کافه کتاب

#ويكتور_فرانكل
Канал
Логотип телеграм канала کافه کتاب
@cketabПродвигать
3,51 тыс.
подписчиков
1,99 тыс.
фото
13
видео
582
ссылки
ادمین : @baahaaram ادمین بخش کتاب: @NeginMRF ( تبادل فقط با کانال های همسو +7) "با پوزش، فعلا تبادل تکی نداریم، تماس نگیرید"
#كتابخواني_هفتگي
#نقدي_بر_كتاب_هفته

#انسان_در_جستجوي_معنا
#ويكتور_فرانكل
#نهضت‌_صالحیان #مهین_میلانی
#نشر_درسا

کتاب خوب و آموزنده ای بود
بیشتر قسمت ها را که می خواندم، حس می کردم دانشجوی روانشناسی هستم و استادي در کلاس، لوگوتراپی را آموزش مي دهد. یعنی انتظارم این بود که نویسنده کمتر به معرفی روش درمانی اش می پرداخت و با مخاطب بیشتر ارتباط برقرار می کرد.
گاهی، انسان در زندگی به جایگاهی میرسد که متوجه مي شود اصلا از وضعيت خود راضی نیست و به فکر تغییر مي افتد. انگیزه ای در دل او براي پیشرفت به وجود می آيد و تغییر خودش به تنهايي خیلی خوب است. این کتاب با اینکه اصلا قصد و هدفش اين نبود ولی ناخودآگاه روی بسندگی و قناعت انسان تاثیر مي گذاشت که اگر دقت نكنيم مي تواند نكته منفي در نظر گرفته شود.
ضمنا، باید در نظر گرفت که منظور نویسنده اتفاقات و رنج هایی ست که نمی توانیم تغییرشان بدهیم مثل از دست دادن عزیزان.

ارسالي از @Arman_daei

لينك گروه #كتاب_هفته :
‌‏https://telegram.me/joinchat/BclRPD2-wnaDBoNbHLuiQg

‌‏@CKETAB📚☕️
#كتابخواني_هفتگي
#نقدي_بر_كتاب_هفته

#انسان_در_جستجوي_معنا
#ويكتور_فرانكل
#نهضت‌_صالحیان #مهین_میلانی
#نشر_درسا

یکی از اسم هایی که فرانکل برای کتاب معنادرمانی درنظرداشته، "درهرشرایطی به زندگی بله بگو" بوده است. زندگی وقتی هست، درآن درد، رنج، اسارت، بیماری، پیری، مرگ و... هم هست. این که چگونه با این ها مواجه می شویم، مهم است. اجبارها و ضرورت ها ازساده ترین نوعشان در زندگی روزمره گرفته تا بدترین حادثه ها چون جنگ و بیماری لاعلاج و... بر این زندگی، وقتی هست، وارد می آیند، ودر این مسیر آنچه انسان را ازبقیه موجودات متمایز می کند، در کنار عقل و قدرت نطقش، "قدرت انتخاب" اوست.

انسان می تواند در برابر محرک ها به جای "واکنش" پاسخ بدهد، چرا؟ چون انسان فقط محصول ژن، غریزه، تربیت، شرطی شدگی ها و محیط نیست؛ صاحب "آگاهی" هم هست یا می تواند بشود. انسان موجودی ست که می تواند در خلق خویشتن مشارکت کند. فرانکل جمله ای را ازکرکگارد فیلسوف دانمارکی به یاد می آورد: "مبادا ازاین که خویشتن حقیقی خودت شوی ناامید گردی."
انتخاب پاسخ به محرک به جای واکنش، فضایی را برای انسان به وجود می آورد که دراین فضا می تواند سنجیده ترفکر و احساس و عمل کند و هرچه سنجیده تر، موثرتر. همیشه به یادداشته باشیم واکنش های شرطی شده ما به محرک، بسیاری ازمواقع نسنجیده اند و این شتابزدگی در"تصویرکوچک" این لحظه ی واکنش، "تصویربزرگتر" رامخدوش می کند. تصویر بزرگتر را به یاد داشته باشیم که بعد و فرداست و فردایی دیگر و آن را با واکنش شتابزده این لحظه مخدوش نکنیم. این در نظر داشتن "تصویربزرگتر" به فرانکل کمک می کند که در میان آن همه شکنجه و درد و رنج همچنان "امید" داشته باشد.

