بریده‌ها و براده‌ها

#چاوز
Канал
Блоги
Новости и СМИ
Образование
Психология
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayПродвигать
7,86 тыс.
подписчиков
19,9 тыс.
фото
6,22 тыс.
видео
44,5 тыс.
ссылок
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
«بادیگارد، رانندۀ اتوبوس، رئیس‌جمهور»

نگاهی به خاستگاه سیاسی مادورو، رئیس‌جمهور ونزوئلا


اگر بگوییم «مادورو رانندۀ اتوبوسی بود که رئیس‌جمهور شد»، یا اگر بگوییم «مادورو بادیگاردی بود که رئیس‌جمهور شد»، هم درست است و هم نادرست. درست است چون مادورو با قامت 190 سانتی در جوانی واقعاً بادیگارد بود؛ یا از 1991 واقعاً رانندۀ اتوبوس بود؛ اما نادرست است چون این حس را ایجاد می‌کند که انگار او از سیاست هیچ نمی‌دانست، در حالی که از وقتی کودک بود روی شانۀ پدرش به میتینگ‌ سیاسی می‌رفت و از نوجوانی فعال سیاسی چپ‌گرا بود. مادورو دیپلم نگرفت و تحصیلات دانشگاهی ندارد، در جوانی بادیگارد یکی از شخصیت‌های سیاسی بود، شغلش هم رانندگی اتوبوس بود، اما با تمام توان کار سیاسی می‌کرد، و اگر بدون دیپلم هم می‌توان به ریاست‌جمهوری رسید ایراد از مادورو نیست، شاید ایراد از دموکراسی باشد.

نیکولاس مادورو در سال 1962 در کاراکاس به دنیا آمد، پدرش اجداد یهود داشت (که کاتولیک شده بودند) و مادرش کلمبیایی بود. پدرش از فعالان سرشناس اتحادیه‌های کارگری بود و تب چپ‌گرایی در آن خانه موج می‌زد. نیکولاس هم از رهگذر همین تربیت خیلی زود جذب فعالیت‌های چپ‌گرایانه شد. میل خود به رهبری را در همان نوجوانی نشان داد و رهبر انجمن دانش‌آموزان شد. شیفتۀ کار میدانی و سازماندهی بود، برای همین شاید حتا دبیرستان را تمام نکرد و وقتی 21 سال داشت (1983) بادیگاردِ خوسه ویسنته رانگل شده بود، کسی که بعدها در دولت چاوز در سال 2002 معاون رئیس‌جمهور شد. مادورو در سال 1986 یک سال در کوبا تحصیل کرد، البته شاید بهتر باشد بگوییم «در کوبا دوره دید»، آن هم زیر نظر یکی از انقلابی‌های نزدیک کاسترو.

وقتی به ونزوئلا بازگشت در پایه‌گذاری اتحادیۀ حمل‌ونقل عمومیِ کاراکاس نقش داشت و به عضویت شورای همین اتحادیه درآمد. او از 1991 در متروی کاراکاس (که سیستم حمل و نقل قطاری و اتوبوسی را شامل می‌شد) رانندۀ اتوبوس بود.

در میانۀ دهۀ نود با مهم‌ترین دوست زندگی‌اش آشنا شد: «هوگو چاوز». چاوز در آن زمان نظامی بود و جنبشی را پایه‌گذاری کرده بود با عنوان «جنبش انقلاب بولیواری». مادورو همزمان که در اتحادیه کار می‌کرد به این جنبش پیوسته بود. چاوز به همراه دیگر افسران این جنبش در سال 1992 اقدام به کودتا کرد که در عرض چند ساعت به شکست انجامید و چاوز به حبس بلندمدت محکوم شد. مادورو به همراه وکیل زنی به نام سیلیا فلورِس برای آزادی چاوز می‌کوشیدند. چاوز بعدها به مهم‌ترین متحد مادورو تبدیل شد و خانم وکیل، سیلیا فلورس، نیز حدود 20 سال بعد همسر مادورو شد.

