#گزیدۀ_مقاله 🔹خشم مقدس یا چالش دینداری و خشونت
(مروری بر «کشتزارهای خون: دین
و تاریخ
خشونت» اثر کارن آرمسترانگ)
✍️ #سپیده_نصرتی برخی از بخشهای مهم مقاله از این قرارند:
🔻 آرمسترانگ در این کتاب اصرار دارد که اگرچه دین معمولاً
خشونت ساختاری تمدن را توجیه
و تأیید میکند، اما مرتب آن را زیر سؤال میبرد
و به چالش میکشد. البته او روشن نمیکند که سهم دین در تشدید
و ترویج
خشونت چهقدر است
و آیا
خشونتهای ساختاری بدون اتکا به دین مجال گسترش
و توجیه مییافتند یا نه. باید توجه داشت که رواج سکولاریسم
و فاصلهگرفتن دین از سیاست نشان داد که دین فارغ از سیاست نیز ظرفیت
خشونتورزی
و بسیج نیروهای مبارز
و تکفیری را دارد.
🔻 آرمسترانگ میگوید اگر بخواهیم جامعهای جهانی ایجاد کنیم که در آن همۀ مردم بتوانند در صلح
و احترام متقابل با هم زندگی کنند، باید از دیدگاههایی مثل «افسانۀ
خشونت مذهبی» دست بکشیم. او در این کتاب تمرکز خود را بر سه دین ابراهیمی، یهودیت
و مسیحیت
و اسلام، قرار داده است، زیرا در دنیای مدرن بیشترین توجهها
و حساسیتها به این ادیان است
و این عقیده وجود دارد که اعتقاد به خدای واحد، بیش از هر اعتقادی، مستعد
خشونت و نابردباری است.
🔻آرمسترانگ از نقش نظام طبقاتی (کاست)، مفهوم کارما،
و عدم
خشونت (آهیمسا) در دین
و فرهنگ هند بحث میکند
و دربارۀ تشکیل امپراتوریهای هندی
و ایرانی، طبقۀ رزمآوران
و خشونتهای حاصل از این سبک زندگی توضیح میدهد. او شکلگیری
و توسعۀ هندوئیسم
و بودیسم در هند
و آیین زرتشت در ایران را بررسی میکند تا نشان دهد این ادیان چگونه با سیاست درهمتنیده بودند
و خشونت و ستم دولتها
و امپراتوریهای کشاورزی بیشتر پیامدی سیاسی بود تا دینی.
🔻نویسنده نشان میدهد که چگونه روشنگری
و اصلاحات ایدۀ جدیدی از دین بهعنوان یک حوزۀ مجزا
و خصوصی از زندگی بشر ایجاد کردند
و چگونه این ایده بهوسیلۀ قدرتهای استعماری بر سایر نقاط جهان تحمیل شد. همچنین نشان میدهد که چگونه این ایده سنتهای دینیِ مردمان استعمارشده را تحریف کرد
و به حاشیه راند
و چگونه به ظهور سکولاریسم، ملیگرایی
و بنیادگرایی کمک کرد.
🔻 آرمسترانگ نشان میدهد که چگونه دولت مدرن
و خشونت انحصاری آن جایگزین دین بهعنوان منبع اصلی هویت
و انگیزۀ جنگ شد
و چگونه ایدئولوژیهای سکولار ناسیونالیسم، امپریالیسم
و کمونیسم باعث سطح بیسابقهای از
خشونت و ویرانی شدند. همچنین نشان میدهد که چگونه افول دین
و ظهور بیخدایی
و سکولاریسم در دنیای مدرن سنتهای مذهبی را به چالش کشید.
🔻آرمسترانگ نشان میدهد که چگونه واکنش برخی سنتهای دینی در قبال برآمدن نیروهای سکولار منجر به ظهور بنیادگرایی، افراطگرایی
و تروریسم شد
و چگونه آنها
خشونت خود را به نام خدا توجیه کردند. او میگوید مذهب علت اصلی
خشونت نیست، بلکه خود قربانی بیعدالتیهای سیاسی
و اقتصادی دولتهاست، چنانکه در ایران، افغانستان، اسرائیل، فلسطین
و ایالاتمتحده از دین برای بسیج مقاومت، توجیه
خشونت و ایجاد حس هویت
و تعلق در مظلومان
و بهحاشیهراندهشدگان استفاده شده است.
🔻آرمسترانگ بررسی میکند که چگونه عوامل مختلفی مانند استعمار، ملیگرایی، مدرنسازی، جهانیسازی
و سکولاریسم در ظهور
و تندروشدن گروههایی مانند اخوانالمسلمین، حماس، حزباللّه، القاعده
و داعش نقش داشتهاند. او تحلیل میکند که این گروهها چگونه مفهوم جهاد یا جنگ مقدس را برای توجیه اقدامات خود
و جذب پیروان تفسیر
و دستکاری کردند. آرمسترانگ میکوشد تا نشان دهد آنچه بهعنوان
خشونت و تروریسم دینی خوانده میشود بیش از هر چیز واکنشی است به جنگ سرد، سیاستهای استعماری
و خشونت و جنگطلبی غربیها
و متحدانشان در خاورمیانه.
🔻بهعقیدۀ آرمسترانگ، انگیزۀ گروههای تندرو فقط مذهب نبود، بلکه ترکیب پیچیدهای از نارضایتیها
و خواستههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی
و روانی بود. نویسنده همچنین توضیح میدهد که چگونه سیاستهای امریکا
و متحدانش در خاورمیانه مانند حمایت از اسرائیل، حمله به عراق،
و جنگ با تروریسم موجب افزایش نارضایتی
و خشم مسلمانان
و ایجاد زمینۀ مساعدی برای افراطگرایی
و تروریسم شدهاست. او از ظهور
اسلامهراسی
و ازبینرفتن آزادیهای مدنی به نام امنیت
و مبارزه با تروریسم انتقاد میکند
و در پایان خواستار رویکردی دلسوزانهتر
و همدلانهتر به مسئلۀ
خشونت مذهبی،
و گفتوگوی سازندهتر
و محترمانهتر بین جهان
اسلام و غرب است. او همچنین از رهبران مذهبی
و جوامع میخواهد تا معنای واقعی
و روح ایمان خود را بازیابند
و صلح، عدالت
و آشتی را ترویج کنند.
✔️ نسخۀ کامل مقاله را دریافت کنید:
نسخۀ متنی |
نسخۀ صوتی #کارن_آرمسترانگ#دین_و_خشونت#اسلام_و_خشونت@doornamaa