لالا، لالا... عزیز مادر لالا... . لالا، لالا... غنچه پدر لالا... . لالا، لالا ... گل پَرپَر لالا… . لالا، لالا علی اصغر لالا.
مادر در گهوارهات آرام بخواب!
نمیدانم چرا امشب بوی کربلا می دهد لالایی هایم.
مادر بخواب؛ نمی خواهم امشب خون دلم را ببینی.
عزیز مادر بخواب. علی کوچکم بخواب!
نمیفهمم مادر چرا امشب این همه بیتابی و گریه میکنی مادر؟ نکند تو هم فهمیدهای امشب در آسمان غوغا است و ستارگان برای کی جشن تولد گرفتهاند؟ امشب آسمان قصد دارد خودش را روی شانه های زمین سبک کند.
گل پسرم این باران نیست؛ اشک های ملائکه است برای تطهیر خاک. می دانی کودکم، امشب عشق به دنیا میآید؛ با همه کودکیاش، با همه کوچکیاش امشب، شیرین ترین خوابِ این دنیای آشفته است.
می دانم که فهمیدهای مادر، بگذار قصه تشنه ترین لب های کوچک دنیا را برایت نگویم!
بگذار اندوهام را در گهواره علی اصغر بخوابانم!
بگذار از ماهیهای بیرون از آب چیزی نگویم!
لالا،لالا… لالا ... .
نمیدانم چرا بغضم شکست مادر!
تشنگیات را پنهان کن عزیز مادر! امشب تشنگی تازه به دنیا میآید. امشب آب برای همیشه تلخ می شود.
آرام بخواب عزیز دردانه پدر.
#دلنوشته ای از خانم فاطمه سلیمی
@bubsj