کافه کتاب

#انسان_در_جستجوي_معني
Канал
Логотип телеграм канала کافه کتاب
@cketabПродвигать
3,51 тыс.
подписчиков
1,99 тыс.
фото
13
видео
582
ссылки
ادمین : @baahaaram ادمین بخش کتاب: @NeginMRF ( تبادل فقط با کانال های همسو +7) "با پوزش، فعلا تبادل تکی نداریم، تماس نگیرید"
کافه کتاب
#معرفی_کتاب #انسان_در_جستجوي_معني #ويكتور_فرانكل #نهضت_صالحيان #مهين_ميلاني @CKETAB📚☕️
#معرفی_کتاب

#انسان_در_جستجوي_معني
#ويكتور_فرانكل
#نهضت_صالحيان
#مهين_ميلاني

چرا خود کشی نمیکنید؟

دکتر فرانکل روانپزشک، نويسنده ، گاهي از بيماران خود که از اضطراب ها و دردهاي کوچک و بزرگ رنج مي برند و شکوه مي کنند مي پرسد ، «چرا خودکشي نمي کنيد؟» او اغلب مي تواند از پاسخ بيماران خط اصلي روان درماني خويش را بيابد. در زندگي هر کسي ، چيزي وجود دارد. در زندگي يک نفر عشق وجود دارد که او را به فرزندانش پيوند مي دهد؛ در زندگي ديگري ، استعدادي که بتواند آن را بکار گيرد؛ در زندگي سومي ، شايد تنها خاطره هاي کشداري که ارزش حفظ کردن دارد. يافتن اين رشته هاي ظريف يک زندگي فرو پاشيده ، به شکل يک انگاره استوار ، از معنا و مسئوليت هدف و موضوع مبارزه طلبي «لوگوتراپي» است، که تعبير دکتر فرانکل « از تحليل اگزيستانسياليستي» نوين (هستي درماني) است.

در اين کتاب ، دکتر فرانکل تجربه اي را که منجر به کشف «لوگوتراپي» شد توضيح مي دهد. وي مدت زيادي در اردوگاه کار اجباري اسير بود که تنها وجود برهنه اش براي او باقي ماند و بس. پدر ، مادر، برادر و همسرش يا در اردوگاه ها جان سپردند و يا به کوره هاي آدم سوزي سپرده شدند. خواهرش تنها بازمانده اين خانواده بود که از اردوگاه هاي کار اجباري جان سالم بدر برد. او چگونه زندگي را قابل زيستن مي دانست؟ در حاليکه همه اموالش را از دست داده بود؛ همه ارزش هايش ناديده گرفته شده بود ؛ از گرسنگي و سرما و بي رحمي رنج مي برد و هر لحظه در انتظار مرگ بود. او به راستي چگونه زنده ماند؟ پيام چنين روانکاوي که خود با چنان شرايط خوفناکي روياروي بوده است، شنيدن دارد. اگر کسي بتواند به شرايط انساني ما عاقلانه و با دلسوزي بنگرد ؛ اين شخص بي ترديد بايد دکتر فرانکل باشد. واژه هايي که از دل دکتر فرانکل بر مي خيزد ، بر دل مي نشيند. چون بر تجربه هاي بسيار ژرف استوار است. صادقانه و ژرف تر از آن است که انسان کوچکترين رنگي از فريب در آن ببيند. پيامهاي او والاست و ارزنده. و کارهايش به خاطر موقعيت کنوني او در دانشکده پزشکي دانشگاه وين ، و به علت آوازه کلينيک هاي «لوگوتراپي» که امروزه در بسياري از سرزمين ها با الگو برداري از پلي کلينيک شناخته شده ي عصب شناسي او در وين آغاز به کار مي کند، شهرت جهاني دارد.
انسان نمي تواند نظريه و شيوه کار ويکتور فرانکل را با کار زيگموند فرويد سنجش و مقايسه نکند. فرويد ريشه ي اين «اختلال هاي » پريشان کننده را در « اضطرابي» مي يابد که در اثر «انگيزه هاي» «تعارضي» و «نا آگاه» به وجود آمده است. اما فرانکل «نوروزها»را بر چند نوع مي داند و برخي از آنها را (روان نژندي نئوژنيک) ، نتيجه ناتواني بيمار در پيدا کردن معنا و مسئوليتي در زندگي خويش مي داند. فرويد بر «ناکامي» در زندگي جنسي تاکيد دارد، اما فرانکل بر «ناکامي» در «معنا خواهي» . امروزه در اروپا روان شناسان و روان پزشکان آشکارا از فرويد روي برگردانده و به «هستي درماني» روي آورده اند که مکتب «لوگوتراپي» يکي از آنهاست.يکي از ويژگي هاي ديد گنجاي فرانکل اين است که هرگز فرويد را رد نمي کند ، بلکه روش خود را بر آنچه او انجام داده است بنا مي نهد. او حتي با ساير شکل هاي «هستي درماني» نيز سر ستيز ندارد، بلکه به آنان خوشامد گفته و از در خويشي در مي آيد.

داستان اين کتاب گر چه کوتاه است، ولي بسيار هنرمندانه و گيراست. دکتر فرانکل در جايي از داستان، فلسفه «لوگوتراپي» خود را به خواننده مي شناساند، او آن را چنان ملايم به داستان پيوند مي دهد که خواننده تنها پس از به پايان رسانده کتاب به ژرفاي نوشته او پي مي برد و مي بيند که ديگر اين بخش از کتاب دنباله داستان سبعيت اردوگاه هاي کار اجباري نيست. خواننده از همين زندگي نامه دردناک بسياري چيزها مي آموزد. خواننده فرا مي گيرد، که انسان هنگامي که به ناگهان احساس مي کند که « چيزي براي از دست دادن به جز بدن مسخره شده ي برهنه اش ندارد، چه مي کند.» با توصيفي که فرانکل از آميخته «هيجان» و « بي احساسي» به ما مي دهد، روح انسان تسخير مي شود، نخستين چيزي که به نجات انسان مي آيد، کنجکاوي سرد جدا مانده اي است که انسان را متوجه سرنوشت خود مي کند. پس از آن به کار بستن شگردهايي براي حفظ باقيمانده زندگي، با آنکه شانس زنده ماندن بسيار ناچيزست. گرسنگي ، تحقير، ترس و خشم ژرف ناشي از بي دادگري را هاله هايي از افراد محبوب و مورد علاقه ، مذهب ، شوخ طبعي و حتي زيبايي هاي آرام بخش طبيعت مانند يک درخت يا غروب آفتاب قابل تحمل مي کند.

ادامه👇🏻👇🏻👇🏻