حکایت شصتوهشتم
و گفت: اگر در زاویه درویشی ساغر خمرخوارگان یابید او را نصیحت کنید و دعوتش کنید برفق و با او درشتی مکنید و اگر درمی سیم یا حبهای سیم یابید بر رگویی بسته آن درمگانه به آتش گرم کنید و پیشانی و پهلوی او را داغ کنید تا فضیحتی شود.
(چشیدن طعم وقت، ص۲۰۲)
ابوسعید بهکرات نشان دادهاست که اعمالی چون شرب خمر و لغزشهای مقطعی مردان و زنان را در ارتباط با یکدیگر به دیده اغماض مینگرد اما در مواجهه با اموری چون ریا، بیعدالتی، دروغ، تصرف در اوقاف و دلبستگی بیمارگونه به زر و سیم بسیار سختگیر است. آن چشمپوشی و مدارا و این عدم تحمل و مخالفت قاطع بیحکمتی نیست. دو دلیل واضح واکنشهای متفاوت او میتواند اینها باشد:
اول این که او - دستکم در این زمینه - ساحت شخصی و فردی زندگی آدمها را از ساحت اجتماعیشان جدا میکند؛ بنابراین تا زمانی که سخنان و اعمال کسی ضرر یا آسیب جدی به دیگران نرساند کاری به کارش ندارد.
دوم هم اینکه به پیآمد و حاصل اعمال بیشتر از خود آنها اهمیت میدهد. به عبارت دیگر هیچ چیز از نظر او صرفا و ذاتا بد یا خوب نیست. مهم این است که آن چیز در جنب شرایطی که میپذیرد به چه نتیجهای منجر میشود
در این نگاه ساغر خمرخوارگان که مجازا "مستی" را تداعی میکند ابزار یا واسطه خطایی شخصی است که اولا ثمری چون "راستی" دارد، ثانیا فعلی است که لطمه بزرگی به کسی نمیزند و به قول حافظ "آزار کسش در پی نیست". بیآبرویی ناشی از آن هم صرفا دامن کسی را میگیرد که مرتکب آن شده؛ اتفاقی که از منظر ملامتیان به فال نیک هم گرفته میشود و بخشی از لوازم سلوک معنوی است. درحالیکه دنیاطلبی و مالدوستی حتی اگر در حد پنهانکردن درمگانهای کمبها در رگویی(پارچهای) باشد قابل تحمل نیست. چون در ساحت فردی خبر از عدم توکل میدهد و تعلق به دنیا را تقویت میکند و در ساحت اجتماعی نشانگر پایمال شدن حقی است؛ آن که سکهای را پنهان میکند قطعا نمیخواهد بقیه از این قضیه باخبر شوند. دلیل این عدم تمایل هم میتواند این باشد که آن سکه متعلق به او نیست یا از طریقی به دست آمده که از چشم اکثریت مردم مشروعیت ندارد. بنابراین نباید دیده شود.
ابوسعید که غالبا بر حفظ آبروی مردمان تاکید میکند و خود نیز خطاهای دیگران را ندیده میگیرد در اینجا سفارشی دیگر دارد و حکمی دیگر میدهد. او میگوید: بی هیچ پروایی آبروی چنین کسی را ببرید. آن سکه را داغ کنید و بر پیشانی و پهلوی او بگذارید تا همگان بدانند با چه کسی سر و کار داشتهاند. از دید ابوسعید آسیب چنین کسی بهمراتب از آن که در خفا شرابی نوشیده یا مست و خراب بر راه اوفتاده بیشتر است. او که دعوی زهد هم دارد اگر در ملاء عام مفتضح نشود دیری نمیگذرد که جامه دیگر میکند و در همان حال که اشکریزان خلق را به تقوای الهی میخواند، باغ چهار هزار متری ازگل را هم در رگو میپیچد.
@booyedelkhoshi