Смотреть в Telegram
کف پاهای من و تو به ورم عادت داشت زیر باران گلوله به قدم عادت داشت طعم زیبایی تو داشت اسیدی می شد پای اندیشه ی من هم به قلم عادت داشت دست من به نتوانستن خود عادت کرد مثل مژگان بلندت که به نم عادت داشت برده بودم همه جا کوله اندوه تو را لاکپشتی که به سنگینی غم عادت داشت جعفر رضاپور @dardhaykhakestary
Telegram Center
Telegram Center
Канал