#موزون_نویس
#شعور_هم_سر
#میم_اصانلو |
@biseda313
گفتم: [ترانهے چشـمان غزلخوانت
جیــغ زدن یکرنگ مـابین لبانت
حرکت مچدست و حلـول لاکهایت
رقاصی دختـرکی میان گیسوانت
منحنی لاینحلِ هندسـه اندامت
تلفظ لوندانهے حروف الفبـایت
فراز و فرود اصـوات خندههایت
ظهور چند عطارے در تاروپودهایت
سبک لامذهب راهرفتن مدل وارت
کودکبازیگوشدرون و اداواطوارت
بندبهبند این اوصاف طولودرازت
جزئیات زنانهے فاشِ ناپیدایت؛
ازاینلحظه، لمحـه، بهقدر یک نفس
فاش من باشد و ناپیداے اغیارت!]
نمنمک لبزدے: [زَوَّجْتُكَ نَفْسی
نَفْسی، یعنیخودم را، تمام خودم را
اشتراک میگذارم تنها با شما...
و احدے به اینمیثـاق راه ندارد! ]
آخرینکلماتم بههمراه انقباضرگ:
[الهی شعور همسرانهات پُر برکت
بیا قسم یادکنیم به کلمهے همسر؛
سرمـــــان برود، قولــــــمان... ابداََ!]