چاوز در سال 1994 عفو شد و همکاری مادورو با او در همان جنبش انقلاب بولیواری ادامه یافت تا این‌که چاوز در سال 1997 «جنبش انقلاب پنجم» را پایه‌گذاری کرد که در امتداد همان جنبش پیشین بود، زیرا طبق قانون ونزوئلا هیچ حزبی اجازه نداشت از اسم «سیمون بولیوار»، قهرمان ملی این کشور، در نام خود استفاده کند. سال 1998 را باید سال اوج‌گیری چاوز و یارانش دانست. مادور به عنوان نمایندۀ مجمع ملی انتخاب شد و چاوز با 57 درصد آرا به عنوان رئیس‌جمهور ونزوئلا انتخاب شد. در این 20 سال هنوز کسی نتوانسته است مادورو را از دولت دور کند. او در سال‌های 2000 و 2005 دو بار دیگر به عنوان نمایندۀ مجمع ملی انتخاب شد و در دولت نیز به دست راست چاوز تبدیل بود.

مادورو از 2006 وزیر امور خارجۀ ونزوئلا بود و در این مقام بلندگوی آمریکاستیزیِ ونزوئلا و دیگر چپ‌گرایان آمریکای جنوبی بود و البته کار به درگیری با اسرائیل و اخراج سفرا هم رسید، پس از حملۀ اسرائیل به نواز غزه. در سال 2012 وقتی چاوز دوباره به مقام ریاست‌جمهوری انتخاب شد مادورو را به عنوان معاون خود منصوب کرد و به این شکل راه مادورو را برای رسیدن به ریاست‌جمهوری هموار کرد، زیرا چاوز بیمار بود و تنها چند ماه بعد درگذشت و مادورو به عنوان رئیس‌جمهور موقت سوگند خورد و همزمان انتخابات زودتر از موعد نیز اعلام شد.

مخالفان چاوز در انتخابات 2012 گرد «هنریک کاپریلِس» جمع شده بودند (از قضا کاپریلس هم از طرف پدر و مادر یهودی‌تبار است). اما در آن انتخابات چاوز 55 و کاپریلس 44 درصد رأی آورد. پس از مرگ چاوز، کاپریلس در نبرد انتخاباتی با مادورو هم شکست خورد، اما با ناچیزترین اختلاف ممکن: مادورو 50.7 درصد و کاپریلس 49 درصد رأی آورد. هواداران کاپریلس مادورو را متهم به تقلب کردند، اما کاری از پیش نبردند و مادورو رئیس‌جمهور رسمی ونزوئلا شد.

در این نوشتار تنها به مسیر سیاسی مادورو پرداختیم، در پست‌هایی دیگر به چاوز، چاوزیسم و بحران اقتصادی ونزوئلا می‌پردازیم.

مهدی تدینی

#ونزوئلا، #مادورو، #چاوز، #شخصیت‌ها
@tarikhandishi
ونزوئلا چرا به اینجا رسید؟

🔹ونزوئلا امروز به این وضعیت نیفتاده. این کشور در ۱۹۷۰ ثروتمندترین کشور منطقه، بیستمین اقتصاد جهان و بهترین دموکراسی منطقه خود بود، اما با کاهش قیمت نفت اقدامات درستی را پیش نگرفت که به افزایش نابرابری و نارضایتی از عقب‌گرد کشور و پوپولیسم انجامید.

🔹‏این جریان ریشه ظهور ‎#چاوز در ۱۹۹۸شد. او اشتباهات بزرگ و جذابی کرد.زمین‌ها را بین کشاورزان تقسیم کرد که تولید غذا را کاهش داد. فولاد، آلومینیوم، هواپیما و هتلداری و... را دولتی کرد و این صنایع را از بین برد. نرخ ارز را سرکوب کرد تا مصرف مردم را بالا ببرد ولی تولید داخلی نابود شد.

🔹‏با وخیم شدن اوضاع پس از ۲۰۰۰ چین به ‎#ونزوئلا وام میداد تا سطح مصرف مردم با سرکوب ارز و واردات حفظ شود.اختلاف ارز دولتی و آزاد تا ۱۴برابر هم رسید. چاوز ۲۰۱۳ مرد و از ۲۰۱۴ قیمت نفت افت کرد که هم درآمدهای دولت را کاهش داد هم وامهای خارجی باید پس داده میشد. شرایط غیرقابل کنترل شد.

