🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹
#زندگینامه #مصطفی_احمدی_روشن #کاروان_عشق 🔸حد و مرز بخشهای مختلف زنجیره ای که مصطفی درست کرده
بود را فقط خودش می دانست و توی تقویم و سررسید و توی دفتری در محل کارش ننوشته
بود . هرکسی در هر جا توی شبکه ای که مصطفی طراح آن
بود کار خود را انجام می داد و از بخش های دیگر شبکه خبر نداشت در این میان فقط خودش می دانست حالا و در این لحظه چه کاری را باید هماهنگ کند و چه کسی در جریان امر باشد.
#دفتـر_اصلی_کار_مصطفـی_حافظه_اش_بود.
🔹هیچ جایی نبود که اطلاعات شبکه ای که مصطفی طراح و مجری آن
بود جمع شده باشد. اما خروجی آن، پیشرفت هسته ای و رفع مشکلات حادی
بود که در این حوزه به وجود آمده
بود.
🔸مصطفای عزیز خودش را حائل می کرد، برای خطر آغوش می گشود تا
کار کشور پیش برود.او به من پیمانکار می گفت: مطمئن باش اسم شما، سوابق شما و
کار شما را توی تشکیلات نمی برم. بعد اعتماد من جلب می شد،
کار را پیگیری می کردم.من نوعی محصول را تحویل می دادم و این مصطفی
بود که محصول را به سازمان تحویل می داد و این یعنی با آغوش باز و به سوی خطر دویدن.
به سازمان هم می گفت: آقا شما نپرسید این محصول را چه کسی داده است. می گفتند: نمی شود و نمی توانیم پول بدهیم. می گفت: دستگاه را تست کنید درست نبود می توانید بگویید نمی شود.
ما به قطعه نیاز داریم و مهم نیست که در بحران خود را سرگرم تشریفات اداری هم بکنیم و با دست خودمان، چوب لای چرخ خودمان بگذاریم.
🔹بعد کلی برچسب به مصطفی زدند. مثلاً اینکه شاید تو دو برابر پول گرفتی، فلان جا خانه خریدی.
🔸مصطفی همه ی تهمت ها را می شنید ولی باز هم
کار را ادامه می داد و این حرف ها برایش مهم نبود. دشمن اما فهمید که مصطفی داردخدمت می کند، سالم
کار می کند و برای همین او را ترور کرد.
#ادامه_دارد🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🆔تلگرام:
👉https://t.me/joinchat/AAAAAD-LMWromNQON4nIEA🆔سروش (پیام رسان ایرانی):
👉http://sapp.ir/mostafaahmadiroshan#کاروان_عشق #خاطره_شهدا #شهید_مصطفی_احمدی_روشن_27