@BOOK_LIFE هر وقت با پدر ومادرم رفتهام جائی،
همیشه مادرم پشت سرمان راه رفته است.
هیچوقت نشد که حتی شانه به شانهمان هم راه برود.
مادر چرا اینهمه عقب میمونی؟
زن همیشه باید پشت سر مرد راه بره پسرم.
ولی مادر انگار من شنیدم که زنا میباس جلو باشن.
مادرم تو چشمهام نگاه میکند:
نه مادر، ما با اونا خیلی فرق داریم.
پیله میکنم تا خوب بفهمم که قضیه از چه قرار است:
آخه چه فرقی داریم مادر؟
مادر خودش را راحت می کند:
گناه داره.
ولی من به این سادگی دست بردار نیستم:
گناه؟
مادرم کم حوصله شده است:
گناه که نه، ولی خب این رسم ورسوم ماس
از حرف های مادرم سر در نمیآورم.
یعنی اصلا به عقلم جور در نمیآید...
همسایهها |
#احمد_محمود