نوشتن برای نوشتن*
شروع نوشتن همیشه برایم دشوار است؛ ولی به قول جولیا کامرون: نباید ترسید باید کلمات را روی صفحهی خالی رها کرد.
یا به قول مولانا:
هیچ آدابی و ترتیبی مجو
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
نوشتن هم همین است، نباید آن را برای خودمان سخت کنیم. نباید چنان درگیر قوانین و قواعد بشویم که از اصل نوشتن باز بمانیم.
اگر هدف ما نوشتن باشد نه نویسنده شدن، میتوانیم آزاد و رها بنویسیم؛ ولی وقتی نگرشمان محصولمحور میشود، به جای لذت از نوشتن دچار ترس و اضطراب میشویم. ترسی که میان ما و نوشتن فاصله میاندازد و حتی ممکن است ما را برای همیشه از هم جدا کند.
از زمان آغازیدن خوانش مجدد «حق نوشتن» بارها این سوالات را از خودم پرسیدهام:
من چه جور نویسندهای هستم؟ هدفم از نوشتن چیست؟ چاپ کتاب و شهرت یا نه صرفا نوشتن برای نوشتن.
در شروع مسیر زمانی که نوشتن را آغازیدم، هدفم تنها نوشتن داستان و رمان و چاپ کتاب بود، فقط دوست داشتم بنویسم و منتشر کنم حتی اگر شده مانند خالق رمانها کشمنی در اینستاگرام.
اما هرچه در این مسیر جلوتر رفتم، بهویژه از زمانیکه به واسطهی استاد کلانتری با بزرگانی چون جولیا کامرون، بهار رهادوست، رضا بابایی ... آشنا شدم، فهمیدم نوشتن مهمتر و ارزشمندتر از صرفاً یدک کشیدن نام نویسنده یا چاپ اثر و شهرت است؛ نوشتن، اکسیژن است و باید آن را نفس کشید.
هرچه بیشتر در مسیر نویسندگی گام بر میدارم بیشاز پیش به این جملهی رضا بابایی ایمان میآورم: « نوشتههای ما بیش از آنکه برای دیگران سودمند باشد، برای خود ما مفید است. اینکه کسی نوشتهی ما را بخواند یا نخواند، آنقدر مهم نیست که اصل نوشتن مهم است. چون ما تا ننویسیم، نمیدانیم چه میدانیم و چه نمیدانیم.»
*حق نوشتن| اثر جولیا کامرون
#وحیده_ماهانی
#یادداشت_روزانه