🟤 فارسیزبانان قبل از ورود قهوه به ایران رنگ قهوهای را چه میگفتند؟ ☕️ در زبان فارسی کاربرد واژۀ عربی
«قهوه» از قرن ششم و در معنای اصلی آن (شراب) آغاز شده... . نخستین شاهد رنگواژۀ «قهوهای» از دورۀ قاجار (قرن سیزدهم) است که شواهد آن بسیار اندک است و میتوان استنباط کرد که هنوز عمومیت نیافتهاست... . ناصرالدینشاه نیز برای اشاره به رنگ پوست چند زن جامائیکایی گفتهاست «به رنگ قهوۀ نپخته بودند». در قرن چهاردهم هم شواهد «قهوهای» انگشتشمار است. بنابراین، بهنظر میرسد رواج این کلمه پس از ۱۳۰۰ هجری شمسی بودهاست.
قدما برخی طیفهای قهوهای را
«سرخ» میگفتهاند. سرخ ظاهراً شامل قهوهای میانه، قهوهای سیر و قهوهای تیره بودهاست. قهوهای تیره را ترکیبی از سرخ و سیاه میدانستند و قهوهای بسیار تیره (قهوهای سوخته) را
«سیاه» میگفتهاند. برخی طیفهای روشن قهوهای و نیز نارنجی را زرد محسوب میکردهاند. طیفهایی از قهوهای را
«آتشی»،
«بور» (احتمالاً همریشه با brown انگلیسی)،
«خرمایی» (خرماگون) و
«ناری» (ناریه) مینامیدهاند (گرچه ناری را نوعی زرد تلقی میکردند).
«صندلی» نیز -که رنگ یکی از گنبدها در
هفتپیکر #نظامی_گنجوی است- قهوهای بوده و ظاهراً استنباط قدما از این نام بیشتر قهوهای روشن و میانه بودهاست. در اشاره به این رنگ «خاک صندلسای»، «خاک صندلفام» و «صندلگون» نیز آوردهاست. درمیان رنگواژههای عربیِ متداول در فارسی،
«اَشقَر» -که نوعی زرد دانسته میشد- برای طیفهایی از قهوهای و نارنجی و احتمالاً زرد بهکار میرفته، و
«اَغبَر»، گاه در کنار معانی دیگر خود، بر قهوهای نیز دلالت میکردهاست. همچنین، برای اسبهای قهوهایرنگ، «بور»،
«کُمِیت»،
«کَهَر»، و
«کّرَن» (کَرَنگ/کَرَند) بهکار میرفتهاست (
«یکران» نیز بهمعنی اسبی به رنگ نارنجی روشن بودهاست و این اسب را «اَشقَر» نیز میگفتند).
خلاصهای از: سعید لَیان (پژوهشگر گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی)، مقالۀ «فارسیزبانان قبل از ورود قهوه به ایران رنگ قهوهای را چه میگفتند؟»، در:
به یاد ایرج افشار (دفتر دوم)، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۲، ص ۷۸۱–۸۳۲.
پیوند اصل مقاله و نگارههای مربوط به آن در کانال «حاصل اوقات»#رنگ_واژه#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی@cheshmocheragh