🔹‏فقر بشدت گسترش پیدا کرد. ‎#چاوز ونزوئلا را با ۴۰% مردم زیر خط فقر تحویل گرفت. او روی موج نارضایتی مردم از نابرابری و کاهش رشد سوار شده بود و به آنها قول داده بود زندگیشان را متحول کند.
اما جامعه را فقیرتر کرد بطوریکه ۹۰% مردم زیر خط فقر رفته و تولید نفت از ۳.۵ م.ب به ۱ م.ب رسید.

🔹‏کشوری که مردمش قوی نشده و جامعه‌ای قدرتمند نداشته باشد حتی اگر روی گنج هم نشسته باشد بشدت آسیب پذیر است. چه کودتای آمریکایی موفق شود و چه نه، ‎#ونزوئلا با جامعه نحیفش با کوچکترین شوک خارجی می تواند دچار فروپاشی شود. و این ضعف، بهترین وضعیت برای دولت‌های مداخله‌گر خارجی است.

🔹‏پوپولیسم بر امواج نارضایتی نشسته و سوسیالیسم کور آن را همراهی می‌کند نتیجه همین میشود که در ‎#ونزوئلا شاهدیم. جامعه ضعیف‌تر و مردم بیش از پیش وابسته به دولت می‌شوند. دولتی که با کوچکترین شوک به درآمدهایش متزلزل شده و کل ساختار کشور را می‌لرزاند. رقبا و دشمنان منتظر این فرصت‌ها هستند.
Twitter.com/alhosseini
«بادیگارد، رانندۀ اتوبوس، رئیس‌جمهور»

نگاهی به خاستگاه سیاسی مادورو، رئیس‌جمهور ونزوئلا


اگر بگوییم «مادورو رانندۀ اتوبوسی بود که رئیس‌جمهور شد»، یا اگر بگوییم «مادورو بادیگاردی بود که رئیس‌جمهور شد»، هم درست است و هم نادرست. درست است چون مادورو با قامت 190 سانتی در جوانی واقعاً بادیگارد بود؛ یا از 1991 واقعاً رانندۀ اتوبوس بود؛ اما نادرست است چون این حس را ایجاد می‌کند که انگار او از سیاست هیچ نمی‌دانست، در حالی که از وقتی کودک بود روی شانۀ پدرش به میتینگ‌ سیاسی می‌رفت و از نوجوانی فعال سیاسی چپ‌گرا بود. مادورو دیپلم نگرفت و تحصیلات دانشگاهی ندارد، در جوانی بادیگارد یکی از شخصیت‌های سیاسی بود، شغلش هم رانندگی اتوبوس بود، اما با تمام توان کار سیاسی می‌کرد، و اگر بدون دیپلم هم می‌توان به ریاست‌جمهوری رسید ایراد از مادورو نیست، شاید ایراد از دموکراسی باشد.

نیکولاس مادورو در سال 1962 در کاراکاس به دنیا آمد، پدرش اجداد یهود داشت (که کاتولیک شده بودند) و مادرش کلمبیایی بود. پدرش از فعالان سرشناس اتحادیه‌های کارگری بود و تب چپ‌گرایی در آن خانه موج می‌زد. نیکولاس هم از رهگذر همین تربیت خیلی زود جذب فعالیت‌های چپ‌گرایانه شد. میل خود به رهبری را در همان نوجوانی نشان داد و رهبر انجمن دانش‌آموزان شد. شیفتۀ کار میدانی و سازماندهی بود، برای همین شاید حتا دبیرستان را تمام نکرد و وقتی 21 سال داشت (1983) بادیگاردِ خوسه ویسنته رانگل شده بود، کسی که بعدها در دولت چاوز در سال 2002 معاون رئیس‌جمهور شد. مادورو در سال 1986 یک سال در کوبا تحصیل کرد، البته شاید بهتر باشد بگوییم «در کوبا دوره دید»، آن هم زیر نظر یکی از انقلابی‌های نزدیک کاسترو.

