن ماما: دل تو دگه بچمه اگه میگی عالیه هم نمایی خیره دگه میگردم دختر بهتری پیدا میکنم
ای زن ماما میتونن یک ساعته از نازنین بگن ولی از عالیه هیچی نمیگن
😒
آرش: روزه سکوت گرفتی گپ بزن بچیم
شکیب: خو ای شما میگین مه چی بگم
آرش: ای بگو از عالیه خوش تو میایه یا نی؟
شکیب:....
آرش: سکوت علامه رضایته
زن ماما: آرش چوپ کن یا بیرون شو بگذار مه خوده برار تو گپ بزنم
حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
#ادامه دارد
🥳