دستچین

#دین‌داری
Канал
Логотип телеграм канала دستچین
@dastcheanПродвигать
1,39 тыс.
подписчиков
8,56 тыс.
фото
3,13 тыс.
видео
2,56 тыс.
ссылок
دو كلمه حرف حساب، كمى تماشا، جرعه‌اى موسيقى
#نکته_ها

⭕️ منطق قرآن کریم در نفی اکراه و اجبار ، و زور و فشار در دین و دینداری

منطق قرآن كريم در هدایت و تربیت انسان بر نفی اکراه و احبار ، و زور و فشار استوار است ؛ و این امری فطری و عقلایی است که تجربۀ بشری گواه صدق آن است . خداى متعال از زبان حضرت نوح (ع) چنين مى‌آموزد:

(أَ نُلْزِمُكُمُوهَا وَ أَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ ) هود / ۲۸

آيا ما شما را در حالى كه بدان اكراه داريد، به آن وادار كنيم؟


نوح (ع) خطاب به قوم خود مى‌فرمايد كه من حق ندارم شما را به آيين حق مجبور كنم، زيرا در دين خدا اجبار نيست. به بیان مرحوم علّامۀ طباطبایی اين آيه از جمله آياتى است كه اجبار و اكراه در دين را نفى مى‌كنند و بر اين حقيقت دلالت مى‌نمايد كه نفى اجبار و اكراه در دين، يكى از احكام دينى است كه در قديمى‌ترين شريعتها يعنى شريعت نوح (ع) وجود داشته است و تا به امروز بى‌آنكه نسخى در آن راه يافته باشد به قوّت خود باقى است. ( نک : المیزان فی تفسیر القرآن ، ج ۱۰ ، ص ۲۰۷-۲۰)
راه تربيت انسان از خود او مى‌گذرد و نمى‌توان كسى را با اجبار و اكراه به سوى كمال برد و در منطق دين هيچ‌گونه تجبّر و تسلّط در تربيت راه ندارد. خداى متعال خطاب به پيامبر اكرم (ص) چنين فرموده تا راه تربيت در منطق دين كاملاً روشن باشد:

(فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ ) عاشیه / ۲۲-۲۱

پس تذكّر ده كه تو تنها تذكّر دهنده‌اى و بر آنان تسلّطى ندارى.


(وَ مَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ ) ق / ۴۵

و تو به زور وادارنده آنان نيستى.


در منطق دين، جايى براى قيموميت در تربيت و هدايت و راه بردن مردمان وجود ندارد و هنر تربيت همراه كردن و همگام كردن مردمان با ميل و خواست خودشان است و در غير اين صورت سخت‌ترين مانع فردى در تربيت ظهور مى‌نمايد و باب تربيت فطرى بسته مى‌شود. خداى متعال در اين باره خطاب به پيامبر اكرم (ص) چنين رهنمود داده است :

(وَ مَا جَعَلْنَاکَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَ مَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ ) انعام / ۱۰۷

و ما تو را بر ايشان نگهبان نكرده‌ايم، و تو وكيل آنان نيستى.