وقتی به ونزوئلا بازگشت در پایه‌گذاری اتحادیۀ حمل‌ونقل عمومیِ کاراکاس نقش داشت و به عضویت شورای همین اتحادیه درآمد. او از 1991 در متروی کاراکاس (که سیستم حمل و نقل قطاری و اتوبوسی را شامل می‌شد) رانندۀ اتوبوس بود.

در میانۀ دهۀ نود با مهم‌ترین دوست زندگی‌اش آشنا شد: «هوگو چاوز». چاوز در آن زمان نظامی بود و جنبشی را پایه‌گذاری کرده بود با عنوان «جنبش انقلاب بولیواری». مادورو همزمان که در اتحادیه کار می‌کرد به این جنبش پیوسته بود. چاوز به همراه دیگر افسران این جنبش در سال 1992 اقدام به کودتا کرد که در عرض چند ساعت به شکست انجامید و چاوز به حبس بلندمدت محکوم شد. مادورو به همراه وکیل زنی به نام سیلیا فلورِس برای آزادی چاوز می‌کوشیدند. چاوز بعدها به مهم‌ترین متحد مادورو تبدیل شد و خانم وکیل، سیلیا فلورس، نیز حدود 20 سال بعد همسر مادورو شد.

چاوز در سال 1994 عفو شد و همکاری مادورو با او در همان جنبش انقلاب بولیواری ادامه یافت تا این‌که چاوز در سال 1997 «جنبش انقلاب پنجم» را پایه‌گذاری کرد که در امتداد همان جنبش پیشین بود، زیرا طبق قانون ونزوئلا هیچ حزبی اجازه نداشت از اسم «سیمون بولیوار»، قهرمان ملی این کشور، در نام خود استفاده کند. سال 1998 را باید سال اوج‌گیری چاوز و یارانش دانست. مادور به عنوان نمایندۀ مجمع ملی انتخاب شد و چاوز با 57 درصد آرا به عنوان رئیس‌جمهور ونزوئلا انتخاب شد. در این 20 سال هنوز کسی نتوانسته است مادورو را از دولت دور کند. او در سال‌های 2000 و 2005 دو بار دیگر به عنوان نمایندۀ مجمع ملی انتخاب شد و در دولت نیز به دست راست چاوز تبدیل بود.

مادورو از 2006 وزیر امور خارجۀ ونزوئلا بود و در این مقام بلندگوی آمریکاستیزیِ ونزوئلا و دیگر چپ‌گرایان آمریکای جنوبی بود و البته کار به درگیری با اسرائیل و اخراج سفرا هم رسید، پس از حملۀ اسرائیل به نواز غزه. در سال 2012 وقتی چاوز دوباره به مقام ریاست‌جمهوری انتخاب شد مادورو را به عنوان معاون خود منصوب کرد و به این شکل راه مادورو را برای رسیدن به ریاست‌جمهوری هموار کرد، زیرا چاوز بیمار بود و تنها چند ماه بعد درگذشت و مادورو به عنوان رئیس‌جمهور موقت سوگند خورد و همزمان انتخابات زودتر از موعد نیز اعلام شد.

مخالفان چاوز در انتخابات 2012 گرد «هنریک کاپریلِس» جمع شده بودند (از قضا کاپریلس هم از طرف پدر و مادر یهودی‌تبار است). اما در آن انتخابات چاوز 55 و کاپریلس 44 درصد رأی آورد. پس از مرگ چاوز، کاپریلس در نبرد انتخاباتی با مادورو هم شکست خورد، اما با ناچیزترین اختلاف ممکن: مادورو 50.7 درصد و کاپریلس 49 درصد رأی آورد. هواداران کاپریلس مادورو را متهم به تقلب کردند، اما کاری از پیش نبردند و مادورو رئیس‌جمهور رسمی ونزوئلا شد.

در این نوشتار تنها به مسیر سیاسی مادورو پرداختیم، در پست‌هایی دیگر به چاوز، چاوزیسم و بحران اقتصادی ونزوئلا می‌پردازیم.

مهدی تدینی

#ونزوئلا، #مادورو، #چاوز، #شخصیت‌ها
@tarikhandishi