درنهایت درسی كه از معناجویی فرانکل گرفته مي شود: اراده معطوف به لذت فروید و اراده معطوف به قدرت آدلر در نهایت راه به جای چندان رضایتمندانه سالمی نمی برد؛ اما اراده معطوف به معنای فرانکل راه به این رضایت سالم خواهد برد.

ارسالي از moin davoodi

لينك گروه #كتاب_هفته :
‌‏https://telegram.me/joinchat/BclRPD2-wnaDBoNbHLuiQg

‌‏@CKETAB📚☕️
#كتابخواني_هفتگي
#نقدي_بر_كتاب_هفته

#انسان_در_جستجوي_معنا
#ويكتور_فرانكل
#نهضت‌_صالحیان #مهین_میلانی
#نشر_درسا

فرانکل با پایه گذاری مکتب روان درمانی خود بر «لوگوتراپی یا معنی درمانی بر معنی هستی انسان و جستجوی او برای رسیدن به این معنی تاکید دارد. بنابر اصول لوگوتراپی، تلاش برای یافتن معنی در زندگی اساسی ترین نیروی محرکه هر فرد در دوران زندگی او است» و لذا معنی جویی به عنوان نیرویی متضاد با «لذت طلبی» فرویدی و «قدرت طلبی» آدلری، اولین پایه معنی درمانی به شمار می آید. از آنجا که «معنای بی پایان زندگی، رنج و محرومیت و مرگ را نیز فرا می گیرد، در واقع همین لحظات سخت است که ارزش درونی هر فرد را محک می زند». به دیگر سخن، اگر زندگی دارای مفهومی باشد، رنج هم باید معنا داشته باشد و اساسا زندگی بشر بدون رنج و مرگ کامل نخواهد شد، پس نباید رنج و مرگ را امری مذموم شمرد و برای از بین بردن آن تلاش کرد بلکه می بایست جایگاه واقعی هریک را شناخت و آن را در جای خود پذیرفت. از این روی، لوگوتراپی می کوشد فرد را قادر به ساختن خود و جهان پیرامونش نماید تا چنان زندگی کند که گویی بار دومی است که دنیا آمده و اینک در صدد رفع خطاهایی است که در زندگی نخست مرتکب شده بود.

لينك گروه #كتاب_هفته :
‌‏https://telegram.me/joinchat/BclRPD2-wnaDBoNbHLuiQg

‌‏@CKETAB📚☕️
#كتابخواني_هفتگي
#برشي_از_كتاب_هفته

#انسان_در_جستجوي_معنا
#ويكتور_فرانكل
#نهضت‌_صالحیان #مهین_میلانی
#نشر_درسا

داستایوفسکی می گوید :«من تنها از یک چیز می ترسم و ان اینکه شایستگی رنجهایم را نداشته باشم»پس از اشنایی با اسیرانی که رفتارشان در اردوگاه رنجها و مرگشان شاهدی بر این واقعیت بود که اخرین ازادی را هرکز نمی توان از دست داد به یاد گفته داستایوفسکی می افتم.زیرا به چشم می دیدم که انان ارزش رنجهایشان را دارند... حکایت از یک عظمت درونی بکر داشت و همین ازادی معنوی بود که زندگی را پرمعنا و با هدف می ساخت...

ارسالي از Farima

لينك گروه #كتاب_هفته :
‌‏https://telegram.me/joinchat/BclRPD2-wnaDBoNbHLuiQg

‌‏@CKETAB📚☕️
#كتابخواني_هفتگي
#برشي_از_كتاب_هفته

#انسان_در_جستجوي_معنا
#ويكتور_فرانكل
#نهضت‌_صالحیان #مهین_میلانی
#نشر_درسا

فرانکل درباره ی هم بندان خود می نویسد:
بیچاره آن کس که می پنداشت زندگی دیگر برایش معنایی ندارد، نه هدفی داشت و نه انگیزه و مقصودی، چیزی او را به زندگی گره نمی زد و چون کار به اینجا می رسید دیگر کارش ساخته بود.

ارسالي از @m_a_Valarmorghulis313

لينك گروه #كتاب_هفته :
‌‏https://telegram.me/joinchat/BclRPD2-wnaDBoNbHLuiQg

‌‏@CKETAB📚☕️
#كتابخواني_هفتگي
#برشي_از_كتاب_هفته

#انسان_در_جستجوي_معنا
#ويكتور_فرانكل
#نهضت‌_صالحیان #مهین_میلانی
#نشر_درسا

به خوبی دیده شده است که شوخی بیش از هر چیز دیگري در ساخت بشر، می تواند انسان را از شرایط سخت موجود جدا سازد و به او توانی ببخشد تا در برابر هرگونه سختی ها و زشتی ها برخيزد.

