Смотреть в Telegram
به خودت باور داشته باش
#داستانک روزی در یک مجلس فردی از مردی بدی می گفت و ناسزا بارش می کرد پسر آن مرد در مجلس حضور داشت و می شنید. پسربسیار ناراحت شد و مجلس را ترک کرد. خدمت پدر رسید و با ناراحتی شنیده‌ها را برای پدر گفت. پدر از جا بلند شد و رفت و بعد از کمی وقت برگشت. 🔹زیر بغل…
عالی و آموزنده

گویند مردی وارد مسجدی شد تا کمی استراحت کند؛ کفشهایش را زیر سرش گذاشت و خوابید. طولی نکشید که دو نفر وارد مسجد شدند.
یکی از آن دو نفر گفت: طلاها را بذاریم پشت منبر.
اون یکی گفت: نه، اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو برمیداره.
گفتند: امتحانش ضرری ندارد، کفشهایش را از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه.

مرد که حرفای آنها را شنیده بود خودش را به خواب زد. آنها کفشهایش را برداشتند و مرد هیچ واکنشی نشان نداد.
گفتند: پس خوابه، طلاها را بذاریم پشت منبر.
بعد از رفتن آن دو مرد، مردی که خودش را به خواب زده بود بلند شد و رفت که جعبه طلای آن دو مرد را بردارد اما اثری از طلا نبود و متوجه شد که همه ی این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهایش را بدزدند...

💠 چقدر این حکایت آشناست، البته برای ما.
با وعده های شیرین و خوش باورانه خودمان را به خواب زدیم و امروز می بینیم تمام هست و نیستمان به تاراج رفته و هنوز عده ای به امید برداشتن طلاهای بیشتر خود را به خواب زده اند و نمیخواهند قبول کنند که همه ی اینها صرفا یک وعده و دروغ بوده.

#اندکی_تفکر
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств