#دیروز بر سینه دیوارهای زخمی شهر عکس #شهیدان بود امروز عکس #نامزدها آن عکسها دیروز بی جلوههای ویژه بی ژست، فوری ولی #شفاف مانند عکس کودکان #معصوم آن عکسها – دامادهای #حجله جنگ و جنون آن برگزیده نازنینان در #انتخابات_شهادت با رای بالای #ملائک … این عکسها #امروز اما عکسهای رنگی مات این چشم در راهان روز #انتخابات دنبال آن عکس #جوانم آن عکس #خاکی با آن دو چشم تیر خورده گیلاسهای #سرخ همزاد
🍁وقتی این عکس رو ازت گرفتم کنار شهدای #باشگاه_افسران سنندج اول پیش خودم گفتم اوه ببین #محمد چه خلوتی کرده ها عکسو بهت نشون دادم و با خنده گفتم محمد خوراک اینه #شهید شی این عکسو بزنم بعد شهادتت بگم ببینید چه شهیدی چه خلوتی چه اشکی چه گریه ای
تو هم مثل همیشه با همون خنده و لحن ارومت گفتی سجاد باز تو اینجایی؟! من میام تو هستی میرم #شمال و برمیگردم اینجا دوباره تو هستی سجاد تو آدم نمیشی پسر،دیوونه ای
راستی از #امام_حسین چه خبر؟! الان که پیشش هستی سلام مارو برسون محمد جان الهی بمیرم برا اون همه تاب و تبت برای کار الهی بمیرم برا اون همه #خاکی بودنت الهی بمیرم برات وقتی ایام راهیان میشد توام #لباس_سبز پاسداریتو میزاشتی کنار یه #لباس_خاکی میپوشیدی مثه ما و کفش زائر #واکس میزدی