Смотреть в Telegram
ما را ببند بر سر زلف رهای خویش پر ده چو بادبادکمان در هوای خویش آن دور باطلیم که یک‌عمر سر زدیم در انتهای کار خود از ابتدای خویش هرگز نمی‌رسیم به خود ما که سالهاست افتاده‌ایم در عقب جای پای خویش تنها که بی‌خطایی صیاد شرط نیست بس صیدها که مانده به جا از خطای خویش امّیدمان به لطف سرانگشتهای توست مایی که چون حباب پریم از هوای خویش باید که سینه را بدرم تا که پرکشند پروانه‌های سر زده از تنگنای خویش از خویشتن برون کنم این خویش را سپس در خویشتن ترا بنشانم به جای خویش ای صاحب دمی که در آن دم خدا شنید زان حنجر بریده نفیر صدای خویش ای آنکه در متابعت توست بعد تو هر کس بقای خویش گرفت از فنای خویش الحق که جای گریه بر آن لحظه‌ی سترگ باید بپا کنیم بساط عزای خویش ما را چه جای آنکه سلامت دهیم، خود سر ده سلام بر سر از تن جدای خویش #دانیال_مرتضوی @danialemortazavi
Telegram Center
Telegram Center
Канал