#نکته_ها #نهج_البلاغه #دینداری #قرآن_کریم #اکراه #اجبار #هدایت #تربیت

📍کانال مصطفی دلشاد تهرانی

@delshadtehrani
پوشش زن و مرد امری کاملا فرهنگی است. هم فرهنگ ساز است و هم زاییده سطحی از فرهنگ وبلکه دارای پشتوانه‌ای کاملا متافیزیکی است. زمینه بنیادین انتخاب نوع پوشش مقوله‌ای کاملا مرتبط با باورهای بنیادین هر فرد است.
تا انتخاب نوع و مدل پوشش هر فرد چه زن و چه مرد، مسیر پر پیچ و خمی از این باورها و ارزش‌ها وجود دارد. در نتیجه #پوشش در واقع نتیجه و محصول متافیزیکی و فرهنگی انسان و مرتبط با #معنای زندگی اوست.
این را از این جهت گفتم که سر و تهِ امر پوشش را صرفا با امر و نهی و ضرب و زور قانون جمع نکنیم. با خردورزی و حکمت این مسیر نسبتا پر فرایند و پر مؤلفه، را بشناسیم و اگر از #وضعیت_عمومی_پوشش مردم به هر دلیل و مبتنی بر هر باوری خوشمان نمی‌آید بدون توجه به پیامدها ونتایج بسراغ #اعمال_قانونی که از قبل می‌دانیم بجز با درگیری فیزیکی با میلیون‌ها نفر قابل اجرا نیست نرویم!
دو کلاس #سواد_دینی داشتن برای فهم این‌ امر کافی است که #پوشش، امری بسیار با اهمیت در #فرهنگ_اسلامی است و اگر مردم ما متوجه این امر نباشند یعنی فرهنگ آنان هنوز اسلامی نیست و ضرورت دارد هر فرد مسلمانی به آن توجه کند و در چارچوب و مرزهای کلی تعریف شده آن قرار بگیرد.
در نتیجه، معضل در این جا نیست بلکه در روش‌های نابخردانه در بسط نوع پوشش است.
شرایط شکننده ما اجازه درگیری فیزیکی را با مردم بر سر نوع پوشش نمی‌دهد. باید عمیق‌تر از متعارف، فکری کرد. البته که هیچ انسان خردمند و مسلمانی راضی به #ولنگاری_پوششی نیست. اما ایجاد #انضباط_پادگانی در #پوشش یک ملت هشتاد میلیونی بی‌فایده است. نتیجه معکوس خواهد داد.
از حاکمیت باید پرسید، میان شرکتی که لباس با موازین خردورزانه و اخلاقی تولید می‌کند با شرکتی که صرفا به فکر درآمد است و توجهی به #شاخص‌های_اخلاقی و فرهنگ بومی در تولید پوشاک ندارد چه تفاوتی قایل است؟ باید ابتدا فرایندهای نرم و تشویقی هم برای مردم و هم #صنعت_پوشش تدوین و اجرا شود.
#پوشش و نوع و سبک آن، چنان‌که گذشت امری کاملا تربیتی و اخلاقی و فرهنگی است، اما واقعا در نظام فشل و ویران‌گر آموزش و پرورش #انسان‌سوز ما چه کاری برای ایجاد چنین باوری در فرزندان این کشور انجام گرفته است؟
#دینی_بودن_حکومت به معنای اجبار مردم به #دین‌داری نیست بلکه به معنای تبدیل دین به فرهنگ عمومی است.
البته حساب #حدود و #عقوبات که به #ظلم در جامعه باز می‌گردد امری متفاوت است. گرچه همین #عقوبات_کیفری هم ابتدا باید مورد قبول جامعه قرار گیرد و موارد آن، به‌اصطلاح، به #منکرات تبدیل گردد، بدین معنی که علاوه بر الزام شرعی یا قانونی، در نزد اغلب مردم هم مکروه و مذموم و زشت گردد تا امکان منع قانونی و سپس اعمال الزام برای جلوگیری از آن و کیفر مرتکبان آن شود.
در نتیجه، هر حرامی، منکر نیست.
در واقع، #منکر وصف یک فعل در ذهن و روان آدمی است. وقتی از ُنکَر حرف می‌زنیم در حقیقت منظور، انکار انسان است. وقتی حرامی علاوه بر انکار شرع، به انکار غالب جامعه تبدیل شود، آن امر حرام هنوز منکر نشده است در نتیجه مشمول #نهی_از_منکر و الزام عمومی و امر و نهی حاکمیتی نیست.
در نتیجه، برای اجبار بر یک رفتار زشت در جامعه دو #منکِر(monker) لازم است یکی منکِر شرعی که خداست و دوم منکِر انسانی که قبول آن فعل در نزد مردم به عنوان رفتاری زشت است.
برای مثال، دزدی کردن، وقتی قابل منع عمومی وقانونی در حکومت دینی شده است که هم شرع آن را رد کرده و هم مردم. از این رو استفاده از قانون و زور برای جلوگیری از آن با اعتراض رو به رو نیست.
به پوشش زنان باز‌گردیم. در وجوب پوشش شرعی زن در اسلام تردیدی نیست اما در این‌که عموم جامعه واکثریت قاطع آنان، این شل‌حجابی‌ها را زشت و قبیح بدانند محل تردید است. از این رو، به نظر می‌رسد فراینددکار فرهنگی و تربیتی باید مبنای حرکت حکومت به سمت ترویج حجاب باشد.
اگر جامعه بشری آرام آرام به این حقیقت برسد که حجاب در قرآن نقش حمایت از خود زن را دارد و دعوت به التزام به آن در درجه نخست برای منفعت خود زن است و در نتیجه، #پوشش_شرعی #حق انسان است نه تکلیف او. سرمایه اوست نه هزینه کرد! و پوشش عامل مهمی برای #امنیت_اخلاقی فرد وجامعه است. به این امر به باور برسد و در باره این که عفاف وحجاب دو امر کاملا پیوسته به هم‌اند، آن‌گاه احتمالا بشود آرام آرام #منکر‌سازی آن رخ بدهد. واژه منکر سازی واژه شیرینی نیست. به دلم نمی‌چسبد. منظورم این است که حس انسان‌ها نسبت به آن کاملا منفی می‌شود که در این صورت دستگاه حکومتی در برخورد با آن با مقاومت مردمی و حد‌اکثری رو‌به‌رو نخواهد شد. مثلا در خصوص #عریانی زن در جامعه این #انکار وجود دارد.
به هر حال امری بسیار دقیق و پیچیده است و نباید آن را ساده‌سازی کرد و ملیون ‌ها را در برابر حکومت قرار داد.
🆔 @mohamad_ali_mirzaaei
🌐https://t.center/mohamad_ali_mirzaaei
عبدالكريم سروش؛