ارسالي از @Fatemeh_hjv

لينك گروه #كتاب_هفته :
‌‏https://telegram.me/joinchat/BclRPD2-wnaDBoNbHLuiQg

‌‏@CKETAB📚☕️
#كتابخواني_هفتگي
#برشي_از_كتاب_هفته

#انسان_در_جستجوي_معنا
#ويكتور_فرانكل
#نهضت‌_صالحیان #مهین_میلانی
#نشر_درسا

همه چیز را می توان از یک انسان گرفت مگر یک چیز : آخرین آزادی بشر را در گزینش رفتار خود در هر شرایط موجود و گزینش راه خود.

ارسالي از @RoMiNaBt

لينك گروه #كتاب_هفته :
‌‏https://telegram.me/joinchat/BclRPD2-wnaDBoNbHLuiQg

‌‏@CKETAB📚☕️
#كتابخواني_هفتگي
#برشي_از_كتاب_هفته

#انسان_در_جستجوي_معنا
#ويكتور_فرانكل
#نهضت‌_صالحیان #مهین_میلانی
#نشر_درسا

در اردوگاه کار اجباری،در این آزمایشگاه انسانی و در آنجایی که انسانیت به محک کشیده شد،بطور مثال ما شاهد و ناظر زندگی رفقایی بودیم که بعضی از آنها چون درندگان و پاره ای دیگر چون قدیسین رفتار می کردند.انسان هر دو استعداد و توان را در درون خود داردو اینکه کدامیک شکوفا شود و تحقق پذیرد بیشتر بستگی به تصمیم فرد دارد تا شرایط و اوضاع و احوالی که در آن قرار گرفته است.
نسل ما نسلی واقع بین است.ما کم کم بجایی رسیده ایم که انسان را همانگونه که واقعاً هست،ببینیم و بشناسیم.
انسان از یکسو،همان موجودی است که اتاق گاز و کوره های آدم سوزی آشویتس را ساخته و از دیگر سو،همان موجودی که با جرأت و شهامت با یاد نام خداوند و خواندن دعای "شمایسراییل"به کوره های آدم سوزی پا نهاده است.
(دعای شمایسراییل،دعای روزانه ی یهودیان که از سفر تثنیه برداشته شده است)

ارسالي از محسن ع

لينك گروه #كتاب_هفته :
‌‏https://telegram.me/joinchat/BclRPD2-wnaDBoNbHLuiQg

‌‏@CKETAB📚☕️
#كتابخواني_هفتگي
#برشي_از_كتاب_هفته

#انسان_در_جستجوي_معنا
#ويكتور_فرانكل
#نهضت‌_صالحیان #مهین_میلانی
#نشر_درسا

من تنها یک چیز را می دانستم که در اینجا اموخته ام و ان اینکه عشق از جسم معشوق هم بس فراتر می رود ومعنای ژرف خود را در هستی معنوی شخص و در درون او می یابد.حال دیگر فرقی نمی کند که معشوق حاضر باشد یا نباشد مرده باشد یا زنده این دیگر اهمیتی ندارد...

ارسالي از @ed1993

لينك گروه #كتاب_هفته :
‌‏https://telegram.me/joinchat/BclRPD2-wnaDBoNbHLuiQg

‌‏@CKETAB📚☕️
#كتابخواني_هفتگي
#برشي_از_كتاب_هفته

#انسان_در_جستجوي_معنا
#ويكتور_فرانكل
#نهضت‌_صالحیان #مهین_میلانی
#نشر_درسا

اگر زندگی کردن رنج بردن است برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت...

