🔍فیلیپ جنسون در سال ۱۹۳۲، با هدفی مشخص برای تعریف سبکی بین المللی، نمایشگاه بین المللی معماری مدرن را در موزه هنرهای مدرن سرپرستی کرد. او به عنوان مدیر مهمان در همان موسسه در سال ۱۹۸۸ در كنار مارك ویگلی، مسیر متفاوتی را انتخاب کرد. او به جای تاکید بر معماری موجود که برگرفته از یك سری اصول طراحی سفت و سخت و یکنواخت بود، مجموعه ای از آثار معمارانی را جمع آوری كرد که رویکردهای متنوع آنها نتایج مشابهی در طراحی به همراه داشت. طراحانی که وی انتخاب کرد امروز معمارانی نام آشنا هستند که تاثیری عمیق بر تمامی سطوح معماری در مقیاسی بی بازگشت داشته اند؛ پیتر آیزنمن، فرانک گری، زاها حدید، رم کولهاس، دانیل لیبسکیند، برنارد شومی، ولف پریکس . . .
🔍نقطهی اوج بازنمایی فضای خانهْ آلونک، سکانس شب بارانی است وقتی مختصاتی تازه و نه صرفاُ کالبدی از فضای زندگی و رابطهی میان شخصیتها به تصویر کشیده میشود. کیْ جونگ دختر خانوادهی کیم برای در امان ماندن از آب بالا آمده در زیرزمین، روی توالت مینشیند توالت به مثابه نقطهی اوج و ارتفاع در خانهی کوتاه و زیرزمینیشان و تنها جایی در خانه که برای رسیدن به آن باید از پله بالا رفت ـ و در حالی که کثافت و فضولات به همهجا در حال پاشیدن است، سیگاری میگیراند. همانجایی که در دقایق ابتدایی فیلم میبینیم او و برادرش با وایْ فایِ دزدی، به جهان "متصل" و "مرتبط"اند و در دنیایی بسیار "عینی"تر، "واقعی"تر و "حقیقی"تر از سوراخموش خود برای زندگی تقلا میکنند. سوراخموشی که در برابر باران، از داشته و نداشتهی خانوادهی کیم نمیتواند مراقبت کند؛ سهم ایشان از زندگی تا مرز خط صفر، در آب و کثافت غوطه میخورد و در همان کادر سیگار فاتحانه در نقطهی فرازین خانه، دوربین درست روی همین خط ایستاده است!
📌متن کامل یادداشت"پارازیت؛ خطِ صفر و کمی پایینتر! " را به قلم حسین شهرابی بر اتووود 🔺مطالعه فرمایید، نوشتاری متمرکز بر کیفیت سکناگزینی در حداقلی و غیرقابل باورترین شرایط زیست؛ جایی زیرِ صفر. . .