در عرصه‌ی جوامع دینی و فکر دینی، سه امر بیش از هرچیز با عقل ستیزه می‌کنند؛

یکی مقدس دانستن معرفت دینی است که در نتیجه‌ی آن هرگونه پرسش، سرکشی و جسارت محسوب می‌شود و لذا، اندیشه‌ی دینی از بسیاری بركات تعقل محروم می‌ماند.
دیگری، تعصب ورزیدن نسبت به عقاید تقلیدی (یعنی عقایدی که آدمی از ابتدای تولد با آنها بزرگ شده است) و بدگمانی نسبت به دستاوردهای نوین.

سومی درک غلطی از جامعیت دین داشتن و حل همه‌ی مشكلات و تعليم همه‌ی حقایق را از او(دین) انتظار بردن.

مبتلایان به این بیماری‌ها، خود از پرسیدن می‌ترسند و دیگران را هم از پرسش می‌ترسانند و هر اندیشه‌ی دیگری را به چشم شبهه می‌‌نگرند و به جای آنکه در فهم یا جذب آن بکوشند، در دفع آن می‌کوشند.
چنین است که در جوامع دینی آفات و سنت‌های نامیمونی رسوخ و رواج پیدا می‌کنند که زدودن آنها آسان نیست.

نمی‌توان کسی را به استفاده از عقل توصیه کرد اما هنگامی که او عقلش را به کار گرفت و نتایج خاصی حاصل کرد با آن نتایج مخالفت ورزید و گفت که قرار نبود به این نتایج برسی .
وقتی که به کسی گفته می‌شود؛
فکر کن یا تعقل بورز

منظور این نیست که برو و به آنجایی برس که ما می‌خواهیم. این دیگر تعقل نیست. تقليد است.
آن کسی که آدمی را به تعقل توصیه می‌کند قاعدتاً نتایج تعقل را نیز مقبول می‌شمارد.
هیچکس در هیچ عصری تضمین نداده است که عقل بشری هرگز خطا نکند و همیشه به نتایج صائب برسد. لذا هنگامی که عقل را می‌پذیریم، آن را با همین نواقص و محدودیت‌ها و خطارفتن‌هایش پذیرفته‌ایم.
درست نیست که بگوییم ما عقل را تا جایی می‌پذیریم که با عقل ما موافق و موزون است. این، پذیرفتن ِعقل خویشتن است نه پذیرفتن تعقل.
بنابراین هنگامی که آدمی را به تعقل فرا می‌خوانند، معنایش این است که نتایج این تعقل را نیز من حیث المجموع مطلوب می‌دانند و برآنند که اگر آدميان به تفکر و تعقل واداشته شوند و عقول، برهم جمع شوند و آدميان از سرکشی‌های عقل و چون و چراهای آن نترسند و در راه تفکر، جسارت ورزند بشریت مجموعاً سود خواهد کرد نه زیان.
... پرسش‌ها را نمی‌توان به حلال و حرام تقسیم کرد. سؤالاتی که در ذهن انسان می‌رویند، میهمانان او هستند و در برابر میهمانان نباید رو ترش کرد و به آنها زخم زد...

#دینداری_و_خردورزی

@dastchean