#فیلمکتابزی🔹حیرتزدههای دنیای وهمآلود
🔶 #هیچکاک در
#سرگیجه داستان کارآگاهی را روایت می کند که میان عناصر خیال و واقعیت در رفت و آمد است. او از واقعیت به خیال می رود. در خیال می ماند و به عشق میرسد و با از دست دادن این عشق، پریشان و بیمار میشود. با همه رنجی که میبرد، از دنیای خیال دست نمیکشد. او یک موجود خیالی خلق می کند و وهم را با واقعیت میآمیزد.
🔶 این نوسان بین خیال و واقعیت، تعلیقی عمیق در فیلم ایجاد می کند. اما این تنها یک تعلیق فرمی نیست. این تعلیق موضوع و بنیاد فیلم سرگیجه است و وجهی هستی شناسانه دارد. سرگیجه درباره سینماست و به همان اندازه از دیدن و خلق هنری و رنجهای آن میگوید.
🔶 در میان آثار مکتوب، رمان
#بوف_کور صادق هدایت شاید برجستهترین اثری باشد که تعلیق بین واقعیت و خیال را اینگونه تداعی میکند. هدایت در این اثر، داستان واگویههای خیالی و تکرار شونده مردی را روایت میکند که ماجراهایی رازآمیز و پر رنج و درد را با دو زن بازگو میکند.
او در فضایی برزخی بین مرگ و زندگی در تعلیق است و به شکلی بیمارگون خودش را از میان افکار و اوهام به واقعیت پیوند میزند. او در هر آنچه اطرافش میبیند، چیزی ورای آن خلق میکند و در طول داستان مرز بین واقعیت و خیال، برای مخاطب نامعلوم میماند. گویی داستان بوف کور بیش از هر چیزی داستانی درباره همین وهم و رویا و تعلیق واقعیت است.
🔶 داستان سرگیجه و بوف کور، هر دو درباره انسانهای حیرتزده در دنیای وهمآلودند. وهمی که خودشان با دستهای خودشان خلق کردند و در آن طوری زندگی میکنند که گویی هیچگاه خیال نبودند.
#دوزیستگاه#فیلمزی#کتابزی