#گزیدۀ_مقاله 🔹فمینیسم غربی و نجات زن مسلمان
(مروری بر کتاب «آیا زنان مسلمان به نجات نیازمندند؟» اثر لیلا ابولُغد)
✍️ #فاطمه_توفیقی برخی از بخشهای مهم مقاله از این قرارند:
🔻مدعای مهم لیلا ابولغد در کتاب «آیا زنان مسلمان به نجات نیازمندند؟» این است که گرچه زنان مسلمان در بسیاری از نقاط جهان از نظامهای مردسالارانه و سلطهگرانه آسیب میبینند، تلاشهای سیاستمداران و فعالان رسانهای در کشورهای غربی برای نجاتدادن آنها نیز در خدمت سلطهگریِ امپریالیستی است و باید در صداقت آن تردید کرد.
🔻پژوهشگرانی که رویکردی با تفکر انتقادی دارند، از روانکاوی (که ابزارهای تحلیلی و واژگان مناسبی را برای نشاندادن سازوکار تبدیل یک امر نهان درونی به زبان بیرونی ارائه کرد) و تحلیل مارکسیستی (که به فهم رابطهٔ امور مادی و گزارههای اخلاقی کمک کرد) بهره میبرند. همچنین پرسشگری و سنجشگریِ جدی دربارهٔ دوگانههای ارزشی پس از ظهور نظریات ژاک دریدا و تبارشناسی انگارهها در ارتباطشان با سازوکار قدرت مدرن پس از ظهور نظریات میشل فوکو به این اندیشمندان بهویژه در قرن بیستویکم بسیار کمک کرد.
🔻کتاب ابولغد به طور خاص در فمینیسم پسااستعمار قابلفهم است. نظریۀ پسااستعمار در سال ۱۹۷۸ با انتشار کتاب مهم شرقشناسی اثر ادوارد سعید ظهور یافت. پروژۀ استعماری این بود که «مرد سفیدپوست زن رنگینپوست را از دست مرد رنگینپوست برهاند». این جمله گزارهای کلیدی برای فهم فمینیسم پسااستعمار است.
🔻پرسش اصلی ابولغد برخاسته از گسست میان تصویر کلیشهای «زن مسلمان» در رسانههای امریکایی و واقعیتی است که او در زمان زندگی در میان زنان مسلمان در مصر دیده است. او میکوشد «علیه فرهنگ بنویسد.» یعنی در این انگاره تردیدی جدی وارد کند که میتوان رفتار افراد را با توجه به فرهنگشان فهمید و پیشبینی کرد. این نکته بهویژه از آن جهت اهمیت دارد که «فرهنگ» یکی از ستونهای رشتهٔ انسانشناسی بوده است.
🔻فصلی از کتاب دربارهٔ روایتهایی رایج در رسانههای غربی پس از ۱۱ سپتامبر است که در آنها مردان مسلمان به صورت دشمن بیاخلاق تجاوزگر تصویر میشوند. در این آثار، اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر مبنای اخلاقی مشترکی را در اختیار افراد میگذارد تا زیرپاگذاشتن حقوق بشر را در این روایتها محکوم کنند. گناه این پایمالکردن حقوق بشر به گردن فرهنگ اسلامی میافتد.
🔻فعالیتهای فمینیستهای مسلمان اغلب درون نظام حکومتداریِ جهانی قرار میگیرند که در آنها بر اساس طبقه و آموزش به افراد امتیاز داده میشود. این افراد از همان چارچوب حقوق و برابری جنسیتی استفاده میکنند که در پیچیدگیِ زندگی زنان مسلمان حق مطلب را رعایت نمیکند. او مبانی و یافتههای آنها را کنار تجربهٔ زندگی روزمرهٔ زنان روستایی مصری میگذارد که مشکلاتشان حاصل فرهنگ مردسالارانه نیستند، بلکه نتیجهٔ فقر و مشکلات مادی محیطاند. آنچه وضعیت این زنان را تغییر میدهد تغییر در شرایط مادی است، نه تغییر فرهنگ سنتی.
🔻ابولغد در کتابش چهار مدعا داشته است: ۱) ستمهایی که بر زنان میرود، اَشکال گوناگونی دارند و فقط برخی از آنها حاصل سنت دینی یا فرهنگاند. ۲) گرچه دسترسی افراد به حقوق و امنیت و کرامت الگویی جنسیتی دارد، این الگو بهشدت تحت تأثیر فرصتها و امکانات در دسترس افراد در جوامع و دورههای تاریخی گوناگون است. ۳) هیچیک از ما در برابر تجاوز و رنج ایمن نیست. رسانههای غربی به جای تمرکز بر خاستگاههای رنج افراد در غرب، حواس ما را درگیر رنج افراد در گوشههای دیگر جهان میکنند. ۴) هنگامیکه زندگی پیچیدهٔ زنان را به مشکل در دستیابی به حقوقشان فرومیکاهیم باید در تحلیلی دقیق (و نه لزوماً داوری اخلاقی) به این بیندیشیم که چه کسی در این روایتها سود میبرد و چه کسی در تنظیم روابط آنها نقش دارد.
🔻کتاب «آیا زنان مسلمان به نجات نیازمندند؟» یکی از قدرتمندترین آثار در نقد پروژههای فمینیستی غربی و در راستای فمینیسمِ درهمتنیدگی (اینترسِکشنال) و همزمان یکی از آثار راهگشا در نقد آثار اصلاحگرایانه و فمینیستیِ اسلامی است که جامعهٔ علمی و حتی عموم دینداران ما با آن مواجهاند. همچنین این کتاب، در کنار آثار دیگر مکتب انتقادی در انسانشناسی، در بازنگری در مفاهیم حاکم بر این رشته بسیار نقش داشته است.
✔️ نسخۀ کامل مقاله را دریافت کنید:
نسخۀ متنی |
نسخۀ صوتی #لیلا_ابولغد#فمینیسم_غربی#فمینیسم_اسلامی#حقوق_زنان@doornamaa