ارسالي از @sponjebob1991

لينك گروه #كتاب_هفته :
‌‏https://telegram.me/joinchat/BclRPD2-wnaDBoNbHLuiQg

‌‏@CKETAB📚☕️
کافه کتاب
#كتابخواني_هفتگي #معرفي_كتاب_هفته #انسان_در_جستجوي_معنا #ويكتور_فرانكل #نهضت‌_صالحیان #مهین_میلانی #نشر_درسا ‌‏@CKETAB📚☕️
#كتابخواني_هفتگي
#معرفي_كتاب_هفته

#انسان_در_جستجوي_معنا
#ويكتور_فرانكل
#نهضت‌_صالحیان #مهین_میلانی
#نشر_درسا

ویکتور فرانکل در این کتاب سعی دارد اهمیت جستجو و یافتن معنا در زندگی را برای مخاطب خود روشن کند. برای این کار (در بخش اول کتاب که بیش از نیمی از آن است) با تجربیات شخصی خودش از اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها -که حدود سه‌چهار سال از عمرش را در آنجا سپری کرده- شروع می‌کند. روایت هولناکی از رنج‌های طاقت‌فرسای زندگی در بند را بیان می‌کند و در طول داستانش نشان می‌دهد که چگونه افرادی که می‌توانستند معنایی برای ادامه زندگی و حتی معنایی برای رنج کشیدن‌شان بیابند، هم سختی‌ها را راحت‌تر تحمل می‌کردند و هم شانس زنده ماندن‌شان بیشتر از بقیه بود. فرانکل عمیقا اعتقاد دارد که انسان -حتی انسانِ در بند که امکان انتخاب‌های زیادی ندارد و فرصت زندگی فعال و خلاقانه از او گرفته شده است- خودش مسیر زندگی و رشد معنوی خود را انتخاب می‌کند. به عقیده‌ی او همین نوع انتخاب‌های فردی بود که بعضی‌ها را وا می‌داشت راسخ و محکم با سرنوشت، رنج‌هایشان و حتی مرگ روبرو شوند درحالیکه بعضی دیگر گرفتار ناامیدی و سقوط معنوی می‌شدند.

در قسمت دوم کتاب، فرانکل به صورت خیلی خلاصه مبانی روش لوگوتراپی (یا همان معنا درمانی) در روان‌درمانی را بیان می‌کند. با وجود اینکه بخش دوم کتاب بسیار خلاصه و فشرده نوشته شده است ولی بیان تجربه‌های ناب نویسنده در بخش ابتدایی کتاب کمک زیادی به جا افتادن مطلبِ مورد نظر نویسنده کرده است. مهمترین ایده‌ای که فرانکل بر آن تاکید می‌کند این است که: «تلاش برای یافتن معنی در زندگی اساسی‌ترین نیروی محرکه هر فرد در دوران زندگی اوست.»

لينك گروه #كتاب_هفته :
‌‏https://telegram.me/joinchat/BclRPD2-wnaDBoNbHLuiQg

‌‏@CKETAB📚☕️
کافه کتاب
#معرفی_کتاب #انسان_در_جستجوي_معني #ويكتور_فرانكل #نهضت_صالحيان #مهين_ميلاني @CKETAB📚☕️
#معرفی_کتاب

#انسان_در_جستجوي_معني
#ويكتور_فرانكل
#نهضت_صالحيان
#مهين_ميلاني

چرا خود کشی نمیکنید؟

دکتر فرانکل روانپزشک، نويسنده ، گاهي از بيماران خود که از اضطراب ها و دردهاي کوچک و بزرگ رنج مي برند و شکوه مي کنند مي پرسد ، «چرا خودکشي نمي کنيد؟» او اغلب مي تواند از پاسخ بيماران خط اصلي روان درماني خويش را بيابد. در زندگي هر کسي ، چيزي وجود دارد. در زندگي يک نفر عشق وجود دارد که او را به فرزندانش پيوند مي دهد؛ در زندگي ديگري ، استعدادي که بتواند آن را بکار گيرد؛ در زندگي سومي ، شايد تنها خاطره هاي کشداري که ارزش حفظ کردن دارد. يافتن اين رشته هاي ظريف يک زندگي فرو پاشيده ، به شکل يک انگاره استوار ، از معنا و مسئوليت هدف و موضوع مبارزه طلبي «لوگوتراپي» است، که تعبير دکتر فرانکل « از تحليل اگزيستانسياليستي» نوين (هستي درماني) است.

در اين کتاب ، دکتر فرانکل تجربه اي را که منجر به کشف «لوگوتراپي» شد توضيح مي دهد. وي مدت زيادي در اردوگاه کار اجباري اسير بود که تنها وجود برهنه اش براي او باقي ماند و بس. پدر ، مادر، برادر و همسرش يا در اردوگاه ها جان سپردند و يا به کوره هاي آدم سوزي سپرده شدند. خواهرش تنها بازمانده اين خانواده بود که از اردوگاه هاي کار اجباري جان سالم بدر برد. او چگونه زندگي را قابل زيستن مي دانست؟ در حاليکه همه اموالش را از دست داده بود؛ همه ارزش هايش ناديده گرفته شده بود ؛ از گرسنگي و سرما و بي رحمي رنج مي برد و هر لحظه در انتظار مرگ بود. او به راستي چگونه زنده ماند؟ پيام چنين روانکاوي که خود با چنان شرايط خوفناکي روياروي بوده است، شنيدن دارد. اگر کسي بتواند به شرايط انساني ما عاقلانه و با دلسوزي بنگرد ؛ اين شخص بي ترديد بايد دکتر فرانکل باشد. واژه هايي که از دل دکتر فرانکل بر مي خيزد ، بر دل مي نشيند. چون بر تجربه هاي بسيار ژرف استوار است. صادقانه و ژرف تر از آن است که انسان کوچکترين رنگي از فريب در آن ببيند. پيامهاي او والاست و ارزنده. و کارهايش به خاطر موقعيت کنوني او در دانشکده پزشکي دانشگاه وين ، و به علت آوازه کلينيک هاي «لوگوتراپي» که امروزه در بسياري از سرزمين ها با الگو برداري از پلي کلينيک شناخته شده ي عصب شناسي او در وين آغاز به کار مي کند، شهرت جهاني دارد.
انسان نمي تواند نظريه و شيوه کار ويکتور فرانکل را با کار زيگموند فرويد سنجش و مقايسه نکند. فرويد ريشه ي اين «اختلال هاي » پريشان کننده را در « اضطرابي» مي يابد که در اثر «انگيزه هاي» «تعارضي» و «نا آگاه» به وجود آمده است. اما فرانکل «نوروزها»را بر چند نوع مي داند و برخي از آنها را (روان نژندي نئوژنيک) ، نتيجه ناتواني بيمار در پيدا کردن معنا و مسئوليتي در زندگي خويش مي داند. فرويد بر «ناکامي» در زندگي جنسي تاکيد دارد، اما فرانکل بر «ناکامي» در «معنا خواهي» . امروزه در اروپا روان شناسان و روان پزشکان آشکارا از فرويد روي برگردانده و به «هستي درماني» روي آورده اند که مکتب «لوگوتراپي» يکي از آنهاست.يکي از ويژگي هاي ديد گنجاي فرانکل اين است که هرگز فرويد را رد نمي کند ، بلکه روش خود را بر آنچه او انجام داده است بنا مي نهد. او حتي با ساير شکل هاي «هستي درماني» نيز سر ستيز ندارد، بلکه به آنان خوشامد گفته و از در خويشي در مي آيد.

داستان اين کتاب گر چه کوتاه است، ولي بسيار هنرمندانه و گيراست. دکتر فرانکل در جايي از داستان، فلسفه «لوگوتراپي» خود را به خواننده مي شناساند، او آن را چنان ملايم به داستان پيوند مي دهد که خواننده تنها پس از به پايان رسانده کتاب به ژرفاي نوشته او پي مي برد و مي بيند که ديگر اين بخش از کتاب دنباله داستان سبعيت اردوگاه هاي کار اجباري نيست. خواننده از همين زندگي نامه دردناک بسياري چيزها مي آموزد. خواننده فرا مي گيرد، که انسان هنگامي که به ناگهان احساس مي کند که « چيزي براي از دست دادن به جز بدن مسخره شده ي برهنه اش ندارد، چه مي کند.» با توصيفي که فرانکل از آميخته «هيجان» و « بي احساسي» به ما مي دهد، روح انسان تسخير مي شود، نخستين چيزي که به نجات انسان مي آيد، کنجکاوي سرد جدا مانده اي است که انسان را متوجه سرنوشت خود مي کند. پس از آن به کار بستن شگردهايي براي حفظ باقيمانده زندگي، با آنکه شانس زنده ماندن بسيار ناچيزست. گرسنگي ، تحقير، ترس و خشم ژرف ناشي از بي دادگري را هاله هايي از افراد محبوب و مورد علاقه ، مذهب ، شوخ طبعي و حتي زيبايي هاي آرام بخش طبيعت مانند يک درخت يا غروب آفتاب قابل تحمل مي کند.

ادامه👇🏻👇🏻👇🏻