Смотреть в Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عمری مدارا با بتی نامهربان کردم مرغ دلم را تا ابد بی آشیان کردم عاشق شدم بر چشم فتّانی و بعد از آن قطع نظر از هر پری دل سِتان کردم زخم زبانها خوردم امّا بهر وصل او دائم دعا با چشم تر وقت اذان کردم بنگر عجب حتّی من ایّوب پیمبر را از صبر خود انگشت حیرت بر دهان کردم با آهی از  اعماق دل، شد آسمان ابری هر جا شکایت از غمش با این و آن کردم با شاعری شاید شود رامم ! به این امید امروز تیر آخرین را در کمان کردم نامش عیان مانده ست در قلبم ولی اینبار در شعر خود با نقطه چین آن را نهان کردم از من مخواه ای عقل، دل را صد هزاران بار تا دست بردارد از عشقش امتحان کردم می میرم آخر از غم دوری و مسرورم در شعرهایم عشق او را جاودان کردم #حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
Telegram Center
Telegram